دیدارنیوز ـ شیما شعاعی: به هوای بهار و نم باران پنجره را باز میگذاشتم تا شاید از فشار قرنطینه کاسته شود، اما صدای شیون و ناله زنی که طلب کمک میکرد، اضطراب روزهای تنهایی و قرنطینه را دو چندان کرد. هر بار میپریدم لب پنجره تا شاید ردی از زن پیدا کنم، روز سوم صدای مویهها طولانیتر و با ضعیف شدن صدا خاموش شد. استرس یقهام را گرفته بود؛ ناگزیر با ۱۲۳ تماس گرفتم و وضعیت زن را گزارش دادم، آنها آدرس دقیق میخواستند و من نداشتم. سر آخر توصیه کردند، اگر مجدد صدایی شنیدم با یک مرد راهی کوچه شوم و خانه قربانی خشونت را بیابم و با آنها تماس بگیرم... هرچند صدای شیون و مویههای زن برای همیشه خاموش شد، اما استرس سرنوشتش و آنچه بر او میگذشت همچنان در من زندگی میکند.
به روایت تقویم، امروز ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است، اما بنابر آمار منابع رسمی بینالمللی و بررسی رسانهها، همه گیری کرونا و ضرورت قرنطینه در سال جاری میلادی، بار خشونت فیزیکی و روانی علیه زنان را افزایش داده است.
البته طی سالهای اخیر افکار عمومی به مسئله خشونت علیه زنان حساستر شده و در حوالی این ایام استفاده از روبان نارنجی توسط سیاستمداران و چهرههای سرشناس، به عنوان نماد محو خشونت علیه زنان، شرکت در چالشها، حرکتها و تجمعات نمادین بیش از پیش طرفدار پیدا کرده است. کشیدن رد رژلب بر صورت، توسط بازیکنان سری آ، استفاده از روبان نارنجی توسط اعضای شورای شهر تهران و حضور مردان کابلی در تجمع منع خشونت علیه زنان، بخشی از این کنشورزی بوده است. حال پرسش اساسی که نباید از منظر ما مغفول بماند، این است که این حرکات نمادین تا چه حد به کاهش خشونت علیه زنان کمک کرده است؟ و پاسخ به آن جز با توسل به آمار و اطلاعات موجود ممکن نیست.
خشونت علیه زنان چیست؟
باید این گزاره را مطرح کرد که اساسا خشونت علیه زنان چیست و چه رفتارهایی در دایره خشونتها جنسی/جنسیتی میگنجد؟ بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی، «هرگونه اقدام خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا رنجش زنان شود، میتوان خشونت علیه زنان تعبیر کرد». رفتارهایی، چون تهدید، اجبار یا محرومیت از آزادی، پرخاشگری جسمی، اجبار جنسی ازجمله تعرض، تجاوز و عورت نمایی و...، آزار روانی و رفتارهای کنترلی، چه در زندگی عمومی و چه در زندگی خصوصی در دایره خشونت علیه زنان قرار میگیرند. مردان در مقام شریک زندگی یا عاطفی زنان، در رتبه نخست آزارگران قرار دارند؛ البته پدران، برادران، فرزندان پسر، اقوام مذکر، همکاران مرد و حتی مردانی که هیچ نسبت نسبی و سببی با زنان ندارند نیز بهترتیب در این جدال خونین و نابرابر ایفای نقش میکنند.
کره زمین، محلی ناامن برای حداقل ۳۵ درصد زنان
مطابق مطالعات سازمان بهداشت جهانی WHO حدود یک پنجم از زنان جهان در بازه سنی ۱۵ تا ۴۹ سال، حداقل یکبار تجربه خشونت جنسی/ جنسیتی را داشته داشتهاند. بنا بر اطلاعات سازمان ملل این رقم برای کل زنان جهان، به ۳۵ درصد و در سطح ملی به ۷۰ درصد میرسد.
بنا بر همین آمار، روزانه ۱۳۷ زن در سراسر جهان قربانی قتلهای خانوادگی میشوند که رقم سالانه آن، به ۸۷هزار نفر در سال ۲۰۱۷ رسید. ۴۹ درصد از قربانیان بالغ قاچاق انسان، زناناند و سه چهارم کودکان قربانی قاچاق انسان، دختران نوجواناند. در سال ۲۰۱۹، یک پنجم زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله تجربه کودک همسری یا ازدواج زیر ۱۸ سال داشتند؛ همچنین، یک دهم از ۲۰۰ میلیون زن مورد مطالعه قرار گرفته (۱۵ تا ۴۹ سال) ختنه شده بودند؛ ۱۵ میلیون دختر نوجوان مورد اقسام آزار جنسی اعم از تعرض و تجاوز قرار گرفته بودند. در دهه اخیر، یک دهم از زنان اروپایی اظهار کردند، تجربه آزار جنسی کلامی، تهدید به خشونت جنسی، دریافت پیامهای رکیک و جنسی ناخواسته در فضای مجازی را داشتهاند. ۴۰ تا ۶۰ درصد از زنان خاورمیانه و شمال آفریقا نیز تجربه آزار خیابانی، از جمله عبارات جنسی، تعقیب، نگاه خیره، جلب توجه از طریق گریه را داشتهاند که اعمال این شکل از خشونت، توسط ۳۱ تا ۶۴ درصد از مردان این مناطق جهان مورد تأیید قرار گرفته است. مطالعات سالهای اخیر سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد، ۸۲ درصد از زنان سیاستمدار در پنج نقطه از جهان تجربه خشونت جنسیتی یا آزار روانی مبتنی بر جنسیت را داشتهاند که ۶۵ درصد از آزارها توسط مردان همکار یا به عبارت دقیقتر توسط سیاستمداران مرد اعمال شده است. آخرین بررسی نهادهای بینالمللی فعال در حوزه زنان نشان میدهد، تنها در ماه گذشته میلادی، خشونتهای مبتنی بر جنسیت مانع تحصیل یکسوم از دانشآموزان دختر ۱۱ تا ۱۵ سال شده است؛ به این ترتیب خشونت جنسیتی موجب تضییع حق آموزش زنان شده است.
قوانین منع خشونت زیر سایه مردسالاری
در حالی که آمارهای تکاندهندهای از خشونتهای جنسی/جنسیتی در پایان دومین دهه از قرن ۲۱ در جهان گزارش میشود، علیرغم انتظارات، کمتر از ۴۰ درصد زنان قربانی خشونت، امکان دسترسی به خدمات حمایتی پس آزار و پیشگیری از آسیب دوباره را دارند. همچنین کمتر از ۱۰ درصد زنان قربانی خشونت خانگی و آزارجنسی برای گزارش خشونت به پلیس مراجعه میکنند. این درحالیست که تاکنون در ۱۵۵ کشور، قوانینی در راستای پیشگیری از خشونت خانگی و در ۱۴۰ کشور، قوانین پیشگیرانهای برای کاهش آزار جنسی در محل کار تصویب شده است. به اینترتیب، میتوان مدعی شد، هرچند تصویب قوانین برای مقابله با خشونت علیه زنان ضروری است، اما کافی نیست؛ چراکه در عرف مردسالاری، نابرابری و تبعیض طبیعیسازی شده است و در این مورد، دست عرف قویتر از قانون است.
مردسالاری و کرونا علیه زنان
گفتنی است، برخی از آمارهای مذکور در سال جاری میلادی، دستخوش تحولات ناامیدکنندهتری برای فعالان حوزه زنان نیز شده است. از همان ماههای نخست قرنطینه، رسانهها گزارشهای متعددی درباره تشدید خشونت علیه زنان و کودکان در جهان کرونازده ما منتشر کردند. بهعبارتی میتوان گفت تجربه قرنطینه ناشی از کرونا، بر جمله «خانه همیشه امنترین جا برای یک زن نیست» صحه گذاشت.
بنابر مطالعه WHO، همهگیری کرونا موجب افزایش سه برابری خشونت خانگی، تشدید احتمال قتلهای خانوادگی، افزایش ۱۵۰ درصدی گزارش آزار جنسی، محدودیت دسترسی به وسایل ارتباطی برای گزارش خشونت و آسیبهای ناشی از عدم مراجعه ـ به دلیل ترس از ابتلا به کووید۱۹ ـ به مراکز درمانی برای بهبود جراحات ناشی از خشونت و ضربوشتم و افزایش پنج برابری تماس با مراکز حمایتی و کمکرسان در زمینه خشونت علیه زنان شده است. در این پژوهش، افزایش ناپایداری اقتصادی و سوءمصرف الکل مهمترین علل تشدید خشونت خانگی در دوران همه گیری ویروس کووید۱۹ معرفی شدهاند.
هرچند آمار مذکور کنشگران را در سیاهچاله ناامیدی انداخته است، اما فهم ضرورت تدوین و اجرای برنامههای پیشگیرانه دولتها برای کاهش خشونت علیه زنان، کورسوی امیدی در این تاریکی بود. به این ترتیب، پیشگیری از خشونت علیه زنان به عنوان بخشی از برنامههای مقابله با کرونا در ۴۸ کشور جهان گنجانده شده است؛ همچنین برنامههای مقابله با خشونت خانگی در ۱۲۱ کشور جهان تشدید یافته است. حال باید منتظر ماند و دید این برنامهها تا چه حد به کاهش خشونتها کمک میکند و در این شرایط خاص و بیسابقه، دست عرف بالاتر است یا برنامه و قانون!