دیدارنیوز ـ ترمه ماندگار: ماشین لایی میکشد، از روبهرو موتورسوارهای نقابدار میآیند، پشت سر نیز وضع بهتری ندارد، راننده پا روی گاز گذاشته و تنها هدفش یک فرار بیدردسر است، همان طور که مرد کت سیاه مدام دستور میدهد که راه عوض کند و مسافر کلاه کاسکت به سر را بر روی صندلی میخواباند. تعقیب و گریزی که خاتمهاش یک تصادف است. لحظهای که صدای مرد بلند قامتی، خاتمه تمرین را اعلام میکند. این صحنه فیلمبرداری نیست، بخشی از تمرین بادیگاردها برای شبیهسازی موقعیت خطر است.
او که کلاه کاسکت به سر دارد، VIP نام دارد، هم او که بادیگارد باید همچون جان از او محافظت کند.
آقای مهدی، که مدام مدارک ریز و درشتش را ارایه میدهد، این صحنه را بخشی از یک تمرین میداند برای آن که هر دو طرف آمادگی رویارویی با خطر را داشته باشند و در بزنگاه، هیچ یک عقب نکشند، حتی اگر در تمرین جراحتی جزئی ببینند. "VIP باید از قبل در شرایط خطر قرار بگیرد. "
آقا مهدی، در سایت تبلیغاتیاش تاکید کرده که کارهای غیرقانونی در زمینه شرخری پذیرفته نمیشود. شرط اولش هم در مکالمه همین است. ریز ریز سوال میکند تا مطمئن شود بحث شرخری یا هر کار غیرقانونی دیگری نیست. تقاضاهای این چنینی زیاد داشته است.
«مدتی پیش، آقایی به عنوان بادیگارد از من تیمی برای محافظت از دختر جوانی خواست که مورد تهدید قرار گرفته. درخواستش این بود ۲۴ ساعته مراقب دختری باشیم که برای حفظ جان باید در اتاقی قفل شده میماند. اما بعدتر مشخص شد آقا، گروگانگیر بوده و از ما به عنوان محافظ استفاده کرده است. یک بار دیگر هم مردی اعلام کرد که جانش در خطر است و عدهای در بهدر به دنبالش هستند و قصد جانش را دارند، اما بعدتر مشخص شد از افراد شرور و سابقهدار بوده و چند فقره سرقت و تجاوز در کارنامهاش داشت و حالا فراری بود و محافظ میخواست تا از انتقام جان سالم به در ببرد.»
البته این رفتارها چندان بیجواب نمیماند و شکایت به مراجع قانونی اولین اقدام آنها است. آقا مهدی میگوید: «شرکت من زیر نظر ناجا است.» برای همین کارش را قانونی میداند و چند بار هم بر قانونی بودن کارش که قصد دارد گسترشش دهد و بادیگاردهای حرفهای آموزش دهد، تاکید میکند. در ادامه میگوید: «اگر قرار بر حمل اسلحه باشد، نیاز به مجوز دارد، من فقط دستبند، شوکر و البته سگ ویژه گارد همراه دارم.»
این سگ برای آقا مهدی اهمیت ویژهای دارد و مدام در موردش حرف میزند. بخشی از تیم محافظتی است و به مهاجم یا مهاجمان در خلع سلاح و شکستن حلقه مقاومتیشان کمک میکند و گرهها را باز میکند.
سردار تقی مهری، رییس سابق پلیس پیشگیری نیروی انتظامی، گفته بود: «در کشور ما اگر کسی بخواهد که از او محافظت شود، باید مراحل مختلفی را طی کرده و مجوزهای لازم در این خصوص اخذ شود و اینطور نیست که هرکسی که خواست برای خودش یک محافظ یا تیم حفاظت داشته باشد. در جمهوری اسلامی با توجه به امنیت بالایی که وجود دارد برای افراد بادیگارد شخصی و خصوصی نداریم و ما نیز همچنین چیزی نداریم، البته ممکن است برای فردی با دستور قضایی یا حکم شورای تامین یا شورای امنیت کشور برای مدتی محدود فردی به عنوان محافظ فعالیت کند.»
ترجیح آقا مهدی برای قبول کار، که مدام تاکید دارد ویزای کانادا و انگلیس را دارد و مدتی در انگلیس نیز بادیگارد بوده و زبان انگلیسی هم میداند، حضور در محافل دولتی، کنسولها و جوامع رسمی است، وگرنه بادیگارد بازیگر و خواننده و سلبریتی هم بوده است و محافظت از اشخاص معمولی را نیز قبول میکند.
میان حرف زدنهایش صدای بیسیم را بازگذاشته و مردی گزارش رفت و آمدهایی را میدهد و او هم دستوراتی میدهد.
آقا مهدی، برای قبول مسوولیت، خیلی سختگیر نیست، فقط تاکید دارد که باید همه چیز را بداند. همه چیز یعنی: «شغل شما چیست؟ چرا نیاز به بادیگارد دارید؟ تا به حال تهدید شدهاید؟ در چه محافلی ترجیح میدهید محافظ همراه شما باشد -این بخش به خصوص برای کسانی که جنبه تزئینی دارند، اهمیت بیشتری دارد- مسافرت داخلی و خارجی دارید و آنجا نیز محافظ میخواهید؟» مجموع این جوابها منجر به پیشنهادهای آقا مهدی میشود. مثلا برای فردی که ثروتمند است، کارش از صبح ساعت ۹ تا ۱۰ شب است و هفتهای یک جلسه در خارج از تهران دارد و ماهی یک بار سفر خارجی به یکی از کشورهای عربی و یا اروپایی میرود و حداقل یک هفته در سفر است، پیشنهاد انتخاب بادیگارد ماهانه میدهد. البته مدل هفتگی نیز دارد. تخمین هزینهای که به عنوان محافظ میدهد ۱۲ میلیون تومان در ماه است؛ البته در صورتی که قرار بر حضور در سفرهای خارجی باشد که تاکیدش آن است که باشد، ۲۰ میلیون تومان ماهیانه است.
صدای آقا مهدی، معجونی است از ادب، تحکم، کاربرد کلمات ساده که گاه میانش لغتی انگلیسی میپراند و گاهی لحنش تغییر میکند، اما همچنان مودب است. با دلخوری میگوید که خیلیها فرقی بین شرخر و بادیگارد قائل نیستند و معیار همه یک فرد با قامتی ۱۹۰ سانت و بازوهایی ورزیده و اندکی قلدر است و اتفاقا پیشنهادهایی در این موارد نیز داده میشود. "یک میلیارد پیشنهاد دادن که یکی را توی گونی تحویلش بدیم. "
او ۱۸۱ سانتیمتر قد و ۱۰۸ کیلو وزن دارد و دورههای آیکیدو را گذرانده است. «یک محافظ باید انعطاف داشته باشد، همه درگیریها و شرایط خاص در خیابان و فضای باز رخ نمیدهد، گاهی در راهرو، داخل خودرو یا آسانسور نیاز به درگیری است که اتفاقا قد و قامت بلند کار را به شدت دشوار میکند و دست و پای آدم بین در و دیوار گیر میکند. یک محافظ باید اصول دفاع شخصی را بداند، فرز و چابک باشد، با کمکهای اولیه آشنا باشد، قدرت تصمیمگیری در لحظات حساس و اضطراری را داشته باشد. این موارد مهمتر از قد و هیکل خیلی حجیم است، آن قد و قامتها به سرعت در یک جمع شناسایی و به نوعی سوخت میشوند، در حالی که تا حد ممکن باید پنهان بمانند.»
موضوع حفاظت برای آقا مهدی، کم شباهت به فیلمها ندارد. «همه باید تحت فرمان بادیگارد باشند و مدیریت او را قبول کنند هم راننده و هم فردی VIP. ممکن است یک باره مسیرها تغییر کند، برنامهای جابهجا شود، به هر حال برای حفظ جان، همه باید این ریسکها را بپذیرند. بادیگارد مدام باید محل ترددها را شناسایی کند و قبل از همه از برنامههای VIP خبر داشته باشد.»