دیدارنیوز ـ فاطمه صفری: داستان تخممرغ و مرغ است، انگار. همان داستان کلیشهای که اتفاقا برخی از آن به عنوان بهترین موقعیت موجسواری هم استفاده میکنند. تو گویی اقتصاد ما در تمام بخشهایش همین بازی را تکرار میکند و دور باطلی است که، چون تسلسل مییابد، پایانی هم ندارد. قیمت دلار بالا میرود، فروشنده میگوید اول دلار را ارزان کنند بعد من جنس را با همان نرخ قبلی میفروشم. وقتی اعتراض میکنی که شما این اجناس را با دلار ارزانتر خریدهاید، ولی حالا موجسواری میکنید، جوابی میدهند که تا حدودی هم منطقی است: «من جنس را با دلار ۱۰ هزار تومان خریدهایم و اگر همین الان هم با دلار ۲۰ هزار تومان بفروشم فردا باز هم ضرر میکنم، چون نوسان قیمت دلار تابع بازار نیست.» اینها را که کنار هم بگذاری میرسی به این که آیا در این شرایط خرید اینترنتی میتواند عصای دست فروشنده باشد یا نه.
اردیبهشت سال گذشته جهش قیمت دلار به بسیاری از مشاغل آسیب زد. قبل از شیوع ویروس کرونا و با بالارفتن قیمت دلار هم نفس کار و کاسبی بسیاری از مغازهداران به شماره افتاده بود، بهطوری که بسیاری فعالیت در فضای مجازی را، جای پرداخت اجاره سنگین به جان خریدند و کرکره را پایین کشیدند. مخرجمشترک همهشان هم یکی بود: «وضعیت اقتصاد ایران بهدرستی معلوم نیست. امروز دلار ۱۰هزار تومان است و فردا ۱۷هزار تومان. بیشتر اجناس ما هم وارداتی است و به قیمت روز. برای همین مشتریها اطمینانشان به بازار را از دست دادهاند.» شاید به همین دلیل است که بیش از پیش بازار کسبوکار کساد شده و همه به خرید مجازی روی آوردهاند.
رضا الفتنسب عضو هیئتمدیره و سخنگوی اتحادیه کسب وکارهای اینترنتی در رابطه با رونق فروشگاههای مجازی به میگوید: «فقط ۲ درصدِ خردهفروشیها آنلاین فعالیت میکنند. البته ممکن است با وجود شرایط پیش روی، مردم به خریدهای اینترنتی روی آورند.» او ادامه میدهد: «هر ساله کسبوکارهای اینترنتی رشد داشته و دارد، اما امسال به علت شیوع ویروس کرونا برخی کسبوکارها رونق گرفت و برخی هم متضرر شدند.»
یک بام و دو هوای فروش آنلاین
بسیاری از فروشگاهها سایت دارند یا اجناس خود را در دیجیکالا به اشتراک گذاشتهاند تا فروش بهتری داشته باشند. یکی از فروشندگان که در راسته خیابان جمهوری پوشاککده کودک دارد، میگوید: «وضعیت پیشآمده بازار ما را هم تحت تاثیر قرار داده. شاید به همین دلیل است که این روزها فروش اینترنتی بیشتری داریم. ولی برخی همکارانم مشکلات دیگری دارند که راهکاری ندارد. مثلا کفشی را به قیمت ۸۰۰ هزارتومان در سایت یا اینستاگرام قرار میدهند و از آنجا که به دلیل شیوع کرونا، فروش حضوری ندارند، مشتری میگوید چرا باید برای جنسی ۸۰۰ هزار تومان پول بدهم که نمیدانم کیفیتش با آنچه در اینستاگرام یا سایت دیده میشود، همخوانی دارد یا نه. مردم هم حق دارند، ولی باید به کسبه هم حق بدهیم که نگران شیوع این ویروس هستند و از طرفی باید چرخ زندگیشان را هم بچرخانند.» مکث کوتاهی میکند و ادامه میدهد: «راستش را بخواهید فقط کرونا بازارمان را کساد نکرده بلکه افزایش و نوسان قیمت دلار هم منجر به کاهش مشتریها شده است.»
فروشنده دیگری که در راسته جمهوری فروشگاه لوازم خانگی دارد تنها عامل کسادی بازاد را نوسان قیمت دلار میداند و میگوید: «وضعیت بازار مشخص نیست. برای همین مشتری ما هم کم شده و بازار هم کساد. اینترنتی و غیراینترنتی هم ندارد. حالا وضعیت اقتصادی مردم بهشکلی است که بیشتر به خرید کالاهای دست دوم رغبت پیدا کردهاند. وضعیت خرید اینترنتی هم جالب نیست. بسیاری از همکارانمان با این وضعیت مجبور شدند کرکره را پایین بکشند و شغلشان را تغییر دهند. ما هم که هنوز مغازه داریم جنسی برای فروش نداریم.»
الفت نسب با اشاره به اینکه مردم بیشتر به خریدهای سنتی تمایل دارند میگوید: «مردم نسبت به خریدهای اینترنتی همچنام مقاومت میکنند. اکنون هم برخی مردم بهاجبار خرید اینترنتی انجام میدهند تا شرایط به حالت عادی بازگردد. ولی بازار کسبوکار ایران برای چنین شرایطی مهیا نیست. زیرساختهای ما هنوز هم جای کار دارد و مردم هم حق دارند نگران باشند. ما در این زمینه نیاز به فرهنگسازی داریم و شاید در این برهه زمانی به سمت خرید اینترنتی پیش برویم، ولی در آینده که دوباره شرایط عادی میشود، دوباره خریدکردن سنتی را برگزینیم که این هم معضل بزرگی است. زیرا مردم عادی دغدغههای زیادی دارند و فقط در صورتی که خرید اینترنتی منجر به کاهش هزینه هایشان شود به آن روی میآورند که در شرایط فعلی اقتصادی چنین چیزی دیده نمیشود.»
البته باید به موارد گفتهشده این را هم اضافه کنیم که خرید اینترنتی دردسرهایی هم دارد، مثلا هنوز فروشندهها به این موضوع عادت نکردهاند که باید جنس نامطلوب را مرجوع کنند یا مانند بسیاری از کشورهای جهان، خریدار بتواند در یک بازه زمانی از جنس استفاده کند و اگر مشکلی نداشت، آن را برنگرداند. اما ظاهرا اینها پسِ حرف است و مسئله اصلی نبض بازار است که فعلا نیمهجان و بیهوش گوشهای افتاده و هیچ احیایی هم کارساز نیست: چه تنفس دهانبهدهان چه سیپیآر. فعلا دغدغه مردم، وجهی است که تحت عنوان حقوق یا دستمزد دریافت میکنند و هر روز از ارزشاش کاسته میشود و کالاهای ضروری یکی پس از دیگری از سبد خرید خانوار رخت برمیبندند و ظاهرا این دور تسلسل را پایانی در کار نیست. خریدهای اینترنتی هم به همین درد مبتلا شدهاند و چشمانداز روشنی ندارند مگر اینکه معجزهای رخ دهد.