معادله پیچیده انتخاباتی برای اصلاحطلباندیدارنیوز: اصلاحطلبان از انتخابات مجلس هفتم به بعد از رد صلاحیت شدن کاندیداهایشان گله داشتند. البته، مسئله ردصلاحیت سابقهای قدیمیتر دارد و چپ خط امام که نیای اصلاحطلبان باشد هم به این موضوع معترض و با آن درگیر بودند. در هر حال، اصلاحطلبان به ویژه بعد از استعفای جمعی از نمایندگان مجلس ششم و اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با رد صلاحیت گسترده چهرههای اصلیشان مواجه بوده و هستند. همین موضوع باعث شده که آنها سالها باشد که نتوانند با کاندیداهای طراز اولشان وارد رقابتهای انتخاباتی بشوند. چهرههای کلیدی اصلاحطلب به دلیل درگیری در حداقل یکی از آن دو اتفاق مذکور از فیلتر شورای نگهبان عبور نمیکنند.
آنها بعد از پایان یافتن دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ خود را آماده کردند. از یک سو، عدهای دعوت از محمد خاتمی برای آمدن به صحنه انتخابات را در پیش گرفته بودند و از طرفی دیگر، جمعی به راضی کردن اکبر هاشمی رفسنجانی مشغول شدند. خاتمی نیامد، اما هاشمی آمد. با این حال، در کمال حیرت هاشمی ردصلاحیت شد. در این شرایط اصلاحطلبان ماندند و دو کاندیدای تأیید صلاحیت شده یکی عارف و دیگری روحانی. عارف کاندیدای درون گروهی به حساب میآمد و روحانی نه. در نهایت، اصلاحطلبان، چون گمان میکردند عارف، چون برای حاکمیت خودی محسوب نمیشود، دستش برای حل بحران هستهای و تحریمهای ناشی از آن بسته است. در حالی که روحانی به جناح راست تعلق داشت و سابقهای امنیتی هم داشت. بنابراین، روحانی مورد حمایت قرار گرفت و توانست رأی بیاورد.
انتخابات بعدی آن، انتخابات مجلس دهم در سال ۱۳۹۴ بود که آن هم سرنوشت مشابهی یافت. بخشی از کاندیداهای اصلاحطلب ردصلاحیت شدند (گروهی هم از اساس، چون میدانستند تأیید نمیشوند، کاندیدا نشدند) و در نتیجه، آنها برای کل کرسیهای مجلس گزینه نداشتند و باز هم به سراغ اعتدالگرایان رفتند و در ائتلافی با آنها مجلس را فتح کردند.
اما این تجربه شکست خورد و هم روحانی و هم اعتدالگرایان مجلس دهم به اصلاحطلبان اعتنای چندانی نکردند. پس، اصلاحطلبان این تجربه را استفاده از کاندیدای نیابتی خواندند و تأکید مؤکد کردند که دیگر برای دور زدن ردصلاحیتها و ایجاد امکان ورود به قدرت با کاندیدایی غیر از کاندیدای اختصاصی خود وارد انتخابات نمیشوند. همین تصمیم به عدم استفاده از کاندیدای نیابتی باعث شد که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم لیست ندهد. گرچه که دست احزاب اصلاحطلب را باز گذاشت که لیست بدهند که چنین هم کردند.
شکست ایدههای به کار رفتهحالا که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشود اصلاحطلبان هم ایده بهره گرفتن از کاندیدای نیابتی را به کار گرفته و هم ایده عدم مشارکت در انتخابات به خاطر نداشتن کاندیدای طراز اول را و البته، باید گفت در هر دو مورد شکست خوردند. در نتیجه برای انتخابات پیش رو سردرگم ماندهاند.
درون جناح اصلاحطلب دو طیف چپ و راست یا پیشرو و محافظهکار میتوان یافت که گرچه هر دو برای انتخاباتهای سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ اجماع نظر داشتند، در انتخابات سال ۹۸ به نقطه افتراق رسیدند. گروه اول که میتوان حزب اتحاد ملت را مصداق آن دانست، در انتخابات مجلس یازدهم معتقد بود که، چون کاندیدای طراز اول اصلاحطلبان تأیید صلاحیت نشده است، نباید به انتخابات وارد شد. همین نگاه توانست در شورای عالی اکثریت شود و این شورا لیست ندهد. اما گروه دوم که میتوان حزب کارگزاران را مصداق آن دانست، تأکید داشت که در هر حال، این سطح از ردصلاحیت بخشی از معادلات سیاسی شده و جای فرار کردن وجود ندارد. باید با همین کاندیداهای تأیید شده لیست انتخاباتی داد، حتی اگر لیست طراز یک از کار درنیاید. حزب کارگزاران در کنار برخی دیگر از احزاب اصلاحطلب در آن انتخابات لیست انتخاباتی دادند.
اکنون همین اختلاف در مورد انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد. در حالی که از درون حزب کارگزاران این صدا شنیده میشود که با کاندیدای غیراصلاحطلب هم میشود وارد انتخابات شد. برای مثال حسین مرعشی سخنگوی این حزب گفته بود: «رئیسجمهور منتخب لزوماً لازم نیست منتسب به یکی از دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا باشد.» در مقابل، علی شکوریراد دبیرکل حزب اتحاد گفته بود: «اینکه بخشی از اصلاح طلبان بخواهند به نامزد نیابتی روی بیاورند به خودشان مربوط است، اما در کل این موضع میان اصلاح طلبان مردود شد و فعلا این دیدگاه در بین اصلاح طلبان جدی نیست و از آن عبور شده است.»
آنچه که راستهای اصلاحطلب میگویند از یک نظر و آنچه چپهای اصلاحطلب میگویند از نظری دیگر، به بنبست رسیده و همانگونه که گفته شد، به شکست منتهی شده است. لیست انتخاباتی کارگزاران در انتخابات مجلس یازدهم حتی یک کرسی هم به دست نیاورد و چپهای اصلاحطلب هم هرگز تأیید صلاحیت کاندیداهای درجه یکشان را به دست نمیآورند.
تکرار بنبستاز سوی دیگر، اصلاحطلبان میدانند که اگر در انتخابات حاضر نشوند، حیات سیاسیشان به خطر میافتد و در نتیجه، در کنار همه بحثها درباره چگونگی ورود به انتخابات در سال ۱۴۰۰، موضع «اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نمیکنند»، موضعی است که از سوی چپ و راست اصلاحات تکرار میشود. در نتیجه، آن معادله به بنبست رسیده، پیچیدهتر هم میشود. مصداق مهمش نامه موسوی خویینیها بود. موسوی خویینیها از چهرههای مهم جریان اصلاحات که او را باید جزء جریان چپ اصلاحات به حساب آورد، چندی پیش در نامهای عمومی ضمن حفظ موضع رادیکال خود در صورتبندی وضعیت سیاسی موجود به توجیه دلایل ضرورت مشارکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان پرداخت.
البته، روز گذشته محمدعلی ابطحی از نزدیکان محمد خاتمی در مصاحبهای با اشاره به نامه موسوی خویینیها حرف دیگری زده است. ابطحی گفته است: «معتقدم که پیش از اینکه بیانیه آیتالله موسوی خوئینیها دعوت به انتخاب فرد خاصی و یا شرکت بی شرط و شروطی در انتخابات باشد بیشتر توجه دادن به این است که انتخاب کردن یکی از مزایای نظام جمهوری اسلامی بوده است و باید برای انتخاب کردن، شرایط انتخاب کردن به وجود آید و آن چیزی که من از بیانیه ایشان حس میکنم این است که این شرایط وجود ندارد و باید تلاش کنیم تا آن شرایط به وجود آید. حالا اگر در آینده شرایط متفاوتی برای انتخاب کردن بر اساس معنای واقعی انتخاب کردن وجود داشت باید همه را در انتخابات فعال کرد و اگر وجود نداشت دلیل عدم فعال بودن در انتخابات از الان روشن شود.»
او تصریح کرده که جریان نزدیک به موسوی خویینیها اگر شرایط معناداری انتخابات برایشان محقق نشود، نه این که تحریم کنند، بلکه در انتخابات فعال نمیشوند. این اظهارات یعنی ممکن است جریان چپ اصلاحطلب با همان رویکردی که با انتخابات ۹۸ برخورد کرد با انتخابات ۱۴۰۰ روبرو میشود.
همچنین، ابطحی به این موضوع که نگاه مردم به انتخابات چگونه است، تأکید داشت. او گفته که «برای مخاطبین جریان اصلاحات بیش از همیشه باید یک آمادگی برای اصل شرکت در انتخابات و انتخاب کردن ایجاد کرد و این شرایط هنوز به وجود نیامده است.»
بنابراین، میشود چنین حدس زد که همان اتفاق انتخابات سال ۹۸ در انتخابات ریاست جمهوری تکرار شود. کاندیدایی به نام جریان اصلاحطلب در عرصه باشد. کاندیدایی حداقلی که مورد حمایت جناح راست اصلاح طلبان قرار میگیرد. کاندیدایی که آمده که ببازد و جناح چپ اصلاحات در انتخابات تحرکی از خود نشان ندهد. اگر چنین شود، در واقع، همان بنبست به صورت آیینی تکرار شده است که این خطرناکترین وضعیت برای یک جریان سیاسی است.
البته، میشود این اظهارات را هم فشارهای جریان چپ برای گرفتن امتیاز دانست. امتیازی که البته مسلم است که داده نمیشود و در نهایت، آنها هم به کنار جناح راست اصلاحطلبی بیایند و به اقتضائات وضع موجود تن بدهند.
روزنامه روزان