تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
مطالبه مسئولیت‌های رفاهی دولت، الزامات پژوهشی و واقع نگری

آیا «بی‌خانمانی» سبک زندگی است؟

به نظر می‌آید با اینکه پدیده «بی‌خانمانی» در ایران نیز شایع است و نمی‌توان آن را کتمان کرد اما ابعاد و شرایط آن روشن نشده و نیاز به پژوهش دارد. این مطلب جستاری بر این پدیده است.

کد خبر: ۱۱۸۶۰۲
۱۷:۱۶ - ۲۱ دی ۱۴۰۰

آیا «بی‌خانمانی» سبک زندگی است؟

 

دیدارنیوز ـ سهراب مظاهری*: در علوم انسانی و بالاخص دانش اجتماعی در چارچوب نظریه های جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی استدلال می‌شود که آسیب های اجتماعی با فاکتورهایی قابل بررسی در جامعه به روز می‌کنند و طبعاً زدایش آنها نیز تابع فاکتورها وبرنامه‌های معینی است که مجریان امر موظف به دانستن آنها هستند .

بنابراین هرجا که آسیب اجتماعی بروز کرده و دوام می‌آورد چند دلیل بر آن مترتب است :

یا زمینه های بروز و فاکتورهای مداخله گر وجود دارند، یا مسئولان رسیدگی و جلوگیری از آنها نسبت به ماهیت و واقعیت آن وقوف ندارند، یا آگاهند ولی توانایی اصلاح ندارند ویا میدانند و تعهدات لازم را ندارند .

کارتن‌خوابی و بی‌خانمانی از آسیب‌های دهه‌های اخیر جامعه بشری است، ضمن آن که در همه جای جهان با نسبت‌های متفاوت علل مشترکی برای بروز آن وجود دارد، اما سابقه و علل اختصاصی دیگری نیز به فراخور شرایط سیاسی و مدیریتی کشورها برای بروز و دوام آن قابل توجه است .

گرچه آمار بی‌خانمان‌ها در جهان دقیق نیست ویکی ازمهمترین دلایل آن هم آن است که تاکنون هیچ تعریف استانداردی از معنای بی‌خانمان‌ بودن ارائه نشده و برخی از دولت‌ها هم تعمدا این مشکل وعارضه مهم اجتماعی را کم‌ اهمیت جلوه می‌دهند و البته بسیاری از افراد بی‌خانمان هم به دلایل مختلف تمایلی به ارائه اطلاعات  ازشرایط خود ندارند.

سازمان ملل متحد، بی خانمانی(homelessness)  را به دو شکل تقسیم و تعریف کرده است:  

* بی‌خانمانی مطلق  (Absolute homelessness)

* بی‌خانمانی نسبی  ( Relative homelessness)

بر این مبنا بی‌خانمان مطلق کسی است که در خیابان زندگی می‌کند و بر اثر حوادث مختلف در زندگی فردی و اجتماعی به این وضعیت مبتلا شده است .

اما بی خانمان نسبی کسی است که استانداردهای اسکان را طبق فرمت سازمان ملل ندارد و برای تامین استانداردهای اساسی فاقد حمایت مناسب و کافی از عوامل محیطی است؛ یعنی دسترسی به آب سالم و اقدامات بهداشتی و درمانی ندارد، از امنیت شخصی و شغلی برخوردار نیست و حتی برای جابجائی های ضروری هم استطاعت مالی لازم را ندارد.

باید پذیرفت که مطابق این تعاریف معضل بی‌خانمانی در اغلب شهرهای بزرگ با نسبت‌های متفاوتی (از انگشت شمار تا چندین هزار نفر و بلکه یک میلیون و حتی بیشتر) وجود دارد. این پدیده امروز نه تنها دامنگیر کشورهای جنوب و رو به توسعه بلکه به صورت عوارض مشهودی در کشورهای توسعه یافته صنعتی نیز دیده می‌شود.

اما در عین حال در بسیاری از کشورها که هم اقتصاد بالنده و ثابتی دارند و هم دارای جمعیت‌های  کنترل شده‌ای نسبت به وسعت ارضی هستند، پدیده بی‌خانمانی به شدت و کراهتی که در سایر کشورها نمایان است یا اصلاً وجود ندارد یا بسیار محدود است و کسانی که زیر خط فقر قلمداد می‌شوند بسیار اندک‌اند.

آیا «بی‌خانمانی» سبک زندگی است؟

اساساً در این گونه کشورها، فقیر به معنای کسی که فاقد سرپناه و محروم از امتیازات معمول اجتماعی و اقتصادی باشد وجود ندارد و در جداول تحلیل جمعیتی آنها مطابق فاکتورهای سطح رفاه ، میانه هرم جمعیتی و حجم طبقه متوسط آنقدر وسیع و گسترده است که تعداد فرودستان بسیار اندک و همان‌ها نیز بی خانمان با مشخصاتی که ارتزاق‌شان از سطل آشغال باشد، نیست .

یک بررسی نسبتاً گسترده جهانی در سال ۲۰۰۵ نشان داد که حدود ۱۰۰ میلیون نفر بی‌خانمان در سراسر جهان وجود دارد واین آمار  درسالهای اخیر قطعا تغییرات افزایشی قابل توجهی داشته است.

سازمان غیرانتفاعی اسکان برای بشریت (Habitat for Humanity International) در سال ۲۰۱۵ تخمین زد که 1.6 میلیارد نفر در سراسر جهان در «پناهگاه نامساعد» زندگی می‌کنند.

 گرچه اقدامات پراکنده ودر عین حال دلسوزانه برخی که منفرد و یا توسط سازمان ‌های مردم‌نهاد درموقعیت‌های محدود انجام می‌گیرد دارای نتایج قابل اعتنایی است ولی از آنجا که این تلاش ها در فرآیندهای اجرایی خود زمانی که با مشکلات مرتبط دیگری روبرو می‌شوند، توانایی کامل برای پیگیری و اصلاح همه جانبه را ندارند زیرا با مواجهه مسائلی مانند: «دسترسی سهل‌الوصول به مواد مخدر و روانگردان، گستردگی اعتیاد، طلاق روزافزون، عوارض روان‌شناختی و دوقطبی بودن شخصیت افراد ، بیماری‌های ریشه‌دار و پرهزینه و.... » ناچار به همان نتایج محدود خود اکتفا کرده و از آن به بعد آن چه باقی می‌ماند همان گلایه و شکایت از علل و عوامل پنهان بی‌خانمانی است.

لذا لازم است گفته شود که در ادامه چنین احوالی، در واقع ساکنان کلانشهرها در حال پذیرش روند تزایدی آسیب‌های اجتماعی خواهند بود که هم اقدامی توجیهی قلمداد می‌شود و هم آنکه خود را برای تحمل و عادت نسبت به آنها آماده می‌کنند.

آنچنان که در دانش جمعیت شناسی وجود ضریبی از انحرافات و آسیب‌های اجتماعی در نمودار کلان جمعیتی جامعه طبیعی قلمداد می‌شود و با گسترده‌تر شدن معضلات اقتصادی، انتظار افزایش این فاکتور در همان نمودارهای مشخص جمعیتی بیشتر خواهد بود. ادامه این روند در مسیر مطالعات تطبیقی و مقایسه هرم های جمعیتی کشورهای مختلف به گونه‌ای است  که در هر صورت درصدی از هر جمعیت بطور معمول  بی‌خانمان محسوب می‌شوند .

این روند در تلقی و نگرش عموم نسبت به مفهوم بی‌خانمانی موجب بروز تفاوت‌هایی می‌شود که می‌توان با ملاحظه فهرستی از فاکتورها نسبت به آنها دقت بیشتری داشت مانند : حجم جمعیت، میزان توسعه یافتگی، متغیرهایی مثل ثبات اقتصادی و انتظام اجتماعی و نیز همدلی و همراهی مردم و مدیران. این ملاک‌ها می‌توانند وجه مشترکی را برای تعریف بی‌خانمانی نه در جایگاه  سبک زندگی بلکه به عنوان یک آسیب رو به تزاید اجتماعی فراهم آورد .

قطعا مفهوم بی‌خانمان در کشورهای مختلف تعاریف متفاوتی دارد و نیز درمواجهه با آن هم علاوه برمشترکات انسانی و جهانی، تابع ویژگی‌های فرهنگی خاص هر کشور است.

 در ایران بی خانمان‌ها را کسانی می دانند که در معابر عمومی زندگی می کنند و در حاشیه خیابان‌ها، پارک‌ها و کوچه‌ها می‌خوابند .

 پیشینه این آسیب اجتماعی به سال‌های دهه ۲۰ باز می‌گردد که عده‌ای به دلیل فقر و مسکنت عمومی، موضوع تکدی گری را امری معمولی دانستند و افزایش تعداد متکدیان به حدی بود که موجب شد واژگانی چون بینوا، ولگرد، فقیر و گدا در افواه عموم ظاهر شده و مکرر مورد استفاده و اشاره قرار گیرند .

چه بسیار کسانی بودند که معمولاً دم در خانه‌ها می‌آمدند و به طور آشکار تقاضای کمک می‌کردند و این نحوه گدایی به عنوان تنها راه امرار معاش آنان نه تنها دارای قبح اجتماعی نبود بلکه کاملا مشهود بود که به طور جدی روحیه ابراز فقر و مسئلت جایگزین عزت نفس بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت شهرها شده است. همین روند به مرور زمینه شکل گیری اردوگاه‌های کار و پرورشگاه‌ها را فراهم کرد.

اما در شرایط امروز بر اساس تجربیات و مشاهدات میدانی و مصاحبه‌هایی که بطور پراکنده توسط پژوهشگران آزاد و نیز مددکاران جمعیت امداد دانشجویی امام علی (ع) انجام گرفته؛ از مجموع کارتن‌خواب‌های تهران هیچ کس این نحوه زیست را به عنوان یک انتخاب و نوعی سبک زندگی، نه پذیرفته ونه اعلام کرده است .

در غرب و به خصوص آمریکا در برخی ایالات و درحواشی بعضی شهرها گروه‌های پراکنده که دارای نوعی ایدئولوژی و نگرش خاص نسبت به جامعه و آینده خود هستند برای مدت های معینی که به دوره های اعتراض (time to protest) معروف است بصورت ژنده‌پوش و گاه برهنه در انظار عمومی ظاهر می‌شوند که به شدت موجب تاًثرات اجتماعی و آزردگی عموم خواهند بود. این گروه‌ها با نقد سیاست‌های داخلی واعتراض نسبت به نابرابری‌های اجتماعی و نیز نومیدی نسبت به دوام زندگی مشترک سالم، بی‌خانمانی را هشدار داده و آن را به عنوان یک سبک زندگی تحمیلی معرفی می‌کنند .

اما در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران چنین پدیده‌هایی وجود ندارد که گروه‌هایی از مردم با رویکرد اعتراضی در دوره‌های معین، به تبعیت از ایدئولوژی خاصی برای تکدی گری و تظاهرات کارتن خوابی و بی خانمانی اقدام کنند. اساساً تن دادن به نکبت فقر و بی خانمانی ناشی از تنگناهای مختلف و از روی ناچاری است و منطقاً با عزت نفس ایرانیان تعارض جدی دارد .

دراین ارتباط نکته قابل توجه آن است که عادت به نوعی از زیستن آن هم به نحوه تحمیلی و اجباری هرگز دلیل پذیرش آن نیست و اساسا به عنوان سبک زندگی منتخب قلمداد نخواهد شد. حتی اگر شخصی سالیان طولانی در خیابان و معابر مختلف زندگی کرده‌ باشد  بازهم  انطباق و اطلاق امر عادت به این نوع زیست به عنوان انتخاب قابل قبول نخواهد بود؛ گرچه ممکن است همان شخص در مصاحبه‌های تحقیقاتی و گفتگو با پرسشگران اظهار کند که تغییر این سبک زندگی برایش بسیار دشوار است وحتی به تغییر شرایط موجود خودش هم تمایلی ندارد. از این رو علیرغم تمام سال‌های کارتن‌خوابی، بی خانمانی و عادت به همان نحوه زندگی هرگز یک انتخاب آگاهانه و عقلایی برای او محسوب نشده و نخواهد شد .

مکررا در برخی رسانه‌ها اظهار شده که "در تهران، آسیب اجتماعی کارتن‌خوابی برای برخی به نوعی سبک زندگی تبدیل شده که الزاماً هم با اعتیاد و دلایل خانوادگی مرتبط نیست و صرفا یک انتخاب تلقی می‌شود ".

با این توضیح که بی‌خانمانی در طول سالیان متعدد چنان به صورت عادت درآمده که تصحیح این روش زندگی به آسانی و حتی با معاضدت نهادهای امدادی ممکن است میسر نباشد. بنابراین ادعای انتخاب سبک زندگی کارتن‌خوابی در ایران صرفا یک ترفند برای پاک کردن صورت مسئله است یعنی اقدامی که می‌توان آن را "فرافکنی بحرانهای اجتماعی" خواند.

برای اینکه فهمیده شود چرا برخی از بی خانمان‌ها و به خصوص زنان کارتن‌خواب که دارای فرزند یا فرزندانی هم هستند به شدت از بازگشت به زندگی سالم و معمول رویگردان‌اند، می‌بایست پژوهش علمی و همه جانبه‌ای با مشارکت تخصصی جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و زیر نظر نهادهای مرتبط با دقت و حمایت کامل انجام گیرد تا بتوان به نتایج آن برای تصمیم گیری و برنامه ریزی های تکمیلی استناد کرد.

آیا «بی‌خانمانی» سبک زندگی است؟

لذا ابراز نظر افراد مبتنی بر مشاهدات و تلقیّات شخصی که "عادت به بی خانمانی موجب پذیرش بی چون و چرای این روش زندگی می‌شود"، مقبولیت علمی نداشته و پذیرفته نیست.

محرز است که بی خانمان‌ها در جامعه امروز ما وجود دارند و عوامل متعددی برای بروز این پدیده اجتماعی، قابل بررسی و شناسایی‌اند؛ کسانی که در مراکز تحقیقاتی نهادهای دولتی و خصوصی، مسئولیت شناخت میزان و نرخ رشد آنها را به عهده دارند و موظف‌اند که آخرین آمارهای دقیق و علمی را در اختیار تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان قرار دهند .

 یقیناً نمی‌توان بدون وقوف به زوایای کار و شناخت فاکتورهای فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و محیطی برای رفع این پدیده ناگوار و آسیب آشکار اجتماعی اقدام کرد .

معمولاً در دانشکده‌های علوم اجتماعی، برخی از پایان‌نامه‌‎ها و تحقیقات دانشجویی را به شناسایی گوشه‌های محدود از این عارضه اجتماعی اختصاص می‌دهند و به دلیل محدویت سوژه‌های مورد بررسی، نتایج آنها موردی، منطقه‌ای و خاص بخش‌های کوچکی از حجم این واقعیت تلخ اجتماعی است.

و لذا داده‌های آنها شمول و قابلیت تعمیم برای کل موضوع را ندارند ولی می‌توان گفت علاوه بر مشهودات و مصادیق عینی بی‌خانمانی بخشی از اطلاعات مربوط به آسیب های مختلف از نتایج محدود همین اقدامات مورد توجه قرار گرفته واحتمالاً در همان حوزه‌های ذی‌ربط نیز می‌توانند مورد استفاده باشند .

گرچه در آزمون‌های محدود و خاص یک منطقه، داده‌های قابل توجهی ارائه شده ولی قابلیت تعمیم ندارند مانند آن چه که از سوی موسسه " سامان سرای خورشید" انجام شده که می‌گوید از حدود ۲۰۰ زن کارتن‌خواب که به این مرکز مراجعه می‌کردند فقط دو نفر برای بازگشت به زندگی و امرار معاش سالم موافقت کردند و اکثریت آنها یا نخواستند و یا نتوانستند از کارتن‌خوابی فاصله بگیرند.

با توجه به اعلام سازمان مردمی ائتلاف ملی برای بی‌خانمان‌ها (NCH)، جمعیت‌های زیر خط فقر و بی‌خانمان‌ها درمعرض خطر بیشتر ابتلا به بیماری‌ها از جمله کرونا هستند و در کشور ما هم کارشناسان وزارت بهداشت توضیح داده‌اند که گرمخانه‌ها، اتوبوس‌های سکنای موقت و عموم مراکز تجمع بی خانمانها، گویای آن است که هنوز و همچنان مطالعه پیمایشی همراه با مصاحبه‌های عمیق توسط متخصصان در سطح وسیع و فراگیر انجام نگرفته که بتوان داده‌های نهایی آن را در این زمینه به طور مبسوط و مشخص اعلام کرد؛ اما اگر چنین دستاورد پژوهشی حاصل شود می توان در دو زمینه مهم محل توجه و راهگشا باشند :

اول - دراختیار داشتن فهرستی مستند و متقن از علل بی‌خانمانی که از "ویژگی‌های فردی و روانشناختی" تا "موقعیت آسیب دیده خانواده" و نیز "شرایط فرهنگی اقتصادی جامعه" را شامل می شود.

 دوم - ارائه طرح جامع نجات ونه صرفاً ساماندهی‌های مقطعی بی‌خانمان‌ها به عنوان یک پروژه تعریف شده کلان درچارچوب وظایف و مسئولیت های رفاهی دولت .

طرح تحقیقاتی جامعی که با نظارت وهدایت کار‌گروه بالادستی در نهاد ریاست جمهوری و مشرف به تمام دوایر ذی‌مدخل اجرایی انجام گیرد تا نتایج علمی و واقعی بتواند دستمایه برنامه‌ریزی واقدامات گره‌گشا باشد واز اقدامات بدون برنامه و پراکنده و مبتنی بر سلیقه پرهیزشود یعنی فرایندی که مومنانه و مسئولانه، ازشناخت زوایا و علل واقعی تا امکان برنامه ریزی ملی و نهایتا اقدامات وسیع اصلاحی برای رفع این آسیب اجتماعی و زخم نشسته با ساحت جامعه را در برگیرد .

 یعنی جدا از جمع کردن موقت کارتن‌خواب‌ها در گرمخانه‌ها و یا اتوبوس خوابی! به لحاظ سرمای فصل زمستان، باید به آنچه که ضرورت حیات سالم اجتماعی خوانده می‌شود توجه داشت و برای  پدیده بی‌خانمانی به درستی اندیشید، محققانه واقف بود و بسیار اصولی و هدفمند عمل کرد .

بدیهی است که شرایط سخت اقتصادی و عوارض روزافزون ناشی از تورم و گرانی مایحتاج عمومی همراه با دلایل زمینه‌ای دیگری که ذکر شد به افزایش بی‌خانمانی دامن خواهد زد و روشن است که درفصل سرما و بی‌سرپناهی و تنگناهای متصل به آن نمود بیشتری دارد .

بنابراین در راستای وظایف دولت درقبال رفاه عمومی هرچه زودتر باید نسبت به  انجام تحقیق گسترده ملی دراین باره اقدام شود؛ گرچه ممکن است گرمخانه‌ها با شرایط محدود و موقت، اتوبوس‌خوابی و برنامه ساخت چهارمیلیونی مسکن طی دوره چهارساله وثبت نام چند میلیونی برای ثبت نام سرپناه، اقداماتی دراین زمینه قلمداد شود ولی بی‌خانمانی پدیده مصیبت‌باری است که رنج سوزنده درونی آن و نمود بیرونی و شدت آزردگی اجتماعی ناشی از آن، ازسوی هیچ کس و به ویژه مبتلایان به آن قابل تحمل نیست .

* پژوهشگر اجتماعی

آیا «بی‌خانمانی» سبک زندگی است؟

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی