دیدارنیوز - هفته گذشته، چند عکس رادیوگرافی در میان مردم روستای تیس و منطقه چابهار و بعد گروههای خبری سیستانوبلوچستان دست به دست شد. توضیحات همراه تصویر دنده و ستون فقرات، این بود که این عکسها متعلق است به محمد، دانشآموز کلاس ششم مدرسه طالقانی روستای تیس و آنچه دارید در تصویر میبینید یک دنده شکسته است. دنده محمد بر اثر ضرب و شتم معلم کلاس شکسته است. از همان زمانی که خبر داشت پخش میشد آموزش و پرورش چابهار دست به کار شد که ببیند جریان چیست. حالا دو نقل قول وجود دارد؛ مدیر آموزش و پرورش میگوید که محمد و خانوادهاش گفتهاند که شربه بر اثر شوخی بین بچهها بوده و از معلم شکایتی ندارند، عضو شورای روستای تیس میگوید که آموزش و پرورش به زور از خانواده امضا گرفتهاند و دارند داستانسرایی میکنند. این روزها موضوع تنبیه بدنی یک پسربچه کلاس ششمی یکی از مهمترین خبرهای روستای تیس است.
عکسها و خبر اول از همه از طریق یکی از ساکنان منطقه آزاد چابهار به دست «اعتماد» رسید. بعد نوبت رسید به شماره تلفن شورای روستا و مدیر آموزش و پرورش چابهار که دیگر ریش و قیچی دست رسانه باشد. همایون امیری، مدیرکل آموزش و پرورش چابهار خیلی زود گوشی را برمیدارد و با حوصله وقت میگذارد و توضیح میدهد. قبل از اینکه خودش پشت تلفن صحبت کند، یک فایل صوتی از او منتشر شده بود که دارد در آن در مورد اخراج معلم صحبت میکند، در گفتگو با «اعتماد» دوباره بخشی از گفتههایش خطاب به مردم روستا را تکرار میکند، اما حالا به حق و حقوق معلم هم اشاره میکند: «توضیحی که باید بدهم این است که این بچه دانشآموز شیفت صبح مدرسه طالقانی روستای تیس چابهار است. وقتی میروند خانه، ظاهرا شب خانوادهاش متوجه میشوند که سر حال نیست. والدین برایم تعریف کردهاند که پسرشان گفته درد دارم، معلم من به من لگد زده. من در صحبتی که با مردم کردم گفتم که دو حالت دارد؛ معلمی که این کار را بکند باتوجه به اینکه این همه بخشنامه صادر شده و اینقدر افکار عمومی روی قضیه حساس شدهاند و آموزش و پرورش هم خط قرمزش (تنبیه بدنی) است، چنین چیزی پذیرفتنی نیست، این معلم هم حقالتدریس است و به راحتی و بدون اغماض و گذشت خاتمه کارش را میدهیم. اما بالعکس اگر ثابت نشد چه؟ چون این اتفاق صبح افتاده و دانشآموز شب از این موضوع ابراز ناراحتی میکند. بعد تکلیف آن معلم و حرمتش چیست؟» امیری میگوید که مدیر و معلم مدرسه را احضار کردهاند و بعد هم هیاتی از اداره شامل معاون پشتیبانی، معاون آموزشی و حراست به اضافه نماینده شورای روستا رفتهاند به خانه محمد برای دلجویی: «آنجا معلم از دانشآموز پرسیده بود من شما را زدهام؟ دانشآموز جوابی نداده بود. بعد مشخص شد که دانشآموز با دانشآموز دیگری درگیر شده و حالا من تخصص پزشکی ندارم، اما گویا در آن عکس هم اثر شکستگی مشخص نیست. خلاصه ماجرا اینکه، چون ما داشتیم معلم را از کار بیکار میکردیم خود والدین و شورا با من تماس گرفتند که آقای امیری ما نمیخواهیم اتفاقی برای معلم مدرسه بیفتد و شما کوتاه بیایی.» مدیرکل آموزش و پرورش چابهار میگوید که او به هر حال مدیر مدرسه را مسوول میداند، چون چه ماجرای معلم درست میبود و چه بچهها با هم گلاویز شده باشند او باید در جریان باشد: «این معلم از نیروهای حقالتدریسی است که تازه استخدام شدهاند، یعنی تازه ۱۵ روز است آمده سر کار. فعلا نباید بیاید سر کار. عین اظهارات معلم این است که من فقط وقتی میخواستم بچهها را از هم جدا کنم، با دست ضربهای به پشت این بچه زدم، اینکه دنده را آسیب نمیزند. حالا معلم بدبخت از این نگران است که حقالتدریس است و نه پیمانی است نه رسمی است و نه هیچی، کوچکترین لغزشی پیش بیاید و یک ماه حقوق بهش ندهند دیگر از سیستم آموزش و پرورش خارج میشود.» او توضیح میدهد که در چنین مواردی اگر معلم رسمی باشد پرونده به تخلفات اداری میرود و آنجا بررسی میشود، اگر پیمانی باشد به گزینش میرود، اما برای حقالتدریسیها داخل خود سیستم تصمیمگیری میشود. به عبارتی معلمی که دستش به جایی از سیستم اداری و استخدامی بند نباشد، همانگونه که یک روز به کلاس آورده شده، از فردا ممکن است بی حقوق و کار رها شود. یک پسربچه کلاس ششمی با شکایت از اینکه از معلم ضربه خورده در خانه میماند، خبر خیلی زود در میان اهالی پخش میشود. اما چه شد که خبر تنبیه بدنی سبب شد که آموزش و پرورش هیاتی از چند معاونش را به خانه او بفرستد؟ امیری میگوید: «هستند افراد مختلفی که میخواهند به هر نحوی آسیبی به کلیت نظام وارد کنند. این موضوع قبل از اینکه بررسی شود در شبکههای معاند و میان جداییطلبان بلوچستان مطرح شد. سوال خوبی کردید. چرا ما این هیات را فرستادیم، چون اولین جریانی که این موضوع را مطرح کرد جریان جداییطلب سیستانوبلوچستان بودند که در کانالهای تلگرامی و واتسآپ فرستادند و آن را رسانهای و پیچیده کردند. اول معلم را متهم کردند، بدون اینکه موضوع بررسی شود.
برای همین ما هیاتی فرستادیم که از خانواده دلجویی شود، اما خب برایشان یک حالت احساسی هم به وجود آوردیم و گفتیم اگر معلم خاطی باشد اخراج میشود، اما اگر نباشد چه؟ اگر فکر میکنید ذرهای ممکن است این فکر ناحق باشد و دیگران از این موضوع سوءاستفاده میکنند، ما هم یک تعهدی داریم.»
رضایتی در کار نیست
دسترسی به خانواده محمد ممکن نشد. به جای آنها عضو شورای روستای تیس با «اعتماد» صحبت کرد، کسی که با قاطعیت میگوید آموزش و پرورش دارد از این ماجرا طفره میرود و دانشآموز مورد ضرب و شتم قرار گرفته. موسی جمالنیا اصل مشکل را متوجه مدیر مدرسه طالقانی میداند و میگوید که قبلا هم مواردی از تنبیه بوده است و خود او از طریق حراست آموزش و پرورش پیگیر بوده است که به وضعیت مدرسه رسیدگی شود: «هر چه به آموزش و پرورش گفتیم که اصلا این مدرسه پسرانه است نمیشود مدیریتش دست یک خانم ...» بعد حرفش را میخورد و سریع میگوید: «البته نمیگویم خانم نمیتواند مدرسه را مدیریت کند، خانم داریم تا خانم. ایشان مدرکش هم فوق دیپلم است و با پارتی آمده است. سر همین جریانها ارتباطم را با آن مدرسه قطع کردم.» در میان حرفهای عضو شورای روستا البته مشخص است که بخشی از اتفاقاتی که در مدرسه افتاده، ضد و خوردهای میان دانشآموزان بوده و اعتراض آنها به ناسامان بودن محیط آموزش است. حالا ماجرای محمد چیست؟ جمالنیا میگوید: «زنگ تفریح خورده بود و این بچه کوچولو احتمالا میخواسته تندتر از کلاس بیرون برود و معلم با لگد به پهلوی بچه میکوبد.» این را کی برای شما تعریف کرده؟ «خود خانواده بچه»، اما آموزش و پرورش میگوید که بچهها با هم درگیر شده بودند: «الکی میگویند!» او معتقد است که بچه از ترس معلم تا شب حرفی نزده. «عکسهایش هست که یکی از دندههایش شکسته. پدرش رفت شکایت کرد و گفت نمیگذارم بچهام برود مدرسه. آقای امیری خودش گفت معلم را اخراج میکند. بعد یک مدیر مدرسه دیگر که همشهری ما است را فرستادند به خانه آنها که رضایت بگیرد. این همشهری ما هم رفته و از خانواده انگشت گرفته. مادر محمد بعد به پدرش گفته ما رضایت دادیم، پدر حالا گفته میرویم شکایت میکنیم.» عضو شورای روستا میگوید پدر محمد قرار است شکایت کند.
پسر کلاس ششمی روستای تیس حالا روایتی دارد با دو داستان کاملا متفاوت. در این میان البته مشخص است که اگر معلم جزو نیروهای رسمی یا پیمانی آموزش و پرورش بود، بررسیها در مورد مقصر بودن یا نبودن او شکل رسمیتر و دقیقتری به خود میگرفت. در حال حاضر چه حق با مدرسه باشد و چه با خانواده دانشآموز، معلم حقالتدریسی است که جایگاه متزلزلی دارد. پیش از این هم بارها آموزش و پرورش در مورد پروندههای تنبیه بدنی از عبارت «معلم رسمی آموزش و پرورش نیست» استفاده کرده است، عبارتی که نه دردی از دانشآموز مضروب یا آسیبدیده دوا میکند و نه از همان معلمی که در معرض اتهام است. حالا دیگر عکس دنده یک دانشآموز کلاس ششمی روستایی در سیستانوبلوچستان به همین سرعت به دست رسانههای مختلف میرسد. اهالی همان روستا روی بحث تنبیه بدنی آنقدر حساس شدهاند که بحث شکایت را باز کنند و شورای روستا درگیر ماجرا شود. در چنین وضعیتی که خبر پیچیده، اما روایتهای آموزش و پرورش و خانواده با هم تفاوت دارد نمیشود تنها با کنار گذاشتن معلمی که از بدنه رسمی آموزش و پرورش نیست موضوع را مختومه اعلام کرد. جایگاه حقوقی معلم و دانشآموز در کلاس درس مشخص است و رسیدگی به چنین موضوعی هم باید روند و سیر مشخصی داشته باشد. در عین حال که خشونت در هر درجهای در مدارس خط قرمز تلقی میشود، دیگر نمیتوان نادیده گرفت که روند جذب و بعد اشتغال معلمان غیررسمی آموزش و پرورش تبدیل به معضلی شده است که اول از همه گریبانگیر دانشآموزان و خود معلمان غیررسمی شده است.