آخر ماه صفر مصادف است با رحلت پیامبر گرامی اسلام و شهادت امام مجتبی و امام رضا علیهماالسلام؛ حضرات معصومین در طول تاریخ همواره با شبهات بسیاری از سوی مخالفان روبهرو شدهاند که بعضا خود امام معصوم مبادرت به پاسخگویی کرده است. متن پیشرو به دو شبهه اشاره کرده است.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: در طی قرنها شبهات بسیاری پیرامون حضرات معصومین علیهمالسلام شکل گرفته است. در پس این شبهات اهداف پیدا و پنهانی وجود دارد. یک قسم از شبهات احتیاج به دقت نظر بیشتری دارد تا بتوان هدف آن را دریافت. در مورد امام مجتبی و امام رضا علیهماالسلام نیز شبهات فراوانی شکل گرفته است که به مناسبت شهادت آن امامان معصوم مختصرا بدان اشاره میشود.
در تجلیل و تبجیل از امام دوم شیعیان روایاتی از پیامبر گرامی اسلام وارد شده است و بعضا کتب روایی اهل سنت نیز بدانها اشاره کرده است. از جمله روایتی از پیامبر گرامی اسلام که در سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۴۴ روایت ۱۱۸ آمده است: «حسن و حسین علیهماالسلام سرور جوانان بهشت هستند» و یا روایتی که پیامبر اسلام در باره امام مجتبی فرمود: «من او را دوست دارم و هر کس من را دوست دارد باید او را نیز دوست بدارد.» در کنار این روایات تهمتهای ناروایی به امام دوم شیعیان زده شده است که در جای خود بدانها پاسخ داده شده است، اما جدای از اخبار بی پایه و اساسی که به امام حسن مجتبی علیهالسلام نسبت دادهاند با روایاتی روبهرو میشویم که در ظاهر از امام تعریف و تمجید شده است، اما در واقع اهداف خاصی را دنبال میکرده است. به طور مثال اهل سنت روایتی جعلی از پیامبر اسلام نقل میکنند که ایشان درباره امام مجتبی علیهالسلام فرمودهاند: «این پسرم آقا و بزرگ است و چه بسا خداوند به واسطه او بین دو گروه از مسلمین صلح ایجاد کند.»
این روایت در مستند الحمیدی جلد دوم صفحه ۳۴۸ روایت ۷۹۳ آمده؛ نویسنده در قرن دوم میزیسته و این روایت قبل از آن دیده نشده است.
دشمنان اهل بیت علیهمالسلام از این روایت به ظاهر زیبا بهرهبرداری اعتقادی میکنند تا اگر شیعیان گفتند معاویه بر امام و خلیفه مسلمین خروج کرده و کافر است به این روایت استناد کنند و بگویند طبق روایت پیامبر دو گروه مسلمان بودهاند، در حالی که اگر بر مبنای منابع اهل سنت پیش برویم طرف مقابل امام مجتبی علیهالسلام اصلا مسلمان نیست؛ چرا که امام مجتبی علیهالسلام خلیفه برحق بوده و شش ماه نیز خلافت کرده است. کما اینکه بنابر نظر اهل سنت اگر مردم با کسی بیعت کردند او خلیفه و امام زمان است که بعد از شهادت امیرالمومنین با امام مجتبی علیهالسلام بیعت شد و ایشان نزدیک به شش ماه خلیفه مسلمین بودند. بدین وصف بنا بر روایتی که در صحیح بخاری بر میآید آنها که مقابل امام مجتبی ایستادهاند مسلمان نبودهاند.
در صحیح بخاری جلد ۶ صفحه ۲۵۸۸ حدیث ۶۶۴۵ آمده است: «هر کس از دست امیرش ناراحت بود باید صبر کند چرا که هر کس یک وجب از اطاعت سلطان بیرون بیاید به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.»
پرواضح است معاویه بر خلیفه مسلمین شوریده بود و طبق نظر اهل سنت بر مرگ جاهلی مرده است.
شبهه دیگری هم در مورد امام رضا (ع) مطرح می شود که در مورد پذیرش ولایتعهدی مامون از جانب ایشان است. شبهه افکنان ادعا میکنند؛ اجتناب از طاغوت و مبارزه با ستمکاران از برجستهترین اهداف تمام اولیا و انبیا بوده است، اما در این بین امام رضا علیهالسلام با پذیرش ولایتعهدی مأمون به نوعی با طاغوت زمان همکاری کرده و مشی امام با هدف اصلی اولیای الهی که همانا مخالفت با دستگاه جور است منافات دارد. امام رضا علیهالسلام در موارد مختلف جواب این اشکال و شبهه را ایراد فرمودند. امام در برابر این پرسش جواب نقض دادهاند و به محمدبن عرفه فرمودند: «آنچه سبب شد جدم امیرالمومنین علیهالسلام داخل بر شوری (تعیین خلیفه سوم) شود.» و یا امام رضا علیهالسلام در جایی دیگر فرمود: «شگفتا از این مردم! مگر نمیدانند که یوسف در حالی که نبی و رسول بود به خاطر ضرورت سرپرستی خزائن، به عزیز مصر گفت: «مرا سرپرست آن خزائن زمین قرار ده به درستی که من حافظ و دانا خواهم بود.» امام رضا علیهالسلام در جواب یکی از خوارج نیز فرمود: «آیا در نزد تو این گروه (بنی عباس) کافرترند یا عزیز مصر و مردم کشورش؟ آیا این گونه نیست که این افراد به گمان خویش خود را موحد میدانند امام آنها نه موحد بوده و نه خدا را میشناختند؟ با وجود این یوسف نبی، پسر یعقوب نبی به عزیز مصرکه کافر بود گفت: «مرا سرپرست خزانههای این سرزمین قرار بده بدرستی که من حافظ و دانا هستم»؛ و مدتها با فراعنه همنشینی داشت... پس به چه دلیل مرا سرزنش میکنی؟»
جدای از جوابهای نقضی امام رضا علیهالسلام جواب حلی نیز به شبهه دادند. وقتی که ولایتعهدی از سوی مأمون به امام پیشنهاد شد امام از پذیرفتن آن سر باز زد، اما مأمون امام را تهدید به قتل کرد. امام رضا فرمودند: «خداوند تعالی مرا از اینکه خود را به هلاکت بیندازم نهی کرده است.» امام رضا علیهالسلام بعد از قبول ولایتعهدی دست به آسمان بلند کردند و چنین فرمودند: «خداوندا تو مرا از اینکه خودم را با دستان خود به هلاکت بیندازم نهی کردهای و اینک اگر ولایتعهدی عبدالله مامون را نپذیرم مرا در آستانه قتل قرار داده است. بنابراین من در حالت اکراه و اضطرار قرار گرفتهام...»