مقصود این متن، آن نیست که بگوید صدای زنان کشورهای دیگر نیز نباید در ایران اجازه انتشار داشته باشد و "یا همه یا هیچکس"! صحبت از آن است که جای خالی آواز زنان ایرانی در کشور را با صدای زنان غیر ایرانی پر نکرده و چهرهای دروغین از موسیقی ایران، تحویل جهانیان ندهیم.
دیدارنیوز ـ آزاده محمدیان*: در چند روز اخیر، نماهنگی در فضای مجازی منتشر شد به نام "فراتر از قرنطینه". پروژهای از ارکستر فیلارمونیک تهران، با بازآفرینی "آرش گوران" از قطعه "مرغ سحرِ" "مرتضی نی داوود" و شعر "محمدتقی بهار". پروژهای با هدف همکاری هنرمندانی از نقاط گوناگون دنیا. با نوازندگانی متعدد از سراسر جهان و به خوانندگی "همایون شجریان" و "عبیر نعمه" خواننده زن لبنانی. هدفی زیبا و مشارکتی ستودنی. اما تنها یک جای کار میلَنگَد! مدتیست جریانی نو در موسیقی ایران به راه افتاده است. اتفاقی که در سالهای پس از انقلاب و با ممنوع شدن صدای آواز و خوانندگی زنان در ایران، شاهد آن نبودیم؛ همکاری هنرمندان ایرانی با خوانندگان زن غیر ایرانی، گرچه در نگاه اول، یک هنجارشکنی شجاعانه به نظر میآید، اما باید جوانب دیگر آن را نیز دید. مدتی قبل در فیلم "مطرب" به کارگردانی "مصطفی کیایی" نیز شاهد حضور یک خواننده زن تُرک به نام "عایشه گل جوشکن" به عنوان خواننده و بازیگر بودیم؛ که چند روز پیش نیز به بهانه حضور او در آن فیلم، یک رسانه داخلی با او مصاحبهای داشت.
حال، سؤال اینجاست؛ در شرایطی که خوانندگان زن در ایران، با ممنوعیت فعالیت مواجه هستند و هیچگونه تریبونی در اختیار نداشته و در بهترین حالت با به جان خریدن خطرهای احتمالی پیشِ رو، آوازهای خود را در صفحات شخصی خودشان در فضای مجازی با مخاطبان به اشتراک میگذارند، چنین همکاریهایی چه تأثیراتی در این اوضاع کنونی خواهد گذاشت؟ در شرایطی که بسیاری از خوانندگان زن در ایران به دلیل همان اندک فعالیت مجازی برای انتشار آثارشان، مورد بازخواست قضایی قرار گرفته و مجازات میشوند، آیا باید به شنیده شدن صدای خوانندگان زن غیر ایرانی در ایران خوشبین بود؟ آیا نباید از هنرمندان مطرح داخل ایران، هنرمندانی که برای ارائه کارشان ممنوعیتی نداشته و هیچ قانون نوشته یا نانوشتهای سد راه عرضه هنرشان نمیشود، مطالبهگر آن بود که در راستای بهبود وضع موجود کوششی کرده و یا دست کم، دست به عملی نزنند که اوضاع را بدتر کند؟ شنیده شدن صدای زنان غیر ایرانی به جای زنان ایرانی در آثار ایرانی، یک پیامد بزرگ دارد؛ نمایش چهرهای دروغین از ایران در جهان. نمایش ظاهری ساختگی از "برابری" و "شنیده شدن صدای زنان در ایران". ظاهری فریب دهنده و به دور از واقعیت. گویی مشکلی دیگر به دغدغههای زنان خواننده در ایران اضافه شده است. تا کنون جنگیدن و مبارزه برای آن بود که صدای آواز خودشان را به گوش مخاطبان برسانند، حال میبایست تلاشی مضاعف برای پس زدن این چهره دروغین نیز بنمایند. تلاش برای فریاد واقعیت موجود. واقعیتی که طنزی تلخ در دل خود دارد. طنز تلخی که حاوی چنین پیامی برای زن ایرانیست.
گویا جُرم تو، آواز خواندنت نیست. آنچه که باعث ممنوعیت صدایت شده است، محل تولد توست. اگر تنها چند قدم آنورتر و خارج از مرزهای ایران به دنیا آمده بودی، دیگر صدایت "تحریک کننده" نبود! میدانید، مشکل از خاک است! خاک ایران، صدای زنان را "مُحَرِّک" و "خطرساز" میکند! وگرنه خاک همین سرزمینهای اطراف را ببین! مگر موجب چنین فعل و انفعالاتی میشوند؟ همین ترکیه. امتحانش را هم پس داده است. مگر وقتی "عایشه گل" برایمان خواند و در سینماهایمان هم اکران شد، "واکنشی شیمیایی" درون مردانمان رخ داد؟! مگر کسی "منقلب" شد؟ اگر همین "عایشه گل" در ایران متولد شده بود، صدایش "انقلاب" و "تحریکاتی" را در مردان سبب میشد که بیا و ببین! اما دست بر قضا، تولد در خاک کشوری دیگر، این ویژگیها را از صدایش گرفته است. اساسا، این ویژگی خاک است؛ هموطن! نباید به قوانین خرده گرفت. نباید تأثیرات خاک را بر صدای زنان نادیده گرفت!
سوءِ برداشت نشود که گمان نکنم بشود. اما برای جلوگیری از "سوءِ برداشت احتمالی" میگویم؛ مقصود این متن، آن نیست که بگوید صدای زنان کشورهای دیگر نیز نباید در ایران اجازه انتشار داشته باشد و "یا همه یا هیچکس"! صحبت از آن است که جای خالی آواز زنان ایرانی در کشور را با صدای زنان غیر ایرانی پر نکرده و چهرهای دروغین از موسیقی ایران، تحویل جهانیان ندهیم. اگر به عنوان یک هنرمند، تریبون و رسانهای در اختیار داریم، از آن فرصت برای ایجاد چهرهای راستین از برابری بهره ببریم. حتی اگر حاضر به پذیرش "خطر"های احتمالی نیز نیستیم، میتوانیم در ساخت آن تصویر دروغین دخیل نبوده و به آن قدرت و اعتبار نبخشیم؛ و چه ارزشمند است آن هنری که "راستی" میسازد و "امید".
*بازیگر و کارگردان