دیدارنیوز ـ ترمه ماندگار: هنوز استقلال طلبی جوانان و ترک خانواده پیش از ازدواج و داشتن خانهای اندازه یک کف دست تمام و کمال به ثمر ننشسته، با رشدی قیمتها که دیگر نمیتوان تنها صفت صعودی بر آن گذاشت، بسیاری از مجردها مجبور به بازگشت به خانه پدری شدند و قید استقلال را زدند؛ اما آنها که مجبورند زندگی دور از خانواده را ادامه دهند یا بر سر عهد قبلی خود هستند، باید به اتاقهای اشتراکی رضایت بدهند. اتاقهایی با حضور ۵ نفر دیگر؛ با قیمتهایی که پیشتر حکم اجاره خانه را داشت، نه اجاره بهای یک تخت خواب در فضایی عمومی.
فریده، از سال گذشته برای جدایی از خانواده برنامهریزی کرده بود، به قول خودش در ۴۰ سالگی، شاید هم کمی دیر باشد، اما نیاز دارد تا در فضایی شخصی و به دور از جنجالهای خانواده زندگی کند. حساب کرده بود با ۷۰ – ۸۰ میلیون تومان پساندازش، میتواند خانهای؛ البته قدیمی ساز و ۴۰ -۵۰ متری در مرکز شهر رهن کند؛ اما قیمتها شوکهاش کرده و ترجیح میدهد همچنان در جنجالهای خانه بماند. در عوض، بابک، بعد از گذشت ۱۰ سال از اعلام استقلال از خانواده، قیمتهای جدید را تاب نیاورد و به خانه برگشت، به خصوص آن که کرونا و بیکاری بعد از آن، چنان بیپولش کرده بود که میگوید بسیاری از روزها در خرید روزانه مواد غذایی هم میماندم، اجاره خانه که کابوسام بود. البته بابک در این بازگشت تنها بود. خیلی از مجردها که توان پرداخت هزینهها را نداشتند، خانه پدری برایشان گزینه بهتری بود؛ اما بازگشت برای همه چنین ساده نیست و بعضیها با حداقلها هم میسازند.
اقتصاد نیوز، در گزارشی اعلام کرده است که برخی از افراد مجرد که پیش از این قدرت اجاره خانههای کوچک را داشتند، پس از افزایش نرخ اجاره بها مجبور به کوچ به خوابگاههای کارمندی شدهاند.
قیمتها از ۴۵۰ هزار تومان برای اتاق هشت تخته شروع میشود و برای اتاق یک تخته باید یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان پرداخت.
اتاقهای ۶ تخته ۱۲ متری هستند و برای هر تخت باید ۵۰۰ هزارتومان بپردازیم.
حالا تبدیل خانه به خوابگاه به صرفهتر است، به جای چانهزنی با یک مستاجر بر سر قیمت و افزایشهایش که مستاجر توان پرداختش را ندارد، یک خانه و اتاق را با چند تخت را به چندین نفر اجاره میدهی. شاید دردسرهایی داشته باشد، اما برای مالک و مستاجر هر دو خوب است. درست است که مستاجر به جای خانه، حالا تنها یک تخت دارد و دیگر حریم خصوصی معنایی ندارد، اما در عوض احساس استقلال میکند؛ هر چند به اندازه یک تخت. پانسیونی در مرکز تهران، اتاقی اندازه یک کف دست شده با شش تخت که دو تا دو تا روی هم گذاشتهاند. آن میان اندازه راهرویی جا مانده برای رفت و آمد و دیگر هیچ. چندتایی بچههای شهرستان هستند و اینجا برایشان خوب است، توان پرداخت پول رهن و اجاره خانه را ندارند؛ با حداقل هزینهای که چندان هم برایشان کم نیست، جای خوابی دارند، هر چند دیگر راحتی خانه را ندارند. اما چاره چیست وقتی اجارهها در تهران ۱۰۰ درصد افزایش داشته است.
یک کارشناس اجتماعی میگوید: «افراد برای صیانت از حریم خصوصی و یا استقلال خود واکنشهای مختلفی دارند و تاب آن نیز در مقابل فشارها متفاوت است؛ چنان که برخی ترجیح میدهند به جای تحمل فشار روانی اقتصادی و کمبودهایش، به فضایی ایمن پناه ببرند که شاید خانه پدری را همان فضای امن دانست، هر چند در آن فضا آرامش اقتصادی را به دست میآورند، اما به دلیل دوره استقلالی که تجربه کردهاند و متناسب با سنشان است، مشکلات بعدی گریبانگیر آنها شود. اما گروه دیگر، ترجیح میدهند با حفظ استقلال، کیفیت زندگی خود را تنزل دهند که نمونه آن زندگی اشتراکی در اتاقی است با گروهی که خود انتخاب نکردهای، سلیقه و دیدگاه مشترکی نیز با آنها نداری. این جبر نیز میتواند در طولانی مدت مشکلات و درگیریهای دیگری به همراه داشته باشد. این همزیستی شاید در دوران دانشجویی جذاب باشد و یا زمینه ساز ارتباطی تازه و حتی مستحکم، اما در سنین بالاتر با شخصیتهایی که پیشتر شکل گرفته و قوام یافته، نه تنها مطلوب نیست، بلکه ممکن است آسیبرسان نیز باشد. در نهایت میتوان گفت هر دو گروه به دلیل مشکلات اقتصادی و ناتوانی در تامین هزینه حداقلهایی که حق هر انسانی است دچار مشکلاتی میشوند که به نظر میرسد در شرایط کنونی اجتناب ناپذیر است.»