تیتر امروز

فصل ساماندهی قوانین فرار رسیده است
ابوالقاسم جراره در گفت‌وگو با «دیدارنیوز»:

فصل ساماندهی قوانین فرار رسیده است

یکی از نامزدها دوره دوادزهم مجلس شورای اسلامی معتقد است که با توجه به انباشت قوانین، در دوره بعدی نمایندگان باید آنها را ساماندهی کنند.
رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است
بررسی اعتراضات ضد اسرائیلی دانشگاه‌های آمریکا در گفت‌وگو با یک کارشناس بین‌الملل

رحمن قهرمان پور: دانشگاه نقش مهمی در جهت‌دهی افکار عمومی آمریکا دارند/ طولانی شدن جنگ غزه یکی از دلایل اعتراضات در آمریکا است

تظاهرات دانشجویان و اساتید چندین دانشگاه در سراسر آمریکا در اعتراض به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، بهانه گفت‌وگوی دیدارنیوز با رحمن قهرمان‌پور کارشناس مسائل بین‌الملل بود.

رمضان ماه تدبر در قرآن/زمانی برای اندیشیدن (۵)

در ادامه یادداشت‌های روزانه حسین جعفری پژوهشگر دینی در ماه مبارک رمضان در دیدارنیوز، پنجمین بخش آن در ستون ثابت «ماه رمضان تدبر در قرآن» منتشر شد.

کد خبر: ۱۲۶۵۶۹
۱۶:۵۶ - ۱۸ فروردين ۱۴۰۱

رمضان ماه تدبر در قرآن/زمانی برای اندیشیدن (۵)

 

دیدارنیوز _ حسین جعفری: آیه ۷ سوره آل عمران (و تقسیم آیات به محکم و متشابه) از مهمترین آیاتی است که می‌توان از آن بعنوان کلید و مفتاح فهم قران نام برد.

"هُوَ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ عَلَیْکَ ٱلْکِتَٰبَ مِنْهُ ءَایَٰتٌۭ مُّحْکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلْکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٌۭ ۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ زَیْغٌۭ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنْهُ ٱبْتِغَآءَ ٱلْفِتْنَةِ وَٱبْتِغَآءَ تَأْوِیلِهِۦ ...

اوست کسی که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. پاره‌ای از آن، آیات محکم [صریح و روشن]است (که) آن‌ها مادر (و مرجع تفسیر و فهم) کتابند؛ و (پاره‌ای) دیگر (از نظر لفظی با آیاتی دیگر) همانندند. پس، اما کسانی که در دل‌هایشان انحراف است، (روی این اصل نااصل) برای فتنه جویی و طلب تأویل آن (به دلخواه خود)، از متشابه آن پیروی می‌کنند (حال آنکه از نظر معنوی با هم متفاوتند).... "

در این آیه پس از تقسیم آیات کتاب الهی به دو گروه محکم (ام کتاب) و متشابه تاکید می‌گردد که در فهم آیات متشابه‌ی با هم؛ باید با معیار و ملاک‌هایی که در آیات محکم وجود دارد، عمل نموده تا از فهم نادرست و اشتباه کاری به هنگام عمل جلوگیری کرد!

نکات:

۱-مراد از "آیات محکمات" آیاتى است که مفهوم آن به قدرى روشن است که جاى گفتگو و بحث در آن نیست. (تفسیر نمونه) شاید بتوان گفت منظور خداوند در اینگونه آیات؛ چنان، صریح و بی اجمال است که در عمومیت، فرا مکانی و زمانی بودن (بمعنای عدم وابستگی به شرایط) آن مفهوم شکی باقی نمی‌گذارد.

۲- واژه "متشابه" در اصل به معنى چیزى است که قسمت هاى مختلف آن، شبیه یکدیگر باشد، به همین جهت به جمله‌ها و کلماتى که معنى آن‌ها پیچیده است و گاهى احتمالات مختلف درباره آن داده مى شود، "متشابه" مى گویند. (تفسیر نمونه)

با توجه به اینکه اساس این تقسیم بندی برای کمک به مومنان برای درک وظیفه به هنگام عمل و اقدام است؛ لذا تامل در آیه روشن می‌سازد شباهت ظاهری آیات دلیل اصلی متشابه بودن نیست بلکه آنجا مشابهت حاصل می‌شود که میان دو یا چند آیه در "موضوع"؛ مشابهت و چه بسا یکسانی وجود داشته باشد، اما در هر یک؛ حکم و دستوری متفاوت ارائه شده باشد.

۳-، چون "آیات متشابه" نیز، پس از آنکه با آیات محکمه تبیین شدند، محکمه می‌شوند. (المیزان) لذا انتطار می‌رفت با گذشت قرن‌ها از نزول قران، تاکنون همه‌ی آیات متشابه توسط آیات محکم به استحکام برسند؟! اما در عمل چنین نیست؟ چرا؟

زیرا بر خلاف آیات متشابه در حوزه معارفی که با رجوع به محکمات، محکم شده و از تشابه خارج می‌گردند، در بخش مهمی از آیات اجتماعی که اصطلاحاً متشابه نام می‌گیرند؛ آیاتی یافت می‌شود که به هنگام عمل کاربرد دارند و معرکه‌ی عمل نیز معرکه تشخیص درست شرایط است؛ اینکه کدام آیه می‌تواند معرف و ناظر به عملِ خاص امروز باشد؛ دلیل متشابه شدن آیات است و همین هم؛ مراجعه به محکمات قرانی را برای امروز ضروری می‌نماید. بعبارت دیگر این نوع از آیات متشابه گرچه با هر بار رجوع به محکمات، از ابهام و تشابه خارج می‌شود و در آن مقطع!، محکم می‌گردند، اما همیشه محکم باقی نمی‌مانند، زیرا ذات شان با زمان، مکان، شرایط و زمینه‌های عینی گره خورده و همین باعث می‌شود تا مستمراً با آیات متشابه سر و کار داشته باشیم!

۴- اگر بپذیریم قران متشکل از آیاتی برای بیان معارف و اخلاق و آیاتی اجتماعی برای تنظیم روابط اجتماعی (بمعنای اعم آن که شامل بیان روابط انسان با طبیعت و انسان‌ها و ...) است، می‌توان مدعی شد آیات متشابه در حوزه‌ی معارف با یکبار رجوع به محکمات، محکم شده و وارد آیات محکمه می‌شوند، ولی سایر آیات متشابه، فقط در همان مورد خاص مراجعه با رجوع به آیاتِ محکمه، محکم شده و با تغییر شرایط؛ دیگر بار مشمول حکم آیات متشابه می‌گردند. به دو مثال ذیل توجه فرمایید:

متشابهات در حوزه معرفتی!

خداوند بر عرش استوار، برقرار و نشسته است- الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى- آیه ایی متشابه است، چون با مد نظر قرار دادن آیه ی؛ "لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ" و امثال آن بعنوان آیات محکم، محرز می‌شود که نمی‌توان معنای "استوا" را همانند استوا، نشستن و برقراری برای انسان در نظر گرفت و ناگزیر باید معنایی متناسب با شان و جایگاه "الله" تعریف گردد تا تلقی جسمیت برای الله نشود.

روشن است در این نوع آیات متشابه، با یکبار مراجعه به محکمات، از معنای ظاهری و غلط انداز این آیه دست شسته و معنایی معقول و متناسب ارائه و جایگزین می‌شود.

توجه به همین مثال روشن می‌سازد که می‌توان باور داشت با گذشت قرن‌ها از زمان نزول قران، از آیات متشابه در حوزه معارف در حد بسیار بالایی رفع شباهت شده و به محکمات تبدیل شده باشند.

فقیهان مستمسک به متشابهات برای اثبات"حدیث باهتوا"و سرکوب مخالفان و نادیدن محکمات قران!

آیات متشابه (شبیه به هم) این حوزه، مربوط به قوانین اجتماعى و احکام فرعی است و، چون مصالح اجتماعى که احکام دینى بر اساس آن تشریع می‌شود، وضع ثابتى ندارد و در گذر ایام دچار تغییر می‌شود، و از سوى دیگر قرآن هم به تدریج نازل شده، قهراً آیات مربوط به قوانین اجتماعى و احکام فرعى دستخوش تشابه و ناسازگارى می‌شوند. (تفسیر المیزان)

بعنوان مثال آیه "لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‏-سوره مائده آیه ۸- هرگز نباید دشمنی گروهی شما را بر آن وادارد که عدالت نکنید. عدالت کنید (که) آن به تقوا نزدیکتر است" آیه‌ای فرا زمانی و مکانی بوده و لذا می‌توان بعنوان محکم قرانی در مورد تنظیم بخشی ارتباط با سایر ملل و نحل مورد استناد قرار گیرد. ان شالله آیات متشابه‌ی مرتبط با این آیه‌ی محکم را وقتی به آیات تعامل و یا جنگ با اهل کتاب رسیدیم؛ بیشتر بحث می‌کنیم. اما در اینجا مایلم به "حدیث باهتوا" در اینجا اشاره کنم (که به نوعی مساله امروز ما نیز هست!) و عرض کنم که نه تنها آیات متشابه بلکه احادیث متشابه را باید در سایه آیات محکمه قران فهم کرد و اگر مخالف آیات بودند، مطابق دستور حدیث "جدار" بر دیوارش کوبید!

«قال رسول الله صلی الله علیه؛ إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم ... وَ باهِتوهُم کی لایطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لایتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یکتُبِ اللّهُ لَکم بِذلِک الحَسَناتِ وَ یرفَع لَکم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ.»

پس از من، هر گاه شکاکان و بدعتگذاران را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید ... و نسبت به آنان بهتان زنید (و یا آنان را مبهوت سازید) تا به تباه کردن اسلام، طمع نکنند و مردم از آن‌ها بر حذر باشند و از بدعت‌هایشان چیزی نیاموزند. برای این کار، خداوند برایتان ثواب‌ها می‌نویسد و در آخرت بر درجات شما می‌افزاید. "

برخی از فق‌ها از جمله آیت الله خویی و آیت الله گلپایگانی دلالت این حدیث را بر جواز بهتان زدن به اهل بدعت، بیان کرده‌اند.

البته"فق‌های شیعه تا قرن دوازدهم، در بحث‌های فقهی خود، بر این مبنا مشی می‌کردند که حتی به بدعت گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد، و دروغ بستن به آن‌ها جایز نیست، اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده اند، ولی ما حق نداریم، برای ضایع کردنشان، نسبت ناروا به آن‌ها بدهیم. شهید ثانی می‌گفت: در نقد و اعتراض آنها، نباید ذره‌ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید. [در حقیقت تمسک به آیه‌ی محکمه سوره‌ی مائده که در بالا بدان اشاره شد]متاسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر سفید فقه شیعه نقش بست و نظریه «به اهل بدعت «تهمت» بزنید تا آن‌ها را از میدان بدر کنید»، در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که «باهتوهم» می‌تواند به معنی «تهمت زدن» باشد و سپس در تایید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آن‌ها به خاطر «مصلحت» جایز باشد، و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن – مثل آنکه فلانی دزد است، و یا کافر شده، و یا اهل زنا و لواط است- او را مفتضح و بی آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دینشان حفظ شود؟ با این تهمت، هر چند یک نفر بی آبرو می‌شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می‌ماند! " (سروش محلاتی)

شاید توجه به این نکته جالب است که بدانید شروع تغییر این فهم از حدیث و صدور حکم نادرست، همزمان با تشکیل حکومت شیعی؟! صفویه است، زمانی که فقیهان به نوعی به قدرت دست می‌یابند و در برابر مخالفان می‌توانند بجای قوت استدلال از زورِ تکفیر و حربه‌ی تهمت بهره ببرند.

بنظر می‌رسد هر جا حکومت در اختیار فقیهان قرار گرفته (و یا فقیهان و حاکمان منافع مشترک یافته اند)، کُمیت استدلالشان لنگیده و شمشیرِ حاکمان و قدرتِ تهمت و زورِ تکفیر فقهی را جایگزین استدلالِ منطقی کرده اند تا مخالفان و منتقدانِ حکومت و فقهیان را از صحنه بدر کنند؟!

قابل ذکر است که آیت الله شبیری زنجانی روایت «باهتوهم» را منطبق بر سیرهٔ ائمه نمی‌داند و از نظر او این روایت یا باید کنار گذاشته شود (مطروح) یا به تأویل برده شود (مؤول). او معتقد است جایی نداریم که ائمه مخالفان خود را با دروغ و تهمت از میدان به در کرده باشند. قوام دین به راستی و صدق است.

آیت الله شبیری تصریح کرده است که این روایت با مسلمات شرع هم منافات دارد. (مسلمات شرع در حوزه قرانی، همان محکمات قرانی است)

خواننده زیرک خواهد توانست رگه‌های پر رنگ مباهته را امروز نیز در اطراف خود بیابد.

کارشناس دین

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی