دیدار نیوزـ نسرین نیکنام: محمد مسعود کیایی بیش از سی سال تجربه فعالیت در زمینه نویسندگی را در کارنامه کاری خود را دارد او که ساکن کرمانشاه و تحصیلکرده رشته اقتصاد در دانشگاه مازندران است چند سالی است که فعالیت نویسندگی خود را روی معرفی ابعاد اجتماعی و زندگی شخصی پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) متمرکز کرده است.
او در گفتگو با دیدار تاکید کرد: «من چند سال متوالی فقط با عشق به نگارش درباره رحمت و بخشش پیامبر اکرم (ص) زندگی کردهام و متون منبع را در ذهنم چنان نهادینه کردم که گویا در آن زمانهام بنابراین در روایتها از ساختار داستانی استفاده کردم تا جذابیت داشته باشد.»
این گفتگو را بخوانید.
از چند سال پیش احساس کردم که در حوزه معرفی زندگی شخصی و اجتماعی ائمه، کوتاهی اتفاق افتاده و تلاش کردم که با پرداختن به این موضوع مردم به خصوص جوانان را بیشتر با دین اسلام و زندگی امامان آشنا کنم. البته که خانواده تاثیر زیادی در این اتفاق داشت چون اجدادم روحانی بودند و من از زمانی که خود را شناختم در خانه ما همیشه قرآن بود و من حتی قبل از خواندن و نوشتن قرآن بلد بودم و بسیاری از دعاها را حفظ کرده بودم.
"روایتهای روایان" نقل زندگی ابعاد مختلف شخصیتی پیامبر اسلام است که کمتر کسی آن را شنیده و درباره آن چیزی میداند، تلاش کردم در قالب روایت داستانی به هدفی که در نظر داشتم برم؛ شرایط کنونی جامعه طوری شده است که جوانان علاقه کمتری به دنبال کردن این موضوعات دارند.
این کمتر پرداختن سبب شده که کشورهای اروپایی مانند دانمارک و فرانسه این جرات را به خودشان بدهند که برای تمسخر پیامبر و ائمه، کاریکاتور بکشند. متاسفانه نکته دیگری که باید درباره آن سخن گفت این است که در داخل کشور هم استقبال برای چاپ چنین کتابهایی کم است و ناشران خیلی از آن استقبال نمیکنند.
جنگ و دفاع مقدس. در همان اوایل دهه ۶۰ داستانهایی زیادی در همین رابطه نوشتم که انتشارات سروش چاپ میکرد؛ از طرفی هم متمرکز شدم روی کتابهایی که حوزه هنری با موضوعات ائمه و قرآن منتشر میکرد و آنها را مطالعه میکردم و با خواندن این کتابها متوجه خلع داستانهای دینی مذهبی شدم.
متاسفانه آنچنان که باید و شاید به این مقوله پرداخته نشده و این ناراحت کننده است. جایی گفتم که ضمنا هرآنچه در سالهای قبل از ۶۳ نوشتهام را سیاه مشق به شمار میآورم و جایی در کارنامه ام ندارد.
در خصوص مضامین کتاب دغدغهام بیش از هر چیز، موضوعات اجتماعی است. این که از چه روش روایتی استفاده کنم به موضوع و مضمون کارم بستگی داشته و دارد و بیش از هر چیز مخاطب برایم اهمیت دارد؛ یعنی صداقت و صمیمیت نسبت به مخاطب، پایه کارم است طوری که آنها حس کنند که آرزویی جز رضایت آنها در دل و در سر ندارم و برای دل خودم و خواست شخصیام ننوشتهام.
آرزویم این است چنانکه از کتب دیگران استفاده کردهام و لذت برده یا همدلی و همدردیام را نسبت به مصائب مردم برانگیختهاند، من نیز این لیاقت را کسب کنم که کسی با خواندن نوشتههایم از بار دردش کم شود یا بپندارد تنها نیست و من کمترین با او همدل هستم.
از سوی دیگر در داستانهایم تلاش کردهام با گرفتاریها و رنجهای مردم همراهی کنم و در پژوهشهایم، به نظریات نوین ادبیات نظر داشتهام و در پایان به رئالیسم اجتماعی در طرز نگاه و بیان اعتقاد دارم، ولی در همهی داستانها بدان پایبند نبودهام مگر این که آن داستان خاص، در این روش نگاه توفیق یابد.