دیدارنیوز - یکسال پیش در چنین روزهایی اعظم طالقانی از فعالان شاخص حوزه زنان و سیاست درگذشت. به همین مناسبت گفت و گویی با دکتر معصومه ابتکار معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهوری داشته ایم و موضوعات مختلفی را از جمله حضور پی در پی خانم طالقانی برای نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری، دفاع شجاعانه او از قانون اساسی و... را مورد بررسی قرار دادیم.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با معصومه ابتکار را در ادامه میخوانید:
با توجه به پیشینه خانوادگی و مذهبی خانم طالقانی، کنشگری ایشان در عرصههای سیاسی، مطبوعاتی و حقوق زنان، در میان بانوانی دارد که در عرصه اجتماعی فعالیت دارند چه اهمیتی داشت و دارد؟ یعنی الگوی ایشان امروز چطور میتواند کارکرد داشته باشد و جلوی چشم خانمها باشد؟
من سالگرد ارتحال خانم اعظم طالقانی را تسلیت میگویم. برای یادآوری شخصیت بسیار اثرگذار، جذاب و متعالی اعظم طالقانی فرصت خوبی است. خانم طالقانی جلوهای از شخصیت بزرگ پدرش را داشت؛ ولی اعظم، اعظم بود. شاید فراتر از اینکه بگوییم دختر آیت الله طالقانی، یک زن مبارز بود. من از زندان کمیته مشترک در دوره رژیم ستمشاهی (موزه عبرت فعلی) دیدن کردم و اسم تابلو زندانی اعظم طالقانی را از نزدیک دیدم و از زبان خودش برای ما تعریف کرد که چقدر آنجا اذیت شده و سختی کشیدند و صبوری کردند.
به نظر من یادآوری این خیلی مهم است. چون در آن دوره هیچ چشم اندازی وجود نداشت و خیلی همه چیز تاریک و تیره بود؛ و نمیشود گفت که بارقهای از امید در جامعه نسبت به آرمان هایشان میدیدند. فقط درون قلبها و دلهای متوکل و امیدوار به لطف خدا و دارای حسن ظن به وعدههای خدا امیدی متجلی بود و دیده میشد. اینها در آن شرایط تاریک به امید چه چیزی استقامت میکردند؟ غیر این که در دلها و درون وجودشان نور امیدی بود؟! ایشان از این منظر واقعا نمونه یک زن مبارز بود.
کوتاه نظران شرایط را برای اعظم طالقانی دشوار میکردند
بعد هم که انقلاب شد، ایشان جزو فعالین پیشگام در همه عرصههای انقلابی و اجتماعی بود. خیلی زود به تأسیس فعالیت اجتماعی خیریه همت کرد و بعد حزب و فعالیت سیاسی داشت و با وجود ناملایمات، سختیها و دشواریها هیچ وقت شرایط را آسان نگذراند. یعنی هم شرایط خانوادگی و اطرافیانش خیلی سخت بود و هم سختیهای زیادی را به ایشان تحمیل میکردند. یعنی کوتاه نظران و تنگ نظران شرایط را برای ایشان خیلی دشوار میکردند. ولی ایشان هیچ وقت ناامید نشد، هیچ وقت از انقلاب اسلامی نبُرید و هیچ وقت در تقابل قرار نگرفت؛ گرچه انتقاد داشت و نگاهش نگاه نوآورانه در خیلی از مسائل بود.
فعالیت خیریه اش از دیرباز در سختترین و محرومترین نقاط کشور طرحهایی را ایجاد میکردند. یادم هست در دوره مدیریت من بر محیط زیست یک سازمان مردم نهاد به من پیشنهاد داد و بعد ما متوجه شدیم که این کار با مدیریت خانم طالقانی دنبال میشود که در یک نقطه کویری خیلی سختی طرح احیاء و بازسازی کویر و کمک به معیشت مردم محلی برای حفاظت از طبیعت را دنبال میکرد. طرح بسیار جالبی بود و بسیار خوب و موفق این سازمان مردم نهاد کار را پیش برد. علاوه بر این، خانم طالقانی برای زنان سرپرست خانوار یک مجموعه بزرگ داشت.
خانم طالقانی خستگی ناپذیر بود. یعنی هیچ وقت من نشنیدم یا ندیدم که ایشان از وضعیت و مشکلات خودش ناله کند. از شرایط کشور خیلی نگران بود، ولی هیچ وقت ناامید نشد و هیچ وقت ناله نکرد؛ غر نزد. همیشه هم میگفت باید تلاش کنیم.
اعظم طالقانی پرچم تحقق قانون اساسی را بلند کرد
به نظر من یکی از کارهای خیلی مهم ایشان که برای ما یک پرچم ایستاده و هنوز بلند است، حضور ایشان به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری بود. نه فقط برای زنان، برای ایران، اجرای قانون اساسی و تحقق چشم اندازی که امام عزیز و رهبری امروز برای ایران آینده در گام دوم دارند، اعظم طالقانی این پرچم را بلند کرد. با وجود همه اذیت ها، آزارها و حرفهای بسیار زشت، اینکه یک زن حتی واکر برود و در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند، زن شایستهای که نماینده مجلس بوده و از نظر فعالیت اجتماعی، سبقه کار فرهنگی و سیاسی، هیچ کم نداشت از مردانی که بسیار مدعی بودند و ایشان را نادیده گرفتند و حتی جنسیت، سالمند بودن و ناتوانی جسمی ایشان را به تمسخر کشاندند. متأسفانه نامهای مقدس را هم به یدک میکشند. فقط به جهت اینکه ایشان همگام با یک سلیقه خاص عمل نکرد.
خانم اعظم طالقانی بزرگواری و شخصیت بزرگ سیاسی داشت که فراگیر فکر میکرد و اصلا حاضر نبود خودش را در دعواها محدود کند و هر دوره ثبت نام کرد. هر دوره همین را میگفتند که خانمها میتوانند ثبت نام و شرکت کنند، ولی هر دوره رد صلاحیت میشد. جواب رد صلاحیت چنین شخصیتهایی را حتما یک روزی عدهای در قیامت خواهند داد. چون همه ما یقین داریم که خداوند از مثقال ذرهای گذشت نمیکند، مخصوصا وقتی حق الناس باشد. حق الناس هم به مفهوم حق اعظم طالقانی نیست. به مفهوم حق مردمی است که پای این انقلاب ایستاده اند و برای یک سری ارزشهای متعالی فداکاری کردند، شهید دادند، ایثار و از خود گذشتگی کردند. نه برای یک سری افراد سودجو، منفعت طلب، منصب طلب و یا تنگ نظر، که هیچ وقت در ارزشهای انقلاب نبود. ارزشهای انقلاب همیشه پیشرو بود.
اعظم طالقانی شجاعانه در مقابل تنگ نظریها ایستاد
من فکر میکنم کاری که خانم طالقانی کرد، در تاریخ ماندگار شد. یعنی فعالیتهای اجتماعی و موضع گیریهای خیلی شجاعانهای که در دفاع از حق آزادی و آزادی بیان داشت، کارهای خیلی عظیمی بود. خانم اعظم طالقانی در این زمینهها واقعا پیشرو بود. هیچ ترسی نداشت که این امر برای من پروندهای شود و یا عقوبتی داشته باشد. خیلی شجاعانه در مقابل تنگ نظریها ایستاد و پرچمی را برای حضور در انتخابات بلند کرد.
عدهای صندوق رأی و انتخابات را بلااثر میدانند
چون هر دوره ما این را داشته ایم که عدهای بوده اند که صندوق رأی و انتخابات با بلااثر میدانند. اگر انتخابات را بلااثر بدانید، گزینه اش چیست؟ چون عدم مشارکت و عدم حضور هر دفعه تبعات بسیار سنگینی را برای کشور داشته است. نهایتا شما از حق خودت میگذری؛ مگر میتوانی از حق فرزندت که متأثر میشود بگذری؟! تویی که حق رأی داری اگر در اتنخابات شرکت نکنی، نه تنها برای خودت سرنوشت مبهمی را رقم زده ای، بلکه برای بچه هایت همین طور است؛ و فرصت را برای فرصت طلبان، سوء استفاده چی ها، اقتدارگرایان و واپس گرایی باز کرده ای.
خانم طالقانی کمک کرد که جریانهای سیاسی منتقد با انقلاب قهر نکنند
خانم طالقانی تشویق میکرد در بدترین شرایط هم در انتخابات حضور داشته باشید و عقب نکشید. از کسانی بود که کمک کرد به اینکه جریانهای سیاسی منتقد با انقلاب قهر نکنند، کنار انقلاب و پای ارزشهای انقلاب بایستند؛ ولی نقد کنند و اصلاح و تغییر بخواهند. خانم طالقانی از کسانی بود که کمک کرد انقلاب به منجلاب رکون و گرفتاریها و مصائب ناشی از فقدان شفافیت، نقد و روحیه اصلاح طلبی گرفتار نشود.
خانم طالقانی از کسانی بود که با بالا نگه داشتن پرچم انتخابات و حضور زنان در انتخابات، همیشه این نکته را متذکر میشد که ظرفیت انقلاب و قانون اساسی ما خیلی بزرگ است و ما به سوی آینده نگاه کنیم و مشکلات الآن را نبینیم. آن دوره هم خانم اعظم طالقانی مشکلات بسیار زیاد زندان زمان شاه امیدش را از دست نداد.
کسی که امروز میگوید شرایط سخت است و پای انتخابات نمیآیم، دارد شرایط الان را میبیند. در حالی که آدمهای پیشرو، آینده نگر و مترقی آینده را میبینند و میگویند ممکن است امروز من این مشکلات را دارم، ولی رأی میدهم برای آیندهای که میدانم اگر رأی ندهم میتواند بدتر از این شود. هر دوره خانم طالقانی در نوع نگاه و رفتارش این را نشان داد و با وجود تفاسیری که دیگران میکردند، ایشان از همه ظرفیتهای قانون اساسی استفاده میکردند و همیشه این پیام را میداد که ما نباید حد قانون اساسی را محدود کنیم و باید همه ابعاد قانون اساسی و نگاهی که قانونگذاران در مورد «رجال» داشته اند را ببینیم.
خانم طالقانی در آینده زندگی میکرد و متعلق به دورانی است که این پرچم برای آن بالا نگه داشته شده است. بحث حضور زنان در انتخابات است، ولی اصلا محدود به این موضوع نیست. بحث پویایی انقلاب اسلامی ایران، تفکر امام و جریانی است که ان شاء الله به اعتلا، پیشرفت، بهبود و اصلاح کشور منتهی خواهد شد. این بحث خیلی مهمی است، الآن که ما باز بحث انتخابات داریم و عدهای بدون توجه به عواقب و آثاری مثل ناامیدی و بی خیالی دست به اقداماتی میزنند.
راحتترین کار این است که بی خیال شویم. ولی شما میبینید که مثلا در جامعه آمریکا با این همه مشکلاتی که دارند و این همه دلایلی که مردم آمریکا برای ناامیدی دارند و این همه بی اعتمادی که دارند و نگران هستند که ممکن است مثل دورههای قبل رأی مردم تعیین کننده نباشد و رأی الکترال تعیین کننده شود، باز هم پای صندوق میآیند. بعد هم این موضوع را مطرح میکنند که اگر نیامدید حق اعتراض ندارید و باید با همان رنج، مصیبت و گرفتاریهایی که زندگی کنید که قطعا بیشتر خواهد شد.
یعنی هیچ کس نمیتواند این پیش بینی را انجام دهد که اگر مشارکت مردم کاهش پیدا کند و یا مردم حضور پیدا نکنند، شرایط بهتر خواهد شد. به نظر من خانم طالقانی در بحث مشارکت و زنده نگه داشتن امید به اصلاح و تغییر آینده داشت این را میگفت.
خانم دکتر! شما در فرمایشاتتان به دو بحث مهم اشاره کردید. من راجع به مورد اول سؤال بپرسم. به بحث ثبت نامهای ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری اشاره کردید. این مسأله دو وجه دارد. یکی زمینه اجتماعی و دیگری هم زمینههای حکومتی است. البته جنبه سوم زمینههای دینی و مذهبی هم میشود در نظر گرفت. آیا در هر سه عرصه امروز زمینههای حضور زنان به عنوان رئیس جمهور وجود دارد؟ با توجه به صحبتهایی که مسئولین شورای نگهبان کرده اند، آیا حکومت آمادگی تأیید صلاحیت و کار کردن با یک رئیس جمهور زن را دارد؟ آیا مراجع، علما و طیف مذهبی جامعه که قدرت و نفوذ بالایی دارند میتوانند مسأله ولایت زنان در سطح رئیس جمهور را بپذیرند؟ همچنین آیا در میان زنان و مردان جامعه این زمینه وجود دارد؟ مثلا بعضی از خانمها در سطح جامعه این طور صحبت میکنند که اصلا خانمها قدرت تصدی ریاست جمهوری را ندارند. یا مثلا مگر مردها چه کار انجام داده اند که زنها بخواهند آن کار را انجام بدهند؟ با توجه به این طور مسائل، فکر میکنید که در این سه عرصه زمینه برای رئیس جمهور شدن زنان وجود دارد؟
از نظر اجتماعی شرایط ما خیلی تغییر کرده است. شاید در دورهای پذیرش این موضوع خیلی سخت بود، ولی الان با حضور زنان توانمند در عرصههای مختلف، چه در سطح اعضای کابینه و چه در سطح معاونین وزرا، ما رشد خیلی خوبی را مخصوصا در دوره آقای روحانی و مخصوصا این دوره داشته ایم. یعنی از حدود پنج شش درصد مدیریت عالی و میانی زنان در دولت، در سال ۹۲ الآن به حدود ۲۳ درصد رسیده ایم. این بر اساس آمار دقیق و کارنامه انتصاب سه مدیر زن در دوره دولت دوازدهم با آمار دقیق ستادی و استانی است.
یعنی الان ۲۳ درصد از مدیران میانی و عالی ما زنان هستند. مثلا الان ۱۸ معاون استاندار زن داریم. اصلا قابل تصور نبود که معاون استاندار زن داشته باشیم. در این دوره فرماندار و سفیر زن داریم. اصلا اینها قابل تصور نبود. یعنی ما فکر میکردیم اینها چیزهای خیالی است که هیچ وقت محقق نخواهد شد. یا بالغ بر ۹۰ نفر همتراز معاون وزیر و معاون وزیر داریم. در خیلی از سازمانهای بزرگ مثل سازمان ملی استاندارد، سازمان بهره وری، زمین شناسی و هواشناسی خانمها دارند با موفقیت کار میکنند. بحث این نیست که، چون زن است امتیاز ویژهای قائل باشند. بحث این است که تا الان زنان را علی رغم همه توانمندیها نمیدیدند و در این دوره زنان دیده اند. قبلا میگفتند این، چون زن است نمیتواند مدیر شود و حالا میگویند، چون شایستهتر است بگذارید مدیر شود.
خانمها توانسته اند سقفهای شیشهای را بشکنند
اتفاق عجیب و غریبی رخ نداده، از پنج شش درصد به ۲۳ درصد رسیده است. این نشان میدهد که پذیرش در جامعه برای مدیریت زن خوب بوده و هست. یعنی در جاهایی خانمها توانسته اند سقفهای شیشهای را بشکنند. سقف شیشهای یعنی همان محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی و تعصباتی که مگر زنان میتوانند بالا بیایند. الان چند دوره است که زنان دارند در شوراهای روستا انتخاب میشوند. در روستایی که به طور متداول زنها حتی حق حرف زدن نداشتند، انتخاب و عضو شورای روستا شده و بعد، چون سوادش از مردها بیشتر بوده رئیس شورا شده و بعد شهردار انتخاب کرده است. الان خیلی جاها شهردار خانم است.
خانم شهرداری از ثلاث باباجانی پیش من آمد که بسیار توانمند بود. پس یک چیزهایی دارد تغییر میکند و عملا داریم اثرش را میبینیم. خانمها موفق هستند، تأثیر دارند، پذیرش اجتماعی دارد به وجود میآید و شرایط خیلی بهتر شده است. خانمها نشان داده اند که در مدیریتهای سخت میتوانند خیلی خوب عمل کنند. خانم خنفری فرماندار کارون، در شرایط سیل یکی از بهترین عملکردها را داشت. همچنین خانم ریگی که الآن سفیر کشورمان در برونئی شده فرماندار قصرقند بود. نیروهای افراطی آمدند و چند نفر از نیروهای انتظامی و دیگران را گروگان گرفته بودند. هر کاری کردند نتوانستند آنها را آزاد کنند. خانم ریگی معتمدین را جمع کرد و گفت نظام به من اعتماد کرده؛ من یک زن اهل سنت هستم که فرماندار شده ام. یا تا ساعت سه این افراد آزاد میشوند و یا من استعفا میدهم و کنار میروم. یک ساعت بعد گروگانها آزاد شدند و دیگر هم تکرار نشد.
در حوادث سال ۹۸ یکی از خانمهای نماینده از جمله کسانی بود که با رایزنی بحران را حل کرد. آنجا هم میتوانست مثل جاهای دیگر حوادث خیلی ناگواری رخ بدهد، ولی رخ نداد. بنابر این خانمها خودشان را اثبات کرده اند. این بحث خیلی مهمی است که نباید آن را نادیده بگیریم. نمونههای خیلی زیادی داریم. من اگر بخواهم میتوانم یک هفته برای شما از خانمهای موفق نمونه بگویم که هم مدیریت بحران کرده اند، هم بهره وری را بالا برده اند، هم بسیج اجتماعی ایجاد و هم اعتماد عمومی را جلب کرده اند.
به ماجرای سال ۹۸ اشاره کردید. یک مورد خیلی جنجالی شد که فرماندار شهر قدس دستور شلیک داده بود. شما آن موقع این موضوع را بررسی کردید؟
جنجال آفرینی ها، جمله و موقعیت را از واقعیت خارج میکنند. اولا من قبل از آن بازدید کرده و این خانم را دیده بودم. زن بسیار توانمند و با شخصیتی بود. در آن ماجرا عدهای مردم معترض و یک عده محدودی افراد مسلح تروریست بودند که به اسلحه خانه و مرکز دفاع شهری حمله کرده بودند. فرمانداری مرکز دفاع شهری و فرماندار مسئول امنیت میلیونها نفر است. سلاحهای آن منطقه داشت دست تروریستها میافتاد. ایشان باید میخندید و مصالحه میکرد؟!
بحث آنجا این بود که من باید از حریم و امنیت مردم دفاع کنم. اصلا جملات ایشان چیزهای دیگری بود. کاملا از آن چهارچوب در آورده بودند و انگار که ایشان گفته بود من دستور تیراندازی به معترضان و مردم را داده ام. هیچ وقت، هیچ کسی چنین مطلبی نمیگوید. شما باید ببینید در چه شرایط و وضعیتی ایشان دارد صحبت میکند و در چه شرایطی از ایشان مصاحبه میگیرید. شاید موقعیت بیان مطلب به این شکل نبوده است.
از هر کسی باید این سؤال را کرد که اگر یک عده تروریست مسلح به اسلحه خانه یا مرکز دفاع یک شهر حمله کنند و بخواهند اسلحه بیشتری بگیرند و روی مردم آتش باز و ایجاد ناامنی کنند، چه کار باید کرد؟ یعنی هر زن یا مرد ایرانی یا خارجی که آنجا مینشیند چه کاری باید انجام بدهد؟ به نظرم این خیلی بی انصافی بود. اینها عدهای هستند که میخواهند جنسیت را هدف قرار بدهند و تا میبینند خانمی اشتباه کرده سوء استفاده میکنند.
راجع به زمینههای حضور زنان در اداره کشور میگفتید...
بله. ببینید! اینکه تفسیر قانون چه میگوید، تفسیر قانون قانون از اول روشن بوده و چیز جدیدی نیست. اگر آقایان میخواستند به دلیل نگرانی از موقعیت خودشان و یا تبعات دیگر آن را انکار کنند، ربطی به قانون ندارد. مذاکرات قانون اساسی هست؛ کلمه «رجال» را برای همین انتخاب کرده اند. حتی مرحوم شهید آیت الله بهشتی، مرحوم آیت الله طالقانی و خانم منیر گرجی این کلام را برای همین انتخاب کرده اند که در یک آیندهای این راه بسته نباشد. با این ذهنیت و پیش فرض قانون اساسی تصویب شده و شورای محترم نگهبان هم طبعا تابع قانون اساسی است. شرع مقدس هم هیچ محدودیت و ممنوعیتی قائل نشده است.
وقتی آقای خاتمی برای اولین بار میخواست یک معاون زن انتصاب کند خیلیها شروع به مخالفت کردند که این معاونت «نمایندگی» نیست و از جنس «ولایت» است. جالب اینکه من شش هفت هزار نفر نیروی مسلح هم در سازمان حفاظت محیط زیست زیر نظر خود داشتم. اما آقای خاتمی در مورد آن انتصاب توضیح داد و روی آن ایستادگی کرد. در نتیجه با آن مخالفت نشد، تأیید شد و الحمدلله لطف خدا بود که ما در این عرصه هیچ مشکلی نداشتیم. در آن دوره هشت ساله و دوره آقای روحانی کار کردیم و مشکلی از این بابت نبود. بعد از آن هم وزیر و هم معاون رئیس جمهوری زن داشتیم. معاون حقوقی، معاون علمی و معاون حقوق شهروندی داشته ایم.
این جالب است که الگو شد. رئیس جمهور اندونزی خیلی اصرار داشت با من ملاقات کند. سفیرمان توضیح داد که ایشان نایب رئیس حزبشان بوده و وقتی که رئیس حزب رئیس جمهور شده بوده نمیگذاشتند ایشان معاون رئیس جمهوری شود و میگفتند در کشور اسلامی زن نمیتواند معاون رئیس جمهوری شود. شورای استفتاء اندونزی این را گفته بود. گفته بودند در ایران همه موازین شرعی رعایت میشود و یک شورای نگهبان دارند که اجازه نمیدهد خلاف شرع عمل شود. چطور در ایران معاون رئیس جمهوری زن داریم؟
خانم مگاواتی معاون رئیس جمهور اندونزی شد و بعد از مریض شدن رئیس جمهور، بر اساس قانون اساسی خانم مگاواتی رئیس جمهور اندونزی شد. بعد هم دوباره انتخاب شد. یعنی یک دوره بر اساس قانون و یک دوره هم با انتخاب مردم رئیس جمهور شد. ایشان به من میگفت به خاطر اینکه در ایران یک معاون رئیس جمهوری زن انتخاب شده من رئیس جمهور اندونزی شده ام؛ لذا این یک بحث تأثیرگذار است و ما خیلی جاها در دنیا پیشگام بوده ایم. در منطقه غرب آسیا ما جزو کشورهای پیشرو در بحث انتصاب زنان بوده ایم. سال ۷۶ که من معاون رئیس جمهوری ایران بودم، در اجلاس منطقهای رامپی مربوط به محیط زیست خلیج فارس به صورت دورهای ایران رئیس شده بود و من رئیس کشورهای منطقه خلیج فارس در موضوع محیط زیست شده بودم. هیچ کدام از آنها وزیر زن نداشتند و هیچ کدام حق رأی نداشتند. ما دیدار امیر کویت رفتیم و گفتیم این همه خانمهای کویتی با تحصیلات دانشگاهی چرا حق رأی ندارند؟ بعد دیدیم که موجی از انتصاب زنان توانمند به عنوان وزیر و معاون شکل گرفت و استمرار پیدا کرد.
بنابر این من فکر میکنم از نظر شرعی کم و بیش همه چیز روشن است، قانونی هم روشن است. نهایت بحث قرآنی است که اگر مسأله خیلی بد بود قرآن کریم مثال خوبی از ملکه سبا نمیزد. یکی از عاقلانهترین حکمتهای مربوط به حکمرانی خوب جمله معروف ملکه سبا است که میگوید وقتی اشغالگران وارد قریهای میشوند آنجا فساد میکنند و آدمهای عزیز را ذلیل میکنند و آدمهای ذلیل را بر سر کار میآورند. این نتیجه اشغالگری، جنگ و تعرض به کشورها است. مانع شد از اینکه لشکرش بخواهند جنگ راه بیاندازند. یعنی تسلیم حقیقت شد و قرآن کریم از ملکه سبا به عنوان یک فرمانروای موفق و با تدبیر یاد میکند.
فکر کرده ایم برای چه چنین مثالی در قرآن کریم میآید؟ آیا میخواهد به مطلب برتری اشاره کند؟ به نظر من برای کسانی که جویای حقیقت هستند اینها مطالب مهمی است. بالأخره ما داریم در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم و استفاده کامل از ظرفیت همه آحاد جامعه نفی چیزی نیست. چون عدهای تا چنین مسألهای مطرح میشود میگویند نفی خانواده و فرزند آوری است. اصلا چنین چیزی نیست. بلکه شاید برعکس باشد. یعنی اگر خانمها احساس کنند این فضا هم برای آنها باز است و محدودیت برای آنها نیست، انتخاب طبیعی خودشان این است که حتما خانواده و فرزندانشان را فراموش نکنند و اولویت قرار بدهند.
خیلی از خانمهای مقامات دنیا در عین مسئولیت که دارند کارهای خانوادگی را هم به خوبی انجام میدهند. یکی از آنها نخست وزیر نیوزلند است که با افتخار بچه اش را سر خیلی از برنامهها میآورد و خیلی خانمهای دیگر فرزند آوری و مادر بودن را مانعی برای حضور اجتماعی تلقی نمیکردند.
خانم ابتکار، در آستانه سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا قرار داریم. آیا نکتهای در این مورد دارید؟
با توجه به تحریفاتی که عدهای دارند در تاریخ انقلاب انجام میدهند و اینکه سلطنت طلبان برای تحقیر کلماتی نظیر «از دیوار بالاروندگان» را برای دانشجویان خط امام جاری کرده اند، لفظ از دیوار بالا رفتن را اول جریان سلطنت طلب معاند به کار برد. خود سیا این را انداخت که این بچهها را تحقیر کند.
در حالی که اصلا بحث بالا رفتن از دیوار نبود. دو سه نفر از این ۴۰۰ نفر این کار را کردند که بتوانند در را باز کنند. آن در باز شد و همه رفتند. من هم که اصلا روز سوم رفتم. کتاب من هم این را میگوید. این کتاب هم حالا نگارش نشده است، بلکه بیش از ۲۰ سال قبل منتشر شده است.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا یک کار تک و استثنایی بود
اما امروز سؤال دیگری که الآن مطرح میشود این است که آیا این روش درستی است؟ چون بعد از آن برای انگلیس و عربستان چنین کاری کردند. این یک کار تک و استثنایی بود. در یک موقعیت بسیار خاص، بسیار حساس و بسیار دقیق، در یک برهه تاریخی اتفاقی افتاد که در آن اسلحه، خشونت و کشتار نبود و همه چیز دقیق، با برنامه ریزی و کمال مسالمت انجام شد. برنامه دانشجویان این بود که در چند ساعت این کار را انجام بدهند و نشان بدهند که مردم ایران پر قدرت هستند، پای آرمان هایشان ایستاده اند و زیر بار زور آمریکا نمیروند.
تأیید امام یک کار را به یک جریان ملی تبدیل کرد. دانشجویان اصلا فکر نمیکردند این اتفاق بیفتد. یک حرکت دانشجویی خیلی حساب شده بود که تبدیل به یک جریان بزرگ ملی شد و امام تعبیر «انقلاب دوم» را به کار برد. برای اینکه مردم استقبال کردند و موج حمایت و تشکر مردم آمد و همه غافلگیر شدند. به نظرم باید اینها را بگوییم و یادآوری کنیم؛ وگرنه یک عده شیاطین نشسته اند که حرف خودشان را بزنند.