ابراهیم همان طور که روی صندلی لهستانی کافه نشسته، با انگشت یک دستش روی رومیزی گل گلی کافه نقش و نگارهای ذهنیاش را می کشد و دست دیگرش را به پشت صندلی تکیه داده است. گاهی میان فکر و خیال ها و رویاهایش غرق میشود و میان صحبت هایش سکوت میکند و گاهی هجوم فکر و خیال نمیگذارد جمله بندیهایش را تمام کند و ناگهان کلمهها میان هوا رها می شوند.
کد خبر: ۱۱۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۲