در یکی دو روز اخیر اخبار زیادی در مورد تغییر در مدیریت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس از سوی وزارت ورزش شنیده میشود در حالی که به نظر میآید این تصمیم عواقب خوبی نخواهد داشت.
دیدارنیوز ـ سرویس ورزشی: چندین سال است که درباره دو تیم استقلال و پرسپولیس، چه هواداران و چه کارشناسان حوزه رسانه فریاد میزنند که باید این دو تیم را از زیر یوغ دولت و حکومت خارج کرد تا این دو تیم محبوب با سرمایه اجتماعی عظیم، در اختیار افراد مناسب و تحت حمایت واقعی هوادارانش پرشمارش قرار گیرد. البته که این گزاره در بیان، ساده و آسان است و حتما برای رسیدن به این نقطه موعود، باید افکار بلندی داشت و همه شرایط اقتصادی و ورزش حرفهای را با قوانین موجود در تجارت ایران مطابقت داد اما همگان در این مورد که دو تیم پرطرفدار برای رهایی از گرفتاری و بحرانهای همیشگی، راهی جز این ندارند، متفقالقول هستند.
شاهد و مثال نکبتی که مدیریتی دولتی برای این دو تیم به همراه میآورد در همین روزها میتوان جستجو و پیدا کرد. حالا چند وقتی است که دولت جدید بر سر کار آمده و حالا یک دور باید صدر تا ذیل دوایر و دستگاههای دولتی شخم زده شود و عدهای صندلیشان را بسپارند به نفرات جدید تا این سنت غلط ادامه پیدا کند. طبیعی است که در این چرخه، دو تیم استقلال و پرسپولیس هم نقش مهمی دارند و اساسا تعداد زیادی آدم هستند که از راه اتصال به دولت، در خود این توانایی را میبینند که با انگشت کوچک هنرمندشان استقلال یا پرسپولیس را بچرخانند.
این تواناییها البته در چهار دهه اخیر همگی در میدان حرف بوده و به وقت عمل، عموما به جز مصیبت و گرفتاری چیزی از این حضرات برای دو تیم آبی و قرمز باقی نمانده است. در دو سه روز اخیر هم مشخص شده که قرار است این قرعه به نام افراد جدیدی زده شود تا بر صندلی داغ مدیریت دو باشگاه فوتبالی مردمی بنشینند. البته وضعیت باشگاه استقلال که آنقدر ناجور و درهمریخته است که شاید این جابجایی تاثیر چندانی بر سرنوشت تیم در فصل پیش رو نداشته باشد. اما در مورد پرسپولیس ماجرا متفاوت است.
سرخها که 5 دوره متوالی توانستهاند به قهرمانی لیگ برتر دست پیدا کنند دستکم در ماههای اخیر ثبات و آرامش قابل توجهی را تجربه کردند که مدتها در جستوجوی آن بودند. ترکیب مدیریت باشگاه و کادر فنی در ماههای اخیر به گونهای بود که هر کس کار خود را انجام داد و تقریبا دخالت در کار دیگری یا استفاده از موقعیت برای ضربه زدن به همکار وجود نداشت. به همین دلیل بود که پرسپولیس توانست ماموریت سخت حفظ قهرمانی را به سرانجام برساند.
اما حالا زمزمههایی هست که جعفر سمیعی استعفا کرده و قرار است فرد دیگری جایگزین او شود. حتی در مورد استعفای سمیعی هم حرف و حدیث زیاد است تا جایی که انگار این استعفا به دلیل رفتار نادرست برخی نزدیکان وزیر ورزش و ظاهرا تعدادی از بازیکنان تیم رخ داده است و تمایل قلبی مدیر عامل کمحرف پرسپولیس نبوده است. تعجبآور است که وزارت ورزش در فضایی که هم بازیکنان و هم هواداران پرسپولیس خواهان باقی ماندن سمیعی در سمت خود هستند، استعفای او پذیرفته شده و به این ترتیب قهرمان پنج ساله لیگ برتر به سوی سرنوشت نامشخصی حرکت خواهد کرد.
حتی با وجود هشدارهایی که در این باره به وزارت ورزش داده شده اما به نظر میآید تصمیمگیرندگان اصلی ورزش کشور چندان توجهی به اتفاقی که ممکن است برای پرسپولیس بیفتد ندارند و به دنبال تحقق فرضیات خود هستند. ماجرای پرسپولیس و تغییر در مدیریت باشگاه، نگارنده را به یاد ماجرای ساختن سد گُتوند در خوزستان میاندازد. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، ساخت این سد بر روی رود کارون با شتاب فوقالعادهای دنبال میشد و هر چه متخصصان محیط زیست درباره وجود گنبد نمکی در محدوده آبگیری سد هشدار دادند افاقه نکرد. حالا بعد از این همه سال، سد گتوند تبدیل به دریاچه نمک شده و عواقب زیست محیطی آن احتمالا تا سالها به خوزستان صدمات جبرانناپذیری خواهد زد. دیگر اهمیتی ندارد که چه کسی این سد را ساخت و این وضع را به وجود آورد چرا که حتی اعدام سازندگان هم تاثیری بر این بحران ندارد.
حالا هم در مورد پرسپولیس هشدارهای لازم داده شده، اما ظاهرا وزارت ورزش دنبال پتوپیچ کردن گنبد بحران در این تیم است...