تیتر امروز

حسین بیش از شرارت یزید؛ قربانی کسانی شد که گرفتار حماقت بودند، از آنجا زخم‌های بیشتری خورد/ حسین از حق اعتراض به حاکم اسلامی و حق انتخاب دفاع می‌کند
در سی‌وهفتمین برنامه دیدار اندیشه با ناصر مهدوی مطرح شد:

حسین بیش از شرارت یزید؛ قربانی کسانی شد که گرفتار حماقت بودند، از آنجا زخم‌های بیشتری خورد/ حسین از حق اعتراض به حاکم اسلامی و حق انتخاب دفاع می‌کند

در سی‌وهفتمین برنامه دیدار اندیشه که مقارن با روز عاشورا منتشر می‌شود با ناصر مهدوی با موضوع "حسین؛ منادی زندگی انسانی" گفتگو کردیم.
ترامپ: هفته آینده با ایران توافق می‌کنیم!/ تقاضای خانه احزاب برای اعلام عفو عمومی/ آیا مکانیزم ماشه فعال می‌شود؟
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ترامپ: هفته آینده با ایران توافق می‌کنیم!/ تقاضای خانه احزاب برای اعلام عفو عمومی/ آیا مکانیزم ماشه فعال می‌شود؟

این صد و پنجمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
علی نیکجو: مردم برای آرامش به حمایت حاکمان نیاز دارند نه «یوگا» / به کودکان یاد دهید از ترس‌هایشان حرف بزنند/ از این پیچ خطرناک عبور می‌کنیم اگر ...
بررسی تاثیرات جنگ بر روح و روان انسان‌ها در گفت‌و‌گو با یک روان درمانگر:

علی نیکجو: مردم برای آرامش به حمایت حاکمان نیاز دارند نه «یوگا» / به کودکان یاد دهید از ترس‌هایشان حرف بزنند/ از این پیچ خطرناک عبور می‌کنیم اگر ...

در پنجمین برنامه از سری برنامه های تیتر بررسی تاثیرات جنگ بر روح و روان انسان ها با دکتر علی نیکجو، روان درمانگر مطرح کردیم. او معتقد است: صدا و سیما و اینترنشنال به عنوان دو ابرمدیا، آسیب بزرگی...

آیا مشکل شجریان، مواضع سال ۸۸ بود؟!

کد خبر: ۷۳۳۷۸
۲۰:۵۳ - ۲۱ مهر ۱۳۹۹
آیا مشکل شجریان، مواضع سال ۸۸ بود؟!
 
دیدارنیوز - امید حسینی، فعال رسانه‌ای در یادداشتی تلگرامی با عنوان «آیا مشکل شجریان، مواضع سال ۸۸ بود؟!» نوشت:

محمدرضا شجریان اگر در هر کشور دیگری می‌زیست، او را روی سر خود نگه می‌داشتند و از او به عنوان یکی از ستون‌های شاخص هنر بهره می‌بردند اما سیاست، شاخص دیگری دارد!

شجریان در تعریف مسئولان صداوسیما و بسیاری از مسوولان سیاسی کشور، تا پیش از ۸۸ هنرمند بود اما یک‌دفعه فریب شیطان را خورد و مواضعی گرفت که نباید می‌گرفت! اما مگر آنها قبل از ۸۸ اعتبار و جایگاه او را می‌فهمیدند و به حقوق او احترام می‌گذاشتند؟ آیا اگر ۸۸ نبود، برخورد با شجریان به گونه‌ی دیگری می‌شد و با رفتنش عزای عمومی اعلام می‌کردند؟ بحث بر سر سیاهپوش کردن خیابان‌های شهر نیست، بحث بر سر احترام به آدمهایی است که چهره شاخص فرهنگ و هنر این کشورند.

اگر ۸۸ هم در کارنامه او نبود، بازهم در تلویزیون می‌گفتند محمدرضا شجریان خواننده ایرانی درگذشت! چه فرقی می‌کرد؟ نهایت فهم و درک آنها از شجریان همین است که او یک خواننده بود. آنهم با تعریف خاص خودشان از خواننده و در زمانه‌ای که ابتذال را به نام هنر به خورد جامعه دادند. آنقدر کلمات و مفاهیم از معنا تهی شده‌اند که آدم باید در استفاده از آنها، نهایت احتیاط را بکند. خدا رحمت کند استاد کسایی را که وقتی می‌دید به هر کسی می‌گویند استاد، او به برخی هنرمندان لقب استاد کامل را می‌داد تا حساب آنها را از بقیه اساتید جدا کند!

شجریان فقط یک خواننده در زمره صدها خواننده‌ی داخلی و خارجی نبود (که این کوچک کردن جایگاه اوست) شجریان شخصیت برجسته فرهنگی و هنری بود که باعث آشنایی و هم‌نوایی بسیاری از ایرانیان با حافظ و سعدی و مولوی شد. او چه به لحاظ حرفه‌ای و تخصصی و چه از جهت آشنایی عامه با فرهنگ و هنر، ممتاز و بی‌بدیل است. از نظر حرفه‌ای، وصف او را باید از زبان بزرگان موسیقی و شعر و ادب شنید که در این فرصت فقط به مرحوم قوامی اکتفا می‌کنم که: «در آواز همه آنچه که ما آرزو داشتیم و نتوانستیم انجام بدهیم، شجریان انجام داد.»

اما حتی شنونده غیرمتخصص علاقمند به موسیقی‌ هم می‌تواند فرق آواز او را با دیگران تشخیص بدهد. ضمن احترام به همه هنرمندان، کافیست آوازی از بزرگان موسیقی پیش از انقلاب را انتخاب کنیم و ببینیم که تا چه حد، باعث خستگی می‌شوند! این شجریان بود که با آواز شیرین خود، موسیقی را دگرگون کرد. برای قضاوت منصفانه، ببینیم در کارنامه کدام هنرمند، آلبومی به زیبایی نوا، دستان، بیداد، بر آستان جانان، دود عود، عشق داند و … پیدا می‌شود؟

البته سلیقه آدمها متفاوت است و از همه نباید توقع داشت که سبک خاصی را دوست داشته باشند اما مگر اخوان و شاملو و شهریار و نیما و … مورد پسند یکایک مردم حتی نخبگان هستند؟ صحبت همچنان بر سر جایگاه و اعتبار این آدمهاست و ارزش و احترامی که یک حکومت و جامعه باید برای هنرمندان خود قائل باشد. چیزی که متاسفانه در ایران امروز نباید توقع داشته باشیم. اینجا فرهنگ و هنر، هرگز جزو اولویت‌های اصلی نبود. در فضای ذهنی این سیستم، اولویت‌هایی وجود داشت و دارد که هرگز نمی‌تواند سهم مستقل و مهمی به هنر بدهد. بنابراین در چنین سیستمی سوال درباره آموزش موسیقی، مجوز کنسرت، پخش ربنا و … سوالی خنده‌دار و غیرمهم تلقی می‌شود.

اما جامعه متعادل، آن جامعه‌ای است که فرهنگ و هنر لااقل به همان اندازه سیاست، ارزش و اعتبار داشته باشند. هنرمندان درگیر بدیهیاتی مثل نشان دادن ساز و آموزش موسیقی نباشند. در منابر و تریبون‌ها به آنها توهین نشود. یک نفر به اعتبار جایگاه خود، کنسرت‌ها را در سراسر یک استان، لغو نکند. آلبوم‌ها به خاطر یک بیت شعر آنهم از حافظ و سعدی و اخوان، توقیف نشوند! این بدیهیات، سالهای سال، جزو دغدغه‌های استاد شجریان بودند و او بارها محترمانه و با زبان نرم، صدایش را به گوش مسئولان رساند اما هرگز نفهمیدند و آنقدر این نفهمیدن ادامه داشت که او را به سمت و سوی مواضع تندتر کشاندند.

او بارها گلایه‌هایش را به صورت ملایم‌ مطرح ‌کرده بود اما گوش شنوایی برای شنیدن نبود: «در بیست ساله‌ی اخیر محدودیت‌های زیادی برای موسیقی بوجود آمده. مثلا یادم هست که هر هفده یا هجده ماه یک مجوز به من می‌دادند. آیا موسیقی من موسیقی بد و مبتذل بود؟ خودشان که همیشه از من به عنوان نمونه و شاخص نام می‌بردند. اینگونه نبود که فقط موسیقی مبتذل محدود شده باشد. بطور کلی موسیقی با محدودیت رو‌به‌رو بود»

بی‌هنران به جای فهم این گفته‌ها خود را به نفهمیدن زدند و فقط سال ۸۸ را علم کردند تا بگویند که مشکل شجریان مواضع ناپخته سیاسی اوست. عجب آنکه خود آنها برای رسیدن به قدرت، عاقبت به مبتذل‌ترین نوع موسیقی (تتلو) متوسل شدند! اینها طنز تاریخ و شوخی زمانه است با آدمهایی که خود را نخبه سیاست می‌دانستند اما لیاقت هنر فاخر و صدای دردمند هنرمندی مثل شجریان را نداشتند. کسی که به تعبیر میرشکاک، زنده نگه دارنده کلام آسمانی اولیای خدا بود
 
ارسال نظرات
امروز دوشنبه ۱۶ تير
امروز دوشنبه ۱۶ تير
امروز دوشنبه ۱۶ تير
امروز دوشنبه ۱۶ تير