دیدارنیوز- مرضیه حسینی: یکی از مهمترین اشکال خشونت بر کودکان کار و به ویژه کودکان زبالهگرد مهاجر در ایران، خشونت کلامی و نوع نگاهی است که بسیاری از شهروندان به کودکان زبالهگرد داشته و آنها را مورد انواع تحقیرها و توهینها قرار میدهند و یا در بهترین حالت با بی تفاوتی از کنار کودکان کار میگذرند. بخشی از این نگاه و برخوردِ مبتنی بر تحقیر و توهینی که نسبت به کودکان زباله گرد وجود دارد به این مساله برمیگردد که بسیاری از افراد تصور میکنند کودکان کار به نوعی خلاف کار و عضوی از باندهایی هستند که صبح کودکان را در خیابان رها کرده و شب آنها را جمع آوری میکنند، این فرض تا چه اندازه واقعیت دارد؟
افخم صباغ مدیر موسسه مهروماه که سالهاست در زمینه توانمندسازی و آموزش کودکان کار و والدین آنها فعالیت میکند، در گفتگو با
دیدارنیوز، به وجوه مختلف نگاه مبتنی بر تحقیر به کودکان کار، اشاره میکند.
از کودکان زبالهگرد تا پیمانکاران شهرداری
افخم صباغ در ابتدا در خصوص مفهوم مهاجرت قانونی و غیرقانونی گفت: نمیتوان در خصوص انسانها، اصطلاح قانونی و غیرقانونی را مطرح کرد، این مرزبندیها و اصطلاحات ساخته بشر است وگرنه هیچ کس محل تولد و ملیتش را انتخاب نمیکند؛ بنابراین این قدرتها و دولتها هستند که متاثر از جنگها یا معاملات و مناسبات سیاسی مرزبندیها را مشخص میکنند. مرزها ذاتی نیستند که بتوانیم به این صراحت از غیرقانونی بودن و یا قانونی بودن فرار کودکانی که از جنگ و فقر و گرسنگی به کشورهای دیگر از جمله ایران پناه میآورند، حرف بزنیم. تازه اگر همین تعاریف و قواعد ساخته بشر را هم مبنا قرار دهیم کودکان زبالهگرد افغانستانی به شکل قاچاق وارد ایران نمیشوند، زیرا قاچاق وقتی است که قاچاقچیها با اعمال زور این کودکان را با هدف سوء استفاده از محلی به محل دیگر ببرند. در حالی که مهاجرت این کودکان به این شکل است که به صورت گروهی به همراه یکی از فامیل یا دوستان خانوادگیشان به ایران آمده و در گودها ساکن میشوند و اکثرا با هم آشنا هستند. در خصوص کودکان کار در خیابان و سر چهاراهها، تحقیقات بهزیستی نشان میدهد که ۸۵ درصد از این بچهها با خانوادههایشان زندگی میکنند و فرض عضویت در باند اساسا غلط است.
صباغ ادامه داد: در خصوص کودکان زبالهگرد، تعداد کسانی که بدون خانواده زندگی میکنند زیادتر است، اما این مساله بدان معنا نیست که این بچهها را مافیا پخش و جمع میکند. واقعیت این است که در خصوص کار زبالهگردی، یک تعداد ارباب وجود دارند که کودکان زبالهگرد برای این اربابها کار میکنند و اربابها نیز برای پیمانکارها کار میکنند، این کودکان به صورت گروهی و دستهای زندگی میکنند. مثلا در یک گود ۱۰۰ تا ۱۵۰ کودک کنار هم هستند.
مسئولیتی انسانی که بر دوش کشور است
افخم صباغ در ادامه به مسئولیت حقوق بشری کشور در خصوص کودکان زبالهگرد اشاره کرد و گفت: در همسایگی ما کشوری سالها درگیر جنگ و فقر و بدبختیهای پس از آن است، اگر از زاویه حقوق بشری به این مساله نگاه کنیم، در قبال این مهاجرین مسئولیتی بر دوش کشور ما هست، هر چند که سازمانها و نهادهای بینالمللی میبایست در خصوص مهاجرین به کشور ما کمک کنند، اما این عدم یاری اصل انجام مسئولیت اجتماعی و انسانی در خصوص کودک کار افغانستانی را نقض نمیکند. نکته دیگر این است که در سالهای اخیر به دلیل فشار اقتصادی کشنده بر دهکهای پایین، بسیاری از خانوادههای ایرانی هم کودکانشان را برای زبالهگردی به خیابان فرستادهاند و این کار دیگر در انحصار کودکان افغانستانی نیست.
افغانستانیها رباینده فرصتهای شغلی نیستند
مدیر موسسه مهر و ماه در ادامه به یکی دیگر از قضاوتهای اشتباه در خصوص مهاجران افغانستانی در ایران اشاره کرد و گفت: این تصور وجود دارد که آنها فرصتهای شغلی کارگران ایرانی و یا اساسا ایرانیها را اشغال کردهاند، در حالی که افغانستانیها در ایران به سختترین کارها که کمتر ایرانی حاضر به انجام آن است، مشغولند.
نژادپرستی و خشونت علیه کودکان زبالهگرد
افخم صباغ در ادامه بحث خود توضیحی در خصوص نگاه تحقیر آمیز بخشی از جامعه ایران به کودکان زبالهگرد افغانستانی ارائه داد و گفت: پژوهشها نشان میدهد حدود ۴۵ درصد از مردم، نسبت به کودکان زبالهگرد ابراز نفرت کرده، آنها را مورد آزار کلامی قرار میدهند و یا در بهترین حالت نسبت به آنها شدیدا بی تفاوت هستند. مردم ما نسبت به مهاجرهای بلوند و اروپایی همچین تصوری ندارند و اساسا به سختی آنها را مهاجر میخوانند، اما در خصوص غیراروپاییها به ویژه افغانستانیها، نگاه بخشی از مردم به این افراد از سر تحقیر و خود بزرگبینی است. اگر ما با نژاد پرستی مخالفت میکنیم و این حرکت را در آمریکا مذموم میدانیم و محکوم میکنیم، اگر از شهروند درجه دو بودن ایرانیها در کشورهای غربی خشمگین و ناراحت میشویم، باید متوجه باشیم که مواجهه از سر تحقیر ما با افغانستانیها هم مصداق نژادپرستی و به همان میزان ناپسند است.
این مطالب نادرست و کذب رو به چه مجوز و دلیلی منتشر می کنید. واقعا 45 درصد مردم ایران از زباله گردها متنفرند!!!
کدام پژوهشگری این پژوهش را انجام داده. لطفا رفرنس و منبعتان را هم بگویید و منتشر کنید تا کارشناسان ارزیابی کنند.
اغلب مردم ایران در مواجهه با این صحنه های هرچند تکراری همواره واکنش نشان داده و شرایط بهتر برای کودکان خواسته اند. این مطلب شما واقعا توهین به مردمی است که همواره علی رغم سختی ها و مشکلات، از خودشان حمایت کرده اند.
متاسفم برای نگارنده و افرادی که در پی موقعیت هستند به هر روشی.