وقتی رهبری شاخص جوان مؤمن انقلابی را برای انتخاب رئیسجمهور آینده اعلام کردند، بسیاری از چهرههای سیاسی که در رده سنی پایینتر از نسل اول انقلاب قرار دارند، خود را برای حضور در کارزار انتخابات مناسب یافتند و یا به هر نحو در گمانهزنیهای سیاسی نامشان به عنوان کاندیدای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شد. از سورنا ستاری و محمدجواد آذریجهرمی در اردوگاه حامی دولت گرفته تا مهرداد بذرپاش و سعید محمد در اردوگاه اصولگرایی. گزارش حاضر، اما قصد ندارد به سعید محمد یا سایر کاندیداهای جوان مؤمن انقلابی بپردازد بلکه قصد دارد حرکتی واحد در بین برخی از کاندیداهای احتمالی را بررسی کند که برخی از مخاطبین سیاست در ایران آن را انتخاباتی تعبیر میکنند.
دیدارنیوز ـ حامد سیاسیراد: وقتی رهبری شاخص جوان مؤمن انقلابی را برای انتخاب رئیسجمهور آینده اعلام کردند، بسیاری از چهرههای سیاسی که در رده سنی پایینتر از نسل اول انقلاب قرار دارند، خود را برای حضور در کارزار انتخابات مناسب یافتند و یا به هر نحو در گمانهزنیهای سیاسی نامشان به عنوان کاندیدای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شد. از سورنا ستاری و محمدجواد آذریجهرمی در اردوگاه حامی دولت گرفته تا مهرداد بذرپاش و سعید محمد در اردوگاه اصولگرایی. این مورد آخر، یعنی سعید محمد، چهرهای تازه مطرح شده است. محمد چهرهای سیاسی نبوده است. او فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء از زیر مجموعههای سپاه پاسداران است. پیش از این سمت هم مدیرعامل گروه ایرانیان اطلس بوده است، مجموعهای عمرانی که مسئولیت ساخت چندین مرکز خرید را در سطح تهران برعهده دارد، از جمله اطلس مال نیاوران؛ پروژه در دست ساختی که ابتدا با تبلیغات گسترده و اسپانسرینگ سریال پر مخاطب پایتخت بر سر زبانها افتاد و بعد البته ایراداتی به توجیه ترافیکی و محیط زیستی این پروژه مطرح شد.
گزارش حاضر، اما قصد ندارد به سعید محمد یا سایر کاندیداهای جوان مؤمن انقلابی بپردازد بلکه قصد دارد حرکتی واحد در بین برخی از کاندیداهای احتمالی را بررسی کند که برخی از ناظران عرصه سیاست در ایران آن را انتخاباتی تعبیر میکنند. گفته میشود که روز یکشنبه، محمد برای افتتاح پروژهای به اهواز سفر خواهد کرد و این دومین سفر یک کاندیدای بالقوه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ به استان خوزستان طی چند روز اخیر است. قالیباف هم که پیش از این و در اولین سفر از سلسله سفرهای استانی قبل از انتخابات ریاست مجلس به استان خوزستان رفته بود، هفته گذشته باز هم به این استان پرخبر رفت و حسابی خبرساز شد. محمد هم در بدو حضورش در سطح رسانه و برای بررسی موضوع آب غیزانیه، ماجرایی که به آشوب در بخشی از روستاهای آن منطقه منجر شده بود، به خوزستان سفر کرده بود. خوزستان نام مشترک این تحرکات است. اما چرا خوزستان؟
بیشتر بخوانید: گزارش یک تحرک انتخاباتی؛ خلبان و سفر به خوزستان به سبک معجزه هزاره
خوزستان؛ ایران کوچک
کرج را ایران کوچک لقب دادهاند و دلیل تنوع قومی گسترده ساکن در این کلانشهر است. حالا، اما خوزستان را از منظری دیگر میتوان ایران کوچک نام داد. خوزستان حالا چکیده عصاره بسیاری از آسیبها و شکافهای اجتماعی موجود در ایران است. در واقع عموم شکافهای حاضر کشور در خوزستان متراکم است. شکاف طبقاتی و توسعه ناموزون یکی از آسیبهای استان پرثروت ایران است. خوزستان بر منابع سرشار نفت و گاز نشسته و یکی از محورهای تجاری ایران هم به حساب میآید، با این حال، اما میزان فقر در این استان به نوعی شگفتآور است. براساس آماری که وزارت کار، رفاه و تأمین اجتماعی در مرداد سال گذشته اعلام کرد، نرخ بیکاری در این استان ۱۴ درصد است. این وزارتخانه تعداد بیکاران خوزستان را حدود ۲۲۰ هزار نفر اعلام کرد. این در حالی است که در یک فقره، تنها شهرستان ماهشهر که در آبان سال گذشته یکی از محورهای اصلی اعتراضات بود، با داشتن ۳۳ پتروشیمی، قطب این صنعت به حساب میآید و یکی از بالاترین گردشهای مالی را در بین شهرهای ایران داراست. همین زندگی دو گانه اهالی خوزستان که از یک سو خود را در میان منابع سرشار طبیعی میبینند و از سوی دیگر فقر و فاصله با توسعه را زندگی میکنند، خوزستان را به یکی از قطبهای اعتراض در ایران بدل کرده است. داستان شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه حالا به گوش همه ایرانیان آشناست. خصوصیسازی غیراصولی در رابطه با این شرکت موجب اعتراضات گسترده از سوی کارگران این کارخانه شد و حتی اسماعیل بخشی، یکی از کارگران این مجموعه را به چهرهای شناخته شده تبدیل کرد. حالا حتی عزاداری در بهبهان هم رنگ و بوی اعتراضی دارد. خوزستان محور مقاومت هم بوده است. بیش از سی سال پیش، خط مقدم اصلی جنگ با عراق در این استان ترسیم شده بود و حالا سالهاست که صفت دلاور در کنار اسم مردم این استان قرار گرفته است، مردمی که برای حفاظت از خاک ایران هزینههای کلانی دادهاند. توسعه ناموزون و حس تبعیض در بین مردمی از خودگذشته با بحرانهای شدید آب و هوایی و زیستمحیطی در هم آمیخته و قابلیت زندگی عادی را از ساکنین خوزستان سلب کرده است. طوفان ریزگرد، حمله ملخها، سد سازی غیراصولی، خشکسالی طبیعی و غیرطبیعی، سوختن نخلستانها و بحران روزافزون آب باز هم کار را در خوزستان به اعتراض کشانده است. در یک نمونه در چند ماه اخیر حوادث مربوط به بخش غیزانیه کام مردم ایران را تلخ کرد. بر شکافهای ذکر شده، شکاف قومی نیز سوار است. بخشی از استان خوزستان را اعراب تشکیل میدهند و ما هرچه در کلام بر طبل وحدت بکوبیم باز هم نمیتوانیم چالش عرب و عجم در این منطقه را نادیده بگیریم. کار حتی به تشکیل گروهکهای تروریستی تجزیهطلب در این منطقه رسیده و ۳۱ شهریور سال ۹۷ بود که حمله تروریستی به رژه سپاه پاسداران در شهر اهواز و توسط گروهک تجزیهطلب الاهوازیه منجر به شهادت تعدادی از پاسداران و شهروندان اهواز شد. بر روی شکاف قومی، شکاف مذهبی قرار دارد. بخشی از خوزستانیها سنی هستند و باز چندان قابل نفی نیست که احساس تبعیض در بین اهل سنت وجود دارد. شکاف جنسیتی هم در خوزستان بیداد میکند. از زن کشی و دختر کشی که آخرین نمونهاش کمی بعد از قتل فجیع رومینا اتفاق افتاد و مرد آبادانی سر همسرش را در ساحل رودخانه بهمنشیر از تن جدا کرد که بگذریم، سنت تبعیض آمیز خونبس در خوزستان جریان دارد و به تازگی هم خبرساز شده و حتی کمپین «من خونبس نمیشوم» را در بین زنان خوزستانی کلید زده است.
این تجمیع آسیبهای اجتماعی در کنار کمتوجهی دولت به مسائل خوزستان و نصب استانداری پر حاشیه در این استان، باعث شده تا بسیاری از سیاستمداران، در رویای نشستن بر کرسی ریاستجمهوری به خوزستان سفر کنند. درد خوزستان درد همه ایران است و بهبود اوضاع در خوزستان آرزوی بسیاری از ایرانیان. اما آیا خوزستانیها هنوز هم از صندوق رأی به دنبال کلیدی برای گشایش قفلهای متعدد زندگیشان هستند؟
تنور سرد انتخابات در استان آفتاب
در طول ادوار مختلف انتخابات در جمهوری اسلامی، میزان مشارکت در انتخابات در استان خوزستان به نسبت بسیاری از استانهای دیگر بالا بوده است. خوزستان در آخرین انتخابات ریاستجمهوری نزدیک به ۷۰ درصد واجدین شرایط خود را پای صندوقهای رأی دید و نزدیک به ۵۳ درصد از این رایدهندگان با شعار «ما که هوا نداریم، اما هواتو داریم» به حسن روحانی رأی دادند. مناسبات قومی و قبیلهای در بخشی از این استان در کنار تمایل عمومی خوزستانیها به مشارکت سیاسی باعث شده تا تنور انتخابات مجلس هم در این استان عموماً داغ باشد، البته به جز آخرین انتخابات. در انتخابات مجلس دهم، نزدیک به ۷۰ درصد خوزستانیها پای صندوقهای رأی رفتند. در انتخابات مجلس نهم که به واسطه وقایع انتخابات سال ۸۸ با عدم مشارکت بخشی از بدنه جامعه مواجه بود هم نزدیک به ۵۷ درصد خوزستانیها رأیشان را به صندوق انداختند. سال گذشته، اما میزان مشارکت در استان خوزستان به شکل فاحشی کاهش پیدا کرد و زیر پنجاه درصد آمد و خوزستان با نرخ مشارکت حدود ۴۳ درصدی جز ده استان کم مشارکت ایران بود. شاید بتوان این سیر نزولی مشارکت در استان خوزستان را به میزان امیدواری مردم این منطقه نسبت به راهحلهای پیشتر آزمون شده پی برد و دلسردی خوزستانیها از سیاستمداران را نتیجه گرفت.
خوزستان، موضوع انتخابات
سال ۹۲ در حالی نام حسن روحانی از صندوق انتخابات ریاستجمهوری بیرون آمد که موضوع اصلی انتخابات سیاستهای کلان خارجه ایران بود. حسن روحانی با شعار تعدیل در سیاست خارجی و توسعه در رقابت با سعید جلیلی که با شعار مقاومت در سیاست خارجی و پیشرفت پا به کارزار انتخاباتی گذاشته بود، رئیسجمهور ایران شد و در اولین اقدام خود، باب مذاکره با قدرتهای جهانی را باز کرد. نتیجه توافق هستهای بود و امید وافر جامعه به زندگی بهتر در هوای «برجام». با روی کار آمدن دولت ترامپ و سیاستهای غلطی که یکی از پس دیگری آمد، بخش بزرگی از جامعه را به دره ناامیدی نشاند و شاهدش هم اعتراضات گاه و بیگاه و قهر با صندوق رأی. حالا، اما در آستانه انتخابات ۱۴۰۰، گویی موضوع انتخابات دیگر نه مباحث کلان که حل مشکلات خوزستان شده است و از همین رو است که این استان پرچالش به آتلیهای بزرگ برای برداشتن عکسهای انتخاباتی بدل شده است.
درد خوزستان درد ایران است، توجه میدانی به مردم خوزستان میتواند دلگرم کننده باشد اما راهحل مشکلات خوزستان بیش از حضور میدانی و افتتاح پروژههای آبرسانی و راهسازی و اشتغالزایی در این استان، حل گرههای سردرگم سیاست کلان در این مملکت است، چیزی که در حال حاضر گویی فرسنگها با آن فاصله داریم.