دیدارنیوز - آرش محمدنیا: هر روز ِ بورس و هر اتفاق مثبت یا منفی، درسی گرانبها برای تازهواردهای این بازار است. تحلیلگرانی که یک شبه تحلیلگر شدند، همانهایی که مردم با گوشه چشمی به سیگنالها و تحلیلهایشان، پا به این بازار پر رونق گذاشتند، اکنون سکوت اختیار کرده و اعضای کانالها و صفحات مجازی خود را در شرایطی که تازهواردها شدیدا به آرامش و صبر نیاز دارند، رها کرده اند.
در کنار بیسوادی و بیتجربگی این اساتید مجازی، باید گفت حرفی برای بیان کردن نمانده است.
تا زمانی که پایه تحلیل بازار سرمایه، مبانی منطقی و بر پایه ریاضیات و روشهای اقتصادی متعارف باشد درب بر همین پاشنه خواهد چرخید.
اگر بنا بود نمودارهای تحلیل تکنیکال و صرفا قواعد ریاضی پاسخگوی چرایی این سقوط باشد، صفحات فضای مجازی پر بود از تحلیلگرانی که تا کنون هم میگفتند و میشنیدیم.
حتی گاهی عدهای پا فراتر گذاشته و انتظار پیش بینی آینده را از این عالمان داشتند؛ در واقع روشهای منطقی متعارف، امکان پیشبینی ندارند و فقط اتفاقات گذشته را با منطق و نمودارهای ریاضی تجزیه و تحلیل میکنند و به گفته مککلوسکی اگر اقتصاددانها میتوانستند آینده را پیشبینی کنند، همه آنها ثروتمند بودند. در دنیای واقعی، اقتصاددانان در پیش بینی وقایع آینده حتی بدتر از هواشناسان عمل میکنند.
همه با خیره شدن به قفل روند سقوط این روزهای بورس و امتحان کردن کلیدهای مختلفی که روشهای اقتصادی متعارف پیشنهاد میدهد منتظر گشایش این قفلاند. در حالی که کلید اصلی خود معاملهگرانند. کسانی که باید در این فضای بیتحلیلی از منظر روشهای متعارف، رفتار جمعی خود را تحلیل کنند.
کسانی که بارها در ماههای اخیر نیز نشان دادند که بیتوجه به بسیاری واقعیتها در مورد یک سهم در صف خرید یا صف فروش، روزها ماندند تا فقط خیال شان آسوده شود که توانستند مثل بقیه معامله کنند. همینهایی که اصول اولیه سرمایهگذاری در بازار بورس را رعایت نکرده و به جای سرمایهگذاری از محل پسانداز با قرض و وام شروع به کار کردند و حالا که سررسید آن فرا رسیده، جز ماندن در صف فروش، چارهای برای خود نگذاشتند. همینها که فریاد لعنت به بازار بورس سر میدهند، بزرگترین آسیب این بازارند.
البته متولیان امر و مسئولین مثل همیشه در عدم آموزش و اطلاعرسانی قبل از انجام سرمایهگذاری، کوتاهی داشتند اما اگر دولت بخواهد هماکنون صف فروش بازار را جمع کند و تازهواردهای صفدوست را به سمت صف خرید روانه کند باید بیستهزار میلیارد تومان هزینه کند که پرداخت این مقدار خوشبختانه برای دولت در شرایط فعلی، امکانپذیر نیست.
در واقع افزایش بیسابقه حجم بازار به اندازهای است که تاثیر تحریکات دستوری دولت بسیار کم شده است. در نهایت این بازار به نقطه درستی رسیده است و معاملهگران خرد، خود کلید حل مشکلاند. بازار به کف سقوط رسیده و حتی اگر کسی به دلیل بدهی و بازپرداخت وام در صف فروش است با صبر چند روزه و خروج از صف در روند خنثی یا صعودی بعدی میتواند راحتتر به خواست خود برسد. با این استراتژی در یک کار جمعی سودآور، شریک بقیه معاملهگرانِ صبور خواهد بود.