رعایت شعار «در خانه بمانیم» اقدام به خودکشی را در خانه ایرانیها در ماه اسفند ۹۸ نسبت به مدت مشابه سال ۹۷، ۲۷ درصد کاهش داد. این خبر را مدیرکل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت اعلام کرد و در توجیه دلیل احتمالی این کاهش امیدوارکننده گفت که در کنار هم بودن اعضای خانواده حتی با وجود تعارضهای اندکی که در محیط خانه اتفاق افتاده، منجر به بازگشت سرمایه اجتماعی شده بنابراین تعداد قابل توجهی را از اقدام به خودکشی منصرف کرده است.
دیدارنیوز ـ رعايت شعار «در خانه بمانيم» اقدام به خودكشي را در خانه ايرانيها در ماه اسفند 98 نسبت به مدت مشابه سال 97، 27 درصد كاهش داد. اين خبر را مديركل دفتر سلامت رواني، اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت اعلام كرد و در توجيه دليل احتمالي اين كاهش اميدواركننده گفت كه در كنار هم بودن اعضاي خانواده حتي با وجود تعارضهاي اندكي كه در محيط خانه اتفاق افتاده، منجر به بازگشت سرمايه اجتماعي شده بنابراين تعداد قابل توجهي را از اقدام به خودكشي منصرف كرده است. اين خبر، اين اعلام يك پيام واضح دارد؛ براي خانواده ايراني و براي فرد فرد ما؛ بنا به اعلام وزارت بهداشت، نرخ خودكشي در ايران 6 در 100 هزار نفر است. يعني در طول يك سال 6 نفر از هر 100 هزار نفر جمعيت كشور بر اثر خودكشي فوت ميكند. اما نرخ اقدام به خودكشي بسيار بالاتر از اين رقم است چون بسياري از افرادي كه با خوردن قرص و مواد كشندهاي همچون ضديخ و سفيدكننده و حلالهاي شيميايي، حلق آويز، خودسوزي يا سقوط، اقدام به خودكشي ميكنند، شانس اين را دارند كه به سرعت توسط اطرافيان به مراكز درماني ارجاع شده و از مرگ حتمي نجات پيدا كنند. البته اين نكته هم مهم است آيا فردي كه اقدام به خودكشي ميكند و از ادامه زندگي دست ميكشد، آيا واقعا راضي به اين است كه دوباره به همين زندگي بازگردانده شده و نجات پيدا كند؟ چندي قبل، هادي معتمدي؛ روانپزشك در گفتوگو با «اعتماد» گفت كه اولا بسياري از اقدام به خودكشيها در ايران، نوعي اعتراض اجتماعي يا سياسي و واكنشي به بيپاسخ ماندن مطالبه افراد از نظامهاي اجتماعي و سياسي جامعه است و اشاره كرد كه در بسياري موارد، افراد با اين شكل از اعتراض اجتماعي ميخواهند توجه جامعه را به خود جلب كرده و ديده شوند و تاكيد ميكرد بسياري از كساني كه اقدام به خودكشي ميكنند، واقعا قصد مرگ و خداحافظي از اين دنيا ندارند و شايد حتي در آن لحظات آخر پيش از مرگ از كرده خود پشيمان بشوند اما در بسياري مواقع، روشهاي اقدام به خودكشي، غير قابل بازگشت است. اگر به صحبتهاي اين روانپزشك فكر كنيم، ميتوانيم علت كاهش 27 درصدي اقدام به خودكشي در يك ماه پاياني سال 98 را هم متوجه بشويم. اسفندماه، ماه خوبي نبود. ويروس كرونا وارد كشور شده بود و اگرچه هنوز دولت دستوري براي تعطيلي اجباري اصناف نداده بود اما شواهد موجود در جامعه نشان ميداد كه بسياري كسب و كارها با ركود جدي مواجه ميشود و بسياري از نيروهاي خدماتي كه درآمدهاي پايداري هم ندارند و از اقشار آسيبپذير هستند بايد خود را براي شنيدن خبر اخراج و تعديل آماده كنند. دولت در همان زمان، موج گسترده بيكاري را پيشبيني ميكرد و دست به كار تهيه بستههاي حمايتي براي خيل كثيري از افراد تعديل شده و بيكار شده و زمين خورده شده بود. بسياري از صاحبان صنوف، كارگران و افرادي كه در مشاغل نيمه وقت يا فصلي مشغول به كار بودند، از هفته دوم اسفند به دليل ركودي كه سايهاش بر بازار شب عيد، به تدريج گستردهتر ميشد، خانهنشين شدند آن هم بدون آنكه مثل سالهاي قبلتر، حس و حالي از شور و نشاط فرا رسيدن نوروز دريافت كنند. با وجود آنكه اقتصاددانان و تحليلگران آسيبهاي اجتماعي متفقند كه بيكاري، يكي از مهمترين عوامل موثر بر بروز يا تشديد اختلالات رواني و گرايش به سمت آسيبهاي اجتماعي جديتر است و نتايج تحقيقات كشوري هم نشان ميدهد كه آمار اختلالات روان در كشور ما كم نيست و مديركل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت هم ديروز هيچ خبر اميدواركنندهاي درباره كاهش آمار افسردگي يا ساير اختلالات رواني نداشت، اما در ماه اسفند كه آدمها بيكار و بيدرآمد شدند و خانهنشين شدند و به دليل خطر آب رفتن هرچه سريعتر اندوختههاي اندكشان و نامعلوم بودن زمان گشايشهاي شغلي، ناچار به قناعت مضاعف بودند، آمار اقدام به خودكشي كاهش يافت چون واقعيت؛ واقعيتي كه خانوادههاي ايراني، جامعه ايراني و حتي مسوولان و دولت در تمام اين سالها از چشم دور داشتند و به آن توجه نكردند، اين بود كه مردم ايران، خيلي خيلي « تنها » هستند حتي اگر عضو يك خانواده 10 نفره و 20 نفره باشند. مردم ايران نياز به «با هم بودن» و «حس شدن» و «ديده شدن» دارند و نه «نگاه كردن». در تمام اين سالها به هر دليلي، پاسخ به اين نياز، از تكتك مردم ايران دريغ شد و خانواده ايراني، ياد نگرفت چگونه فرزند، همسر، والدين خود را «ببيند» و «حس كند». مادر تمام آسيبهاي اجتماعي هم همين لبريز شدن طاقت از «تنهايي» است منتهي در هر فرد، به شكلي متفاوت بروز ميكند. يك نفر به دليل بيطاقتي از تنهايي، سراغ مواد مخدر ميرود، يك نفر سراغ مشروب ميرود، يك نفر دزد ميشود، يك نفر كلاهبردار ميشود، يك نفر در درون خودش ميشكند و به آسايشگاه بيماران رواني ميرسد، يك نفر هم خودش را ميكشد.
حالا احمد حاجبي اين خبر خوش را دارد كه اين خانهنشيني اجباري و در كنار هم بودنها، آدمها را نه فقط در ماه اسفند، حتي در ماه فروردين و در دامنههاي بحران اقتصادي و برهم خوردن تعادل معيشت خانواده و آن زماني كه آدمها برخلاف سالهاي قبل از تماشاي شكفتن بهار در دشت و سبزهزار محروم مانده بودند، كاهش پيدا كرده است. اگر باور داريم كه هر انساني يك قلق دارد و تا زماني كه اين قلق، مثل فوت كوزهگري پيدا نشود، سرتاپاي آدمها را طلاكوب هم كنيم، باز درخود گم شده و ويرانند، پس شايد مهمترين درسي كه دولت از «كرونا » بايد ياد بگيرد اين است كه به ايرانيها، به تك تك جمعيت ايران، از آن نوپاي مهدكودكي تا آن سالمند فراموش شده در خانه سالمندان، ياد بدهد كه يكديگر را «ببينند». عمق وجود يكديگر را «ببينند» و از طريق اين آموزه، به همديگر اين پيام را بدهند كه «تو تنها نيستي.»
در فروردين هم كاهش اقدام به خودكشي ثبت شد
هنوز آمار فروردينماه امسال درباره خودكشي جمعآوري نشده اما حاجبي ميگويد آمار خام اين ماه هم نسبت به فروردين 98، خبر از كاهش اقدام به خودكشي ميدهد. به گفته حاجبي، آمار اختلالات روانشناسي در كشور در گروه سني ۱۵ تا ۶۴ سال ۲۳.۶ درصد و شايعترين اختلال در كشور، افسردگي است كه ۱۲.۷ درصد مبتلايان اختلالات رواني، دچار اين اختلال هستند و هميشه، اقدام به خودكشي و خودكشي منجر به فوت در همين گروه -اگر براي درمان اقدام نكنند - اتفاق ميافتد.
حاجبي در توضيح گزارشهايي كه از اسفند و فروردين و ماههاي قرنطينه خانگي و خانهنشيني و ركود كسب و كار در كشور داشتهاند، ميگويد: «بعد از همهگيري ويروس كرونا، جامعه و عموم افراد با اضطراب و نگراني ناشي از اين همهگيري مواجه شدند. علت اصلي آن، ناشناخته بودن و رفتارهاي غيرقابل پيشبيني اين ويروس بود. به دنبال اين بحران، انتظار ترس و اضطراب در جامعه وجود داشت؛ واكنشهاي طبيعي كه به دنبال حوادث و بحرانها ديده ميشود و نبايد به اين واكنشها برچسب بيماري بزنيم. ما اوايل اسفند با جامعهاي مواجه شديم كه دچار اضطراب شديد بود و به روشهاي مختلف تلاش كرديم نياز جامعه را شناسايي كرده و مداخلاتي انجام بدهيم كه اين مداخلات شامل اجراي نظام مراقبتهاي بهداشتي اوليه با كمك دو هزار روانشناس براي برقراري ارتباط ويديويي با مردم و كمك به كاهش اضطراب عمومي، ايجاد سامانه تلفني ۴۰۳۰ از هفته اول اسفند ماه و پاسخگويي به بيش از ۵۰۰ هزار تماس تلفني مردمي بود كه در اين تماسها، مردم، نيازهاي رواني خود را هم با كارشناسان در ميان ميگذاشتند يا بروز ميدادند. البته حالا بيش از ۷ هزار فوت كرونا و خانوادههاي بازمانده از فوت اين افراد داريم؛ خانوادههايي كه نتوانستند عزاداري و كفن و دفن اجرا كنند و اين نگراني وجود دارد كه نكند اين سوگ براي اين افراد پيچيده شود. از يك ماه پيش خدمات و بسته خدمتي با عنوان مشاوره در سوگ آماده شده و با تمام خانوادههاي متوفيان، تماس گرفته ميشود و پس از اخذ رضايت، اين خدمات به خانوادهها ارايه خواهد شد. »
حاجبي در ادامه صحبتهايش، نتيجه مثبت و غيرقابل پيشبيني خانهنشيني خانوادههاي ايراني را چنين تعبير كرد: «مواجه شدن با مشكلاتي در ارتباط خانوادگي در ايام قرنطينه خانگي، به دليل تغيير شيوه زندگي و تغيير ساعات حضور افراد در خانه براي ما قابل پيشبيني بود چون همهگيري ويروس كرونا بهطور كلي شيوه زندگي را تغيير داده است. وقتي قرنطينه خانگي طولاني ميشود و خانوادهها بايد ساعت بيشتري در منزل تعامل داشته باشند، ممكن است تعارضاتي در ارتباط اتفاق بيفتد.حتي ممكن است در دوران پساكرونا علائم افراد در مورد وسواس در آينده بيشتر شود يا افرادي كه زمينهاي براي وسواس داشتند با اضافه شدن عامل مضاعف، دچار تشديد علائم شوند. اما در نهايت، يكي از دلايلي كه باعث شده ميزان خودكشي كاهش پيدا كند، اين است كه در اسفند ماه، انسجام در روابط خانواده به دليل وجود بحران و نگراني در هسته خانواده، باعث جمع شدن افراد دور هم شد و سرمايه اجتماعي در خانوادهها افزايش پيدا كرد. از طرفي خانوادهها با الگويي در اين مدت مواجه شدند كه قبلا تجربه نكرده بودند. در نتيجه براي انطباق با الگوي جديد به زمان نياز است. البته تا وقتي اين انطباق شكل بگيرد، ممكن است تعارضاتي اتفاق بيفتد. خودكشي مثل بقيه مسائل و مشكلات حوزه سلامت روان، به مسائل اجتماعي و روانشناختي ارتباط دارد. خودكشي، يك پديده چند فاكتوري است و نميتوان با يك عامل به عنوان سببشناسي خودكشي برخورد كرد. بسيار پديده پيچيدهاي است و گروهي از عوامل با تعامل باعث پيچيدهتر شدن موضوع ميشوند. مباحث ژنتيكي، بيماريهاي روانپزشكي و موارد ديگر ميتواند باعث خودكشي شود. اما بيش از ۹۰درصد افرادي كه اقدام به خودكشي ميكنند به نوعي مبتلا به يك اختلال روانشناسي هستند.»