دیدارنیوز ـ
اسفندیار عبداللهی: مدت زیادی تا جدی شدن بحث انتخابات باقی نمانده است و گرچه پیرامون حضور یا عدم حضور جریان اصلاحطلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و اینکه آنها چه گزینههایی میتوانند داشته باشند، بحث و گمانه زنیهایی در حال انجام است، ولی جریان اصولگرا از این حیث که با مانع تائید صلاحیت مواجه نیستند از هم اکنون اسب خود را برای فتح پاستور بعد از بهارستان زین کردهاند، اسبی که حداقل در ۹۸ اسب مراد شد و پیروزی که البته زیر دهان این جریان مزه کرده است.
از آنجا که معمولا تعداد اندکی از داوطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهایتا و با تشخیص شورای نگهبان به عنوان رجل سیاسی معرفی میشوند، با توجه به تجربیات گذشته از اکنون میتوان پیشبینی کرد چه فرد یا افرادی از جناح راست از نظر شورای نگهبان رجولیت سیاسی دارند. حال باید بررسی شود افرادی که مطرح هستند از نظر سوابق، محبوبیت، میزان حمایتی که اردوگاه اصوالگرایان از آنها میکنند، چه میزان است. البته که همیشه ماجرای نامزدهای سایه در هر اردوگاه اصلاحطلبان و اصولگرایان داغ است. نامزدهایی که تا لحظه آخر از اعلام حضور در انتخابات پرهیز میکنند تا از تخریبهای احتمالی جریان رقیب مصون بمانند و در آخرین روزها وارد عرصه میشوند. با این حال مرور مشهورترین نامها در اردوگاه اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خالی از لطف نیست.
فتاح؛ فاتح پاستور است؟«سیدپرویز فتاح» از جمله شخصیتهای اصولگرایی است که از او به عنوان گزینه جدی کاندیداتوری در ۱۴۰۰ از او نام میبرند. او متولد ۱۳۴۰ در ارومیه و روستای تاریخی قره باغ است و از تاریخ ۳۱ تیر ۹۸ با حکم رهبری رییس بنیاد مستضعفان است او پیش از آن رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) بود. فتاح دانشآموخته کارشناسی مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی امیرکبیراست.
فتاح فعالیت سیاسی خود را از جهاد سازندگی آذربایجان غربی آغاز کرد، سپس به سپاه پاسداران پیوست. او در دولت نهم و در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ وزیر نیرو بود و از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۴ نیز به عنوان مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه فعالیت میکرد. وی از دوستان قدیمی و نزدیک احمدینژاد به شمار میرود که در کابینه دهم حضور نداشت و به سپاه بازگشت. فتاح را باید در طیف اصولگرایان نوظهور، البته نه از جنس نواصولگرایی قالیبافی که با چاشنیای از خمیرمایه بهاری-احمدینژادی تعریف کرد، ضمن اینکه با طیف راست ستنی هم قرابتهایی دارد و چهرهای آرام و مورد قبول طیف وسیعی از اصولگرایان است، اما تعدادی از کارشناسان او را چهرهای رای آور، شناسایی نکردهاند، لذا شاید او در میان رجال تایید شده نهایی در ۱۴۰۰ قرار گیرد، ولی در صندوق شانسی برای او قائل نیستند.
قالیباف پس از فتح بهارستان چشم به قلعه پاستور دارد
تقریبا کسی در خصوص حضور و نامزد شدن محمدباقر قالیباف رییس کنونی مجلس شورای اسلامی در انتخابات ۱۴۰۰ تردید ندارد، این سردار و شهردار سابق سالها است که چشم به پاستور دارد و شاید بهارستان سنگر ماقبل پاستور برای او باشد. سردار قالیباف هم از نظر تایید صلاحیت و قرار گرفتن در میان رجال مورد تایید شورای نگهبان با مانعی روبهرو نیست. هر چند این سردار و شهردار پیشین در ایام تبلیغات انتخاباتی اسفند ۹۸ از سوی اصولگرایان رادیکال تحت فشار قرار گرفت که تعهد بدهد ریاست مجلس را سکوی پرتاب و ترقی خود به سوی پاستور قرار ندهد، ولی او هرگز این شروط را نپذیرفت و احتمالا باید منتظر بود در یکی از روزهای ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری مجدد در مقابل فلش دوربین عکاسان رسانهها قرار گرفته و شناسنامهاش را بالا بگیرد. به نظر میرسد قالیباف انتظار دارد در روزهای آخر و منتهی به رایگیری او را به عنوان تنها گزینه نهایی اصولگرایان معرفی کنند، امری که در این مقطع به قطعیت نمیتوان وقوع آن را پیشبینی کرد.
محسن رضایی، کاندیدای ثابت هر انتخابات!
سبزوار رضایی میرقائد (زاده ۱۸ شهریور ۱۳۳۳ مسجدسلیمان) معروف به محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران در ۸ سال جنگ ایران و عراق و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز احتمالا، چون سالهای قبل نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود. او هم از نظر تایید رجولیتش از سوی شورای نگهبان با مانعی مواجه نخواهد بود. سردار رضایی در تعاریف رایج در اردوگاه اصولگرایی تعریف میشود و مواضع تند او در سیاست خارجی بر کسی پوشیده نیست. بخصوص محسن رضایی به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر نگوییم عامل اصلی، ولی یکی از کسانی بود که مانع تصویب لوایح و کنوانسیونهای پالرمو و CFT مربوط به سازمان شفافیت بینالمللی (FATF) در مجمع مذکور شد. او یک اصولگرا است، ولی هرگز نفر اول آن جریان در هیچ انتخاباتی نبوده و احتمالا در این دوره هم گزینه مورد نظر ائتلاف اصولگرایان که جدیدا به نیروهای انقلاب تغییر نام دادهاند، نیست. محسن رضایی را به همین دلیل نمیتوان جدی گرفت.
قاضیالقضاتی که هنوز دل در گرو پاستور دارد
ابراهیم رییسی را همه میشناسند. او زادهٔ ۲۳ آذر ۱۳۳۹، محله نوغان مشهد است. پس از انقلاب در قوه قضاییه بوده و مدتی هم از طرف مقام معظم رهبری به عنوان تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. رییسی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ پس از آنکه محمد باقر قالیباف به نفع او کنار رفت، به عنوان تنها گزینه اصولگرایان با حسن روحانی رقابت کرد و با ۱۶ میلیون رای از روحانی شکست خورد، بعد از شکست در آن انتخابات رهبری او را به عنوان رییس قوه قضاییه معرفی کرد. بسیاری ریاست قالیباف بر مجلس یازدهم را پاداش کنار رفتن او به نفع رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل میدانند. ولی مشخص نیست در صورت کاندیدا شدن همزمان قالیباف و رییسی در ۱۴۰۰ این دو چگونه با هم کنار میآیند. به هر حال شکی نیست قاضیالقضات ایران آن ۱۶ میلیون رای را فراموش نکرده و شاید همین به او انگیزه دهد یک پای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باشد. او هنوز دل در گروه پاستور دارد. رئیسی از معدود چهرهها و شاید تنها چهرهای است که ممکن است، امکان اجماع همه اصولگرایان حول محور نامزدی او وجود داشته باشد.
ضرغامی اصولگرایی با فیگور اصلاحطلبانه
سید عزتالله ضرغامی که خانواده او قبل از انقلاب از شهرستان دزفول استان خوزستان به تهران مهاجرت کردند در ۶ اسفند ۱۳۳۸ در تهران زاده شد، او نظامی و سیاستمدار ایرانی است، که هماکنون به عنوان یکی از اعضای شورای عالی فضای مجازی فعالیت میکند. وی برای مدت ۱۰ سال، در فاصله سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده داشت. او یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که دست به تسخیر سفارت آمریکا در تهران زدند. ضرغامی دانشآموخته کارشناسی مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی از دانشگاه آزاد اسلامی است و فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۶۱ در سپاه پاسداران آغاز کرد. از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۲ معاون وزیر فرهنگ و ارشاد در امور مجلس بود و از ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ نیز معاونت امور سینمایی وزیر فرهنگ را برعهده داشت. در دولت اصلاحات، به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح منتقل شد و از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ معاون وزیر دفاع در امور مجلس بود. سال ۱۳۷۹ در دوره ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، به معاونت امور مجلس و استانهای سازمان صدا و سیما منصوب شد و تا سال ۱۳۸۳ در این جایگاه فعالیت کرد.
گمانهزنیها در مورد نامزدی عزتالله ضرغامی در انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰ هر روز بیش از پیش میشود و شاید این فرضیه نه در مقطع کنونی که خیلی پیش از اینها مطرح شده بود؛ زمانی که او پیش از سال ۸۸ و در قامت رئیسصداوسیما گرچه یک نیروی اصولگرا به حساب میآمد، اما سعی میکرد نیمنگاهی به اصلاحطلبان داشته باشد یا در مقاطع مختلف سعی کرده است خود را نیرویی میانهرو که صرفا منافع ملی برایش مهم است جلوه دهد. از بستنیخریدن و به دیدار احمدینژاد رفتنش برای برگرداندن او به پاستور تا جلسات صبحانهای که با فعالان سیاسی از راستترین تا چپترین گرایشها برگزار میکرد.
بسیاری باور دارند که ضرغامی قصد دارد به زعم خود نوعی آشتی ملی راه بیندازد، او که روزگاری در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشت یا در زمان ریاستش بر صداوسیما یکی از افراد مورد اعتماد محمود احمدینژاد قلمداد میشد و حتی جشن پیروزی احمدینژاد در میدان ولیعصر تهران در سال۸۸ را به صورت زنده پخش میکرد، اکنون علاوه بر آنکه منتقد چنین ادبیاتی شده است که حتی به حجتالاسلام صدیقی، امام جمعه موقت تهران انتقاد میکند که چرا معترضان آبانماه۹۶ را «آشغال» خطاب میکند؟ وی در توییتر خود نوشت: «آشغال در مورد معترضین، مشابه خس و خاشاک هزینهساز است. کلام غیردقیق، زمینهساز فهم نادرست و بروز فتنه است. راه حل معضلات فرهنگی-اجتماعی افزایش بودجه حوزههای علمیه نیست».
ضرغامی بهخصوص از زمانی که دورهاش در صداوسیما به پایان رسید برای ماندن نامش در عالم سیاست و احتمالا جلب اعتماد همه نیروهای سیاسی سعی کرد که تقریبا با همه طیفها و از چپترین تا راستترین طیفهای سیاسی ارتباط بگیرد و در راستای تحقق چنین سیاستی و البته شاید برای ایجاد نوعی آشتی ملی هفتهای یک روز در دفترش میزبان شخصیتهای سیاسی مختلفی از جمله پرویز فتاح، فرزند مهدی کروبی، سیدمحمدعلی ابطحی، ابراهیم اصغرزاده، مهرداد بذرپاش، عمادالدین باقی، سعید حدادیان، سیدنظامالدین موسوی، صادق زیباکلام، محمدعلی زم، حسن عباسی، سیدرضا اکرمی و... باشد. در ابتدا بیشتر این صبحانهها سیاسی بود تا جایی که درباره رفع حصر با فرزند کروبی هم سخن میگفت تا آنکه او تصمیم گرفت با هنرمندان هم نشستوبرخاست داشته باشد به نحوی که مسعود کیمیایی، بهروز افخمی، سیروس مقدم، محمدرضا شریفینیا، سیدمحمود رضوی، سجاد نوروزی، عادل فردوسیپور، عمو فیتیلهایها، رابعه اسکویی و مهدی رمضانی مهمان صبحانههای او شدند. او که دوران مدیریتش در سازمان صداوسیما همزمان با سه دولت سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی بود بعد از بازنشستگی از این سازمان سعی میکند مورد قبول افکار عمومی هم باشد؛ از ابرهیم یزدی ستایش میکند و به شورای نگهبان اعتراض میکند، به امام جمعه موقت تهران هشدار میدهد، در مجمع عمومی حزب اعتدال و توسعه شرکت میکند، از فرهاد شعر میخواند، با جوانان سلفی میگیرد، کانال طنز (خمیازه) را مدیریت میکرد و حتی در قبال واکنشهای تند برخی اصولگرایان به رپخوانی اخیر کویتیپور میگوید که او از قطار نظام پیاده نشده بلکه خود قطار نظام است.
ضرغامی در آخرین اظهارنظرش به صورت تلویحی گفته است که در انتخابات۱۴۰۰ حضور خواهم داشت. او در پاسخ به این پرسش که برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده برنامهای دارید یا نه، گفته است: «برای ۱۴۰۰ یک مینیبوس آدم در صف هستند؛ واقعا کی مرده کی زنده، خیلی اتفاقات خواهد افتاد. آنچه به من مربوط میشود، اگر نگوییم سرباز نظام، خودم را یک بازیگر یا بازیکن روی نیمکت نظام میدانم که اگر روزی لازم باشد به داخل زمین بروم و بازی کنم. من خودم را روی نیمکت جمهوری اسلامی میدانم. این نیمکتنشینی برای هر کاری است، من چنین جایگاهی را برای خودم انتخاب کردم و در هر شرایط و موقعیتی اقتضا کرد یک خدمتی را انجام دهم آمادهام. طبیعتا خودم را آماده و مهیای این کار میکنم؛ والا روی نیمکت اگر با کت و شلوار بنشینیم و هیچ تمرینی هم نکرده باشیم که فایده ندارد. کسی که نمیتواند با کت و شلوار وارد زمین بازی شود. قاعدتا نشستن روی نیمکت آمادگی میخواهد».
با این تحلیل میتوان گفت این دزفولیالاصلِ، زاده تهران اسبش را زین کرده و پای در رکاب دارد برای تاختن به سوی ساختمان خیابان پاستور. ساختمانی که گرچه همه روسای قبلیاش از حدود اختیارات خود گلایه داشتند، ولی جاذبهاش به حدی هست که هر کس خود را برای رسیدن به آن به آب و آتش بزند.
با این حال مشکل بزرگ ضرغامی را باید در عدم احتمال اجماع اصولگرایان حول او جستجو کرد. بعید است که رئیس سابق صدا و سیما نامزد اصلی و اجماعی اصولگرایان باشد. ضرغامی اگرچه بر سمتهای مدیریتی مهمی تکیه زده است، اما به نظر از نفوذ لازم در میان جریانهای سیاسی مختلف اصولگرا برخوردار نیست. ضرغامی عضو تشکیلات سیاسی مهمی هم ندارد و به نظر بیش از هر چیز بر ابتکار عملهای فردی و البته شناختش از رسانهها اتکا کرده است. راهبردی که شاید او را در افکار عمومی زنده نگاه دارد اما برای رسیدن به کرسی پاستور کافی نیست.
محموداحمدینژاد نامزدی به شرط تایید!
اما محمود احمدینژاد با تمام گزینههای احتمالی ذکر شده یک تفاوت جدی دارد. او رییس جمهور سابق ایران است و با فاصله از تمام گزینههای اصولگرا جلوتر است و تفاوت مهم او با نامبردگان فوق در تایید صلاحتش توسط شورای نگهبان است او یک بار در سال ۹۶ کاندیدا شد، ولی صلاحیتش مورد تایید دستگاه نظارتی (شورای نگهبان) قرار نگرفت. محمود احمدینژاد (زادهٔ ۱۳۳۵ در آرادان، گرمسار از استان سمنان) سیاستمدار ایرانی است که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ ششمین رییس جمهور ایران بود.
فارغ از تمام مباحثی که پیرامون محمود احمدی نژاد است، او شخصیتی عوامگرا و در عین حال نترس است، به تمام مقامات بلند پایه جهان و روسای سازمانهای بینالمللی نامه مینویسد و برای مدیریت جهان به آنها پند و اندرز میدهد. برایش مهم نیست طرف نامههایش اوباما، ترامپ یا بن سلمان شاهزاده سعودی باشد. همین اخیرا در نامهای به بنسلمان ولیعهد پادشاه عربستان نوشت: «بر هیچکس پوشیده نیست که این جنگ تا هر زمان طول بکشد جز خرابی و مرگ انسانهای بیگناه نفعی برای هیچ یک از طرفها نداشته و اصولاً طرف پیروز نخواهد داشت و همه بازنده و در پیشگاه ملتها محکوم خواهند بود. اگر چه قدرتهای فرامنطقهای این جنگ را در جهت منافع خود ارزیابی میکنند، لکن، چون نیک بنگرند خواهند دانست که این فاجعه انسانی را به هیچ روی نمیتوان متضمن منافع هیچ طرفی به شمار آورد. منافع حقیقی هر فرد و ملتی در حفظ کرامت انسانی و تقویت صلح، عدالت، آزادی، محبت، آبادانی و همکاری دوستانه و سازنده نهفته است و هر نوع تلاش برای سلطه و برتری بر دیگران اولاً به نابودی حقیقت انسانی بانیان آن منجر خواهد شد و ثانیاً جز خسارت برای ملتها دستاوردی نخواهد داشت».
احمدی نژاد با تلویزیونهای خارج از کشور مصاحبه میکند، جلوی دوربین خبرنگار هنری قرار میگیرد و از علاقهاش به موسیقی و ترانههای لسآنجلسی و خوانندههایی مثل معین سخن میگوید، ترانه "تفنگت را زمین بگذار" محمدرضا شجریان را گوش کرده و از او تمجید میکند و خود را طرفدار آزادی سیاسی و فرهنگی معرفی میکند، او بارها نشان داده علاقه زیادی به تمدن باستانی ایران و پادشاهان ایران از ماد تا پارس دارد.
همین یک ماه پیش بود، بعد از مدت زیادی که محمود احمدینژاد در سکوت خبری به سر میبرد یک فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اعلام احتمال حضور احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گفته بود: «احمدی نژاد آمادگی این را دارد که در کارزار انتخاباتی ۱۴۰۰ شرکت کند، ولی باید از تایید شورای نگهبان اطمینان حاصل کند؛ از همین رو نیز نزدیکان او در تلاش هستند تا مقدمات تایید صلاحیت احمدی نژاد را فراهم کنند؛ من بیشتر از این نمیتوانم توضیح دهم». این خبر که به خبر اول روز ۱۷ خرداد ۹۹ تبدیل شد، باعث شد به فاصله اندکی سرکله احمدینژاد در یک تلویزیون اینترنتی پیدا شد. از آن تاریخ به بعد همواره اسمش بر سر زبانهاست.
بدون تردید احمدینژاد رای قابل توجهی در میان مردم دارد و یکی از وجوه تمایز او با دیگر رقبای اصولگرایش همین امر است. با این وجود اکثر کارشناسان بر این باورند که نظام، احمدینژاد را تایید صلاحیت نخواهد کرد. البته این را هم باید افزود که احمدینژاد خود اصولگرا نمیداند، ولی برچسب و نسبت اصولگرایی احمدینژاد از او جدا ناشدنی است؛ بنابراین او در مقابل دیگر اصولگرایان بی رقیب است و به همین دلیل تردید وجود دارد که مردم ایران در سال ۱۴۰۰ او را در جمع رجال سیاسی مورد تایید دستگاه آیت الله جنتی مشاهده کنند.
این روزها افراد دیگری از اردوگاه اصولگرایی هم در عرصه سیاسی و بخصوص در سطح رسانهها مطرح میشوند که از شهرت و رجلیت سیاسی کافی بر خوردار نیستند و احتمالا نام در حد گمانهزنیهای متعارف رسانهها خواهد ماند. ولی نمیتوان از اصولگرایان یاد کرد و علی لاریجانی رییس پیشین مجلس شورای اسلامی را از قلم انداخت. او را همه یک اصولگرای میانه میشناسند، ولی یقینا گزینه ائتلاف آن جریان نخواهد بود. لاریجانی هم شاید یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ باشد، بر خلاف گمانهزنیهایی مبنی بر اینکه او کاندیدای نیابتیبعدی اصلاحطلبان خواهد بود، اکثر شخصیتها و فعالان اردوگاه اصلاحطلبی اعلام کرده در ۱۴۰۰ از هیچ نامزد غیر اصلاحطلبی حمایت نخواهند کرد؛ لذا این سوال مطرح میشود که اگر لاریجانی به عنوان یکی از رجال سیاسی از طرف شورای نگهبان معرفی شود، نماینده چه طیفی خواهد بود؟