دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی: «ما دو دست بیشتر نداریم که با یک دست با تحریم و با یک دست با کرونا مبارزه میکنیم» این بخشی از سخنان امروز رئیسجمهوری در جلسه هیئت دولت است و در واقع پاسخی است به انتقاداتی که این روزها، بهخصوص از سوی نمایندههای مجلس روانه دولت میشود. به سبک و فرم نگارشی کیهان (البته نه به تأسی از رفتار محتوایی این روزنامه پرجنجال) که برای نقد هر روایت یا نقل قولی، آن را به تلخندی تشبیه میکند، این سخن آقای روحانی ما را یاد نقلی میاندازد که گفت فلانی از میدان نبرد فرار میکرد، گفتند چرا میگریزی؟ گفت در یک دست شمشیر دارم و در دیگری سپر! دستی نمیماند برای جنگیدن!
***
ما در این گزارش کاری به تسویهحسابهای جناحی مجلسیان با دولت نداریم. آنچه ما میبینیم استیصال دولت است از ادامه نبرد با بلایا و بحرانهایی که بر سر این مملکت آوار شده است و قصد داریم به سراغ وضعیت دولت در پیشبرد وظیفه مبارزه با کرونا برویم؛ وظیفهای که فغان وزیر بهداشت را برآورده است.
آنچه گذشت...
هنوز هم بخش بزرگی از افکار عمومی معتقد است دولت در ابتدای ورود کرونا به ایران با مردم صادق نبوده است. روز ۳۰ بهمن سال گذشته بود که وزارت بهداشت به شکل رسمی اعلام کرد کرونا وارد ایران شده است و اگر نبود مرگ دکتر مولایی در قم، شاید اعلام رسمی ورود کرونا به ایران کندتر از این انجام میشد. این در حالی است که رحمتالله حافظی، متخصص طب فیزیکی و توانبخشی و معاون سابق توسعه مدیریت و منابع وزیر بهداشت ایران گفت: «از اواسط دی ماه (حدود ۴۵ روز قبل از اعلام رسمی) پزشکان متخصص ما با این پدیده کرونا مواجه شده بودند.»
عدم توقف پروازها از چین هم یکی دیگر از انتقادات عمومی بود نسبت به عملکرد دولت در بدو ورود ویروس کرونا. بحث لزوم قرنطینه کردن دو شهری که در ابتدای امر، کرونا در آنها غلیان کرد نیز مطرح شد و عدم توان دولت و سایر نهادهای حکومتی باعث شد تا به این مطالبه نیز جامه عمل پوشانده نشود و راه کرونا به سایر شهرهای کشور باز شود. با شروع موج اول کرونا، اما تعطیلات طولانی مدت نوروز از راه رسید و شوک اولیه مردم در مواجهه با کرونا باعث شد تا بسیاری از مردم به مانند آنچه از قرنطینه استان ووهان چین دیده بودند، در خانه ماندند و حتی به همان سبک و سیاق، گاهی از پنجره خانههایشان هم آواز خواندند و یکدیگر را همراهی کردند. در این مدت آمار کرونا در ایران سیر نزولی پیدا کرد و این در حالی بود که موج کرونا به اروپا رسیده بود و اوضاع آلمان و انگلیس و فرانسه و از همه بدتر ایتالیا و اسپانیا رو به وخامت گذاشته بود. کمکم کرونا به آمریکا هم رسید و همهگیری شروع به قربانی گرفتن در این بزرگترین خصم حکومت ایران کرد. در ایران، اما هنوز مردم خانهنشین بودند و حتی با اولین درخواست از سوی دولت، بسیاری سیزده به در را هم در خانههایشان برگزار کردند. روند رو به رشد کرونا در غرب و شیب ملایم آن در ایران، باعث شده بود تا دولت با غرور از تدابیر بینظیرش در مهار کرونا بگوید و ادعا کند که اوضاع اقتصادی ایران پساکرونا از کشورهای غربی بهتر است و مدعی باشد در حالی که غرب در برابر این ویروس بیجان عاجزند، ما توانستهایم آن را کنترل کنیم. مسئولین ارکان مختلف نظام حتی در جلب اعتبار و دستاورد از شرایط پیش آمده با هم درگیر بودند و سعی میکردند گوی سبقت را از هم بربایند. برای مثال در همان روزها بود که علی عسگری، رئیس سازمان صدا و سیما در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: صدا و سیما است که امروز جامعه را اداره میکند، سخنی که باعث گرد شدن چشم روحانی و تعجب آن شد، واکنشی که بازخورد ویژهای در فضای مجازی داشت. حامیان دولت نیز شروع به تعریف و تمجید از توان مدیریتی دولت کردند و حتی شاهد اظهار نظرهای عجیب و غریبی بودیم مانند آن سخن که یکی از چهرههای حامی دولت گفت که دیدیم مدرنیته ایرانی ـ کرهجنوبی، مدرنیته اروپایی ـ آمریکایی را شکست داد! اظهار نظری که البته همهگیر و عمومی نبود وگرنه دور از ذهن نبود اگر مقامات کره جنوبی هم نسبت به آن واکنش نشان دهند!
با پایان تعطیلات نوروز و در شرایطی که بسیاری مطالبه تمدید تعطیلات به مدت دو هفته دیگر را داشتند، ادارات بازگشایی شد و باز هم متروها و اتوبوسها و خیابانها غلغله شد، زندگی روزمره به جریان افتاد و حتی دستور دولت برای جلوگیری از بازگشایی کسب و کارهایی مثل کافهها و رستورانها و مراکز خرید هم فایدهای نداشت و مشتریها باز هم چنین فضاهایی را پر کردند. در دل بحران کرونا و فشار تحریمها، دولت به صرافت افتاد تا بتواند اندکی از اقشار کمتر برخوردار حمایت کند، برای مثال تلاش کرد تا سقفی برای افزایش کرایه خانه در نظر بگیرد و اعلام کرد که هیچ صاحبخانهای حق ندارد بیش از ۲۵ درصد افزایش قیمت بدهد، اما آمار نشان میدهد که رشد قیمت کرایه خانه در تهران چیزی حدود ۴۰ درصد بوده است. حسن روحانی هنوز هم در اظهار نظر سردرگم است. چندی پیش گفت وضعیت اقتصادی ما در ایام کرونا از آلمان هم بهتر بوده است! ادعایی که توسط مخاطبین فضای مجازی به طنز تبدیل شد. از سویی، اما اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت اعلام کرد که در سه ماهه تابستان، بیش از یک میلیون و دویست هزار شغل از بین رفته است، آماری که نشان میدهد چند میلیون نفر مستقیماً با این افزایش موج بیکاری دست به گریبان شدهاند، آماری که برای یک کشور ۸۰ میلیونی درگیر با تحریم و سقوط اقتصادی و مگاتورم فزاینده یک فاجعه به حساب میآید. فوران کرونا ادامه داشت، موج دوم کرونا رقم خورد و در شرایطی که بسیاری از کشورها توانسته بودند از پس موج دوم کرونا، روند ابتلا را کند کنند، موج سوم هم آغاز شد. عدم توان دولت در کنترل مراسم مذهبی و سفرهای تفریحی یکی از دلایل شکلگیری موج سوم کرونا در ایران قلمداد شد.
حالا قربانیان کرونا به بیش از سیصد نفر در روز رسیده است و وزیر بداقبال بهداشت دولت که گفته است به یاد ندارد در این مدت درگیری با اپیدمی کرونا، هیچ شبی یک ساعت خواب ممتد داشته باشد، حالا شروع به گلایه و ابراز ناراحتی نسبت به ناکارآمدی دولت و نهادهای حکومتی کرده است و در نهایت دست به تهدید زده است. سعید نمکی روز گذشته سخنانی را با یاد کردن از شهید قاسم سلیمانی و تجلیل از ساحت جمهوری اسلامی و رهبری آغاز کرد و بعد کارکرد خود در شرایط فعلی را فدا شدن و فنا شدن و دود شدن و روی مین رفتن دانست و بعد اعلام کرد: «ایهاالناس بدانید من به عنوان وزیر بهداشت نمیتوانم به تنهایی این اپیدمی را جمع کنم! اگر روزی بابت کرونا شکستی را پای او بنویسند دهانش را باز میکند و الان کسی به حرف او که وزیر بهداشت است، گوش نمیدهد!» او در ادامه سفره دلش را باز کرد و گفت: «چند وقت است که ما داریم التماس میکنیم، اما کدام یک از پروازهای ما منطبق با پروتکلهای بهداشتی است؟ نمیدانم چه کسی باید اینها را حل کند. چند ماه است که داریم خواهش میکنیم؟ چقدر من و همکارانم باید التماس کنیم؟ کجای دنیا وزیر بهداشت و پرسنل بهداشت و درمان دارند التماس میکنند. در کشورهایی که در جمع کردن اپیدمی توفیق حاصل کردند، وزیر بهداشت مینویسد و میخواهد و همه مکلف به اجرا هستند. اینجا وزیر بهداشت تمنا میکند، خواهش میکند و زانو میزند، اما کسی گوش نمیدهد. کدامیک از اتوبوسهای ما منطبق با اصول پروتکلهای بهداشتی است؟ در تهران اعلام کردهایم که داخل شهر منبع توسعه ویروس است که با جهشهایی که ویروس پیدا کرده، قدرت سرایتش ۱۰ برابر شده است. گفتند تا پایان اردیبهشت اتوبوس اضافه میشود، اما یک اتوبوس هم اضافه نشد. اعلام شد که هرکس ماسک نزند، جریمه میشود. من در سه چهار روز قبل در خیابان تماشا کردم که ۴۰ درصد از افرادی که در اتوبوس بودند ماسک نزدند، آیا میتوان به این صورت عفونت را جمع کرد؟ فقط من و همکارانم باید ته رودخانه جنازه و زخمی جمع کنیم؟ در ستاد ملی تقاضا کردیم که هر کس ماسک نزد، جریمه کنید، اما بروید آمار را دربیاورید که چند نفر را جریمه کردند. گفتیم جاده ببندید، چندتا را بستند؟ اینطور که نمیشود اپیدمی جمع کرد.»
فرسایش ساختار اقتدار
موازیکاری و سنگاندازی بر سر راه نهادها مربوط به حوزههای مختلف، یکی از چالشهای همیشگی سالها و دهههای اخیر بوده است. با این حال، اما به نظر میرسد که حمایت رأس حکومت از وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا باعث شده است تا همه خود را موظف به گوش سپردن به فرامین این ستاد بدانند. رهبری در عموم موارد مناقشه برانگیز مربوط به کرونا، مانند بحث مربوط به مراسم مذهبی و یا سفرهای تفریحی ورود کردهاند و سفارش اکید بر رعایت دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا کردهاند و حتی خود ایشان هم همواره به آنچه مسئولین بهداشت کشور گفتهاند، عمل کردهاند. با این حال، اما سعید نمکی چنین از ناملایمتیها میگوید و از عدم پیشرفت در مسیر مبارزه با کرونا مینالد. گویی به جز تصمیم علمی و قاطع و یکپارچه کردن ساختار در حمایت از تصمیمات، دولت و حکومت امکان اعمال اقتدار را برای پیشبرد آنچه به نفع عموم است نیز ندارد. دولت و حکومت قدرت دارد، اسلحه دارد و رسانه دارد و انحصار بهرهمندی از همه منابع را نیز در اختیار دارد، اما در بستن جادههای خروجی کلانشهرها ناتوان است. کشور تحت تحریم است، منازعه بر سر تصمیم به مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا علنی شده است، اقتصاد از هم پاشیده است و بحران کرونا کمر جامعه را خم کرده است و اگرچه هنوز در هیچ کجای دنیا واکسن کرونا تولید و عرضه نشده است، اما ترس اینکه اگر دیگران به واکسن دست یابند، ما همانطور که به انسولین دسترسی نداریم، به واکسن کرونا هم دست پیدا نخواهیم کرد، به جان ملت افتاده است.
فرسایش ساختار اقتدار در چنین شرایطی هشدار دهنده است. هشداری که میگوید با این وضعیت همه ما، حالا حالاها باید «از ته رودخانه جنازه و زخمی جمع کنیم.»