تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.

علی چاقه به عشق دختردایی، یک محله را به هم ریخت

شرور سابقه‌داری که مدعی بود عاشق دختردایی ۱۷ ساله خود شده است، در اقدامی جنون‌آمیز دست به گروگانگیری هولناکی زد که محله‌ای را به هم ریخت.

کد خبر: ۷۰۱۴۰
۱۰:۰۶ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۹

دیدارنیوز ـ به نقل از روزنامه خراسان، جیغ و فریاد‌های دختر نوجوانی که تا کمر از پنجره طبقه سوم یک ساختمان آویزان شده و پسری با خنجری خون‌آلود بالای سرش ایستاده بود، رهگذران را در خیابان طبرسی شمالی ۳۰ مشهد درجا میخکوب می‌کرد.
 
اهالی محل، هراسان از خانه‌هایشان بیرون ریختند. هر لحظه ممکن بود دخترک از پنجره سقوط کند. چهره ترسناک و خشم‌آلود پسر خنجر به دست، دلهره عجیبی را در محله به راه انداخت. زنی هراسان و وحشت‌زده از ساختمان بیرون زد و با دستانی لرزان با پلیس تماس گرفت. جان دخترم در خطر است. او رحم نمی‌کند، خنجر دارد و .... در میان این ترس و دلهره بود که گشت موتوری پلیس ۱۱۰ رسید، اما ناگهان ورق برگشت و ماجرا رنگ خونباری به خود گرفت.
 
جوان خنجر به دست با دیدن مامور انتظامی شروع به خودزنی کرد و گلدان‌های شیشه‌ای را به سوی ماموران انداخت. لحظاتی بعد در بیسیم‌های پلیس خبر گروگانگیری هولناکی پیچید که نشان می‌داد جان دختر نوجوان در خطر است. این گونه بود که گشت‌های خودرویی کلانتری طبرسی شمالی عازم محل گروگانگیری شدند، اما گروگانگیر که مدعی بود عاشق دختردایی خود شده، همچنان لوازم داخل منزل را می‌شکست و به سمت ماموران پرت می‌کرد تا آن‌ها را از نزدیک شدن به طبقه سوم باز دارد.
 
درحالی که ترس و دلهره هر لحظه بیشتر می‌شد، نیرو‌های کارآزموده تجسس کلانتری طبرسی شمالی نیز وارد عمل شدند و تلاش کردند خود را به طبقه سوم ساختمان برسانند. اگرچه تجمع اهالی موجب شده بود تا پلیس شیوه‌های عملیاتی خود را برای رهایی گروگان تغییر دهد، اما هر لحظه تاخیر در عملیات نجات می‌توانست منجر به مرگ دختری شود که از پنجره رو به خیابان ملتمسانه کمک می‌خواست. از سوی دیگر شتابزدگی در عملیات یا تیراندازی ماموران، فاجعه‌ای مرگبار را رقم می‌زد. به همین دلیل و با راهنمایی‌های رئیس کلانتری، نیرو‌های تجسس به طور غیرمحسوس و در عملیاتی پیچیده موفق شدند پس از گفتگو با گروگانگیر، دختر نوجوان را به بیرون از منزل هدایت کنند، اما جوان یادشده که چند بار دیگر نیز با تهدید ماموران و در میان شلوغی محله از چنگ پلیس گریخته بود، این بار هم سناریوی قبلی را تکرار کرد.
 
او با تهدید خنجر و پرت کردن لوازم شیشه‌ای از ساختمان مذکور بیرون آمد و ناگهان با گذاشتن خنجر زیر گلوی راکب یک دستگاه موتورسیکلت عبوری، از میان جمعیت گریخت. با فرار گروگانگیر و در حالی که ماموران برای حفظ جان مردم نمی‌توانستند از سلاح استفاده کنند، به تعقیب متهم پرداختند و مراتب را به رئیس کلانتری اطلاع دادند. چند دقیقه بعد سرگرد مهدی کسروی در عملیات تعقیب حضور یافت و فرماندهی عملیات را به عهده گرفت. به دستور رئیس کلانتری همه ماموران از شلیک خودداری کردند تا راکب موتورسیکلت آسیب نبیند. در همین حال تعقیب و گریز به نقطه‌ای در ابتدای خیابان میثم مشهد کشید که ناگهان رئیس کلانتری در اقدامی غافلگیرانه و با استفاده از حرکات رزمی دفاع شخصی، گروگانگیر خطرناک را زمینگیر کرد و حلقه‌های قانون را بر دستانش گره زد.
 
با انتقال متهم به کلانتری مشخص شد که جوان خنجربه‌دست، نه تنها سوابق شرارت، مواد مخدر و سرقت دارد، بلکه ۹ سال در زندان تحمل کیفر کرده است و هم اکنون نیز تحت تعقیب پلیس اطلاعات و امنیت خراسان رضوی قرار دارد. ادامه بررسی‌ها بیانگر آن بود که جوان ۲۹ ساله معروف به «علی چاقه» عاشق دختردایی‌اش شده و برای ازدواج با او دست به این گروگانگیری وحشتناک زده بود.
 
دختر ۱۷ ساله که از چنگ گروگانگیر نجات یافته بود، درباره این ماجرا گفت: پدرم فوت کرده است و من با مادرم زندگی می‌کنم. چند روز قبل به خاطر یک موضوع کم اهمیت با مادرم مشاجره کردم و به خانه مادربزرگم رفتم. علی (متهم) هم آمد آنجا و به من ابراز علاقه کرد، ولی به او گفتم که خواستگار دارم و می‌خواهم با پسر دیگری ازدواج کنم. بعد از این ماجرا، زمانی که به خانه خودمان برگشتم، او هم در حالی که شمشیر (خنجر) در دست داشت، وارد خانه شد و تهدید کرد که نمی‌گذارد جز او با کس دیگری ازدواج کنم. او خودزنی کرد و لوازم خانه‌مان را شکست. وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته بود. به طرف پنجره دویدم، ولی او با خنجر رسید و مرا تهدید به قتل کرد. من هم از ترس فقط جیغ می‌کشیدم و کمک می‌خواستم تا این که پلیس رسید و من را نجات داد.
 
با انتقال گروگانگیر به زندان، تحقیقات درباره ابعاد دیگر این ماجرا ادامه دارد.
 
منبع: همشهری
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی