تیتر امروز

شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت
«دیدارنیوز» آخرین اختلافات پساانتخاباتی اصولگرا‌ها را بررسی می‌کند:

شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت

جدال اصولگراها در فضای پساانتخاباتی همچنان ادامه دارد و بنا به گفته دبیرکل صبح ایران، قالیبافی‌‎ها از هر فرصتی استفاده می‌‎کنند تا آنها را تخریب کنند.
رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...
رفتار دوگانه با «زاکانی» و «نجفی»!
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با «نژادبهرام» خلاء شفافیت در شهرداری تهران را بررسی می‌کند:

رفتار دوگانه با «زاکانی» و «نجفی»!

یک سیاستمدار در واکنش به قرارداد مبهم شهرداری معتقد است که اگر نیروهای اصلاح‌طلب در راس مدیریت شهری بودند، رسانه‌های مخالف خیلی جدی به موضوع ورود می‌کردند.

زن جوان بعد از طلاق از همسر دومش، به خانه فساد پناه برد

مدتی قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس در حالی که از همسر سابقش به اتهام آدم ربایی شکایت می‌کرد، گفت: من دو بار ازدواج کردم، اما هر دوبار هم مجبور به طلاق شدم.

کد خبر: ۸۹۶۱۲
۱۲:۱۵ - ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰

حوادث  طلاق خانه فساد

دیدارنیوز ـ او ادامه داد:بار اول خیلی کم سن و سال بودم که ازدواج کردم و خیلی زود هم طلاق گرفتم. مدتی بعد به خاطر اینکه شرایط زندگی در خانه پدرم مناسب نبود تصمیم گرفتم دوباره ازدواج کنم. این بار به عقد یکی از اقوام درآمدم فکر می‌کردم او می‌تواند زندگی بهتری برایم بسازد، اما همسر دومم بهزاد هم آدم خوبی نبود مدام اذیتم می‌کرد و زندگی برایم جهنم شده بود با اینکه ۲۵ سال بیشتر نداشتم نتوانستم او را هم تحمل کنم. به همین خاطر به دادگاه رفتم و درخواست طلاق دادم. در همین روز‌ها با دختری به‌نام مهوش در آرایشگاه آشنا شدم. در ظاهر دختری با وقار و مهربان بود وقتی با هم صمیمی‌تر شدیم او مرا برای برادرش خواستگاری کرد، اما من که هنوز متأهل بودم با پیشنهادش مخالفت کردم.

آدم ربایی سه روزه

زن جوان در ادامه گفت: در حالی که من جواب منفی داده بودم، اما مهوش مدام با من تماس می‌گرفت و اصرار داشت یک بار برادرش را از نزدیک ببینم. بالاخره من هم موافقت کردم و یک روز برای دیدن آن‌ها به یکی از پارک‌های تهران رفتم. داخل پارک در حال گفتگو با میلاد و خواهرش بودم که ناگهان صدایی آشنا از پشت سرم شنیدم. بهزاد، شوهر دومم در حالی که با دوربین تلفن همراهش از ما فیلم می‌گرفت با تهدید و فحاشی مرا متهم به خیانت و رابطه نامشروع می‌کرد بعد هم بدون اینکه اجازه حرف زدن به من بدهد هرسه نفر ما را سوار خودرواش کرد و به خانه‌ای قدیمی در شهرری برد. آنجا بود که متوجه شدم مهوش و میلاد از همدستان بهزاد بوده‌اند و با این نقشه می‌خواسته مرا وادار کند مهریه ۲۰۰ میلیون تومانی‌ام را ببخشم.

بعد از سه روز بهزاد مرا به زور به یک دفترخانه در شمال تهران برد و من مجبور شدم تمام مهریه‌ام را ببخشم و طلاق بگیرم بعد هم بهزاد مرا در خیابان رها کرد. اما بعد از آن تصمیم گرفتم نزد پلیس بروم و از او و دو همدستش به خاطر آدم ربایی شکایت کنم.

ناپدید شدن زن جوان

با شکایت زن جوان تحقیقات به دستور بازپرس حبیب‌الله صادقی آغاز شد. در حالی که بررسی‌ها برای دستگیری بهزاد و دو همدستش ادامه داشت، اما زن جوان دیگر برای پیگیری پرونده‌اش به دادسرا نرفت و این موضوع که برای بازپرس پرونده عجیب بود باعث شد تا وی دستور تحقیق درباره سرنوشت زن جوان را صادر کند. با بررسی‌های صورت گرفته از سوی مأموران پلیس مشخص شد که او چند روز قبل در یک خانه فساد بازداشت شده است.وقتی زن جوان به دادسرا منتقل شد و در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، از اتفاقات بدی که بعد از آدم ربایی برایش رخ داده بود چنین گفت: بعد از اینکه از بهزاد جدا شدم و به خانه پدرم برگشتم خانواده‌ام با اطلاع از ماجرا مدام به من سرکوفت می‌زدند و دیگر آنجا آرامش نداشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم از خانه پدرم بروم. اما چون جایی برای ماندن نداشتم روز‌ها در پارک می‌نشستم که در یکی از همین روز‌ها با زن جوانی به‌نام شهلا آشنا شدم و برایش درد دل کردم غافل از اینکه شهلا رئیس یک باند فساد بود. او با ترفندی مرا به خانه‌اش برد. من فکر می‌کردم از روی خیرخواهی است، اما وقتی وارد آن خانه شدم تازه فهمیدم در چه دامی گرفتار شده‌ام می‌خواستم فرار کنم که شهلا و نوچه‌هایش اجازه ندادند. اگر پلیس به خانه شهلا وارد نشده بود و آن‌ها را دستگیر نمی‌کرد، معلوم نبود چه بلایی سر من می‌آمد.

با توجه به اظهارات زن جوان، بازپرس جنایی دستور انتقال او به بهزیستی را صادر کرد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

منبع: ایران
برچسب ها: حوادث
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی