
علل قیام امام حسین علیهالسلام امری چند وجهی است و دلایل متعددی میتوان بر آن بیان کرد، اما یکی از اصلیترین دلایل قیام حضرت علیهالسلام بر پایی عدالت در جامعه اسلامی بوده است. امام حسین علیهالسلام در نامهای که به مردم کوفه مینویسد بدین امر اشاره مینماید. حضرت در این نامه میفرماید: «بی شک میدانید که رسول خدا (ص) در زمان حیاتش فرمود: هر کس حاکم ظالمی را مشاهده کند که در اثر ظلم و جور، محرمات الهی را حلال شمرده و عهد و پیمان الهی را شکسته و با سنت و سیره رسولالله مخالفت کرده و در میان بندگان خدا با گناه و دشمنی عمل میکند و در مقابل چنین حاکم ستمگری هیچ گونه عکس العمل گفتاری یا رفتاری از خود بروز ندهد خداوند چنین انسانی را در جایگاه ظالم ستمگر داخل میکند و سرنوشت هر دو یکی است».
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: سوم شعبان مصادف است با میلاد امام سوم شیعیان؛ امامی که نام و یادش با قیام عاشورا و شهادت عجین شده است. نقلهای بسیاری در منقبت آن امام در کتب روایی موجود است؛ از آن جمله نقل شده حضرت رسول اکرم (ص) در شب معراج وقتی به «قاب قوسین او ادنی» رسید آنجا که جبرئیل آن ملک مقرب الهی نیز بدان راهی نداشت نوشته شده بود «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة»؛ چراغ هدایت خلق خدا در طول قرنها پس از واقعه دهم محرم سال ۶۱ هجری، مردم را به مقابله و قیام در برابر ظلم و ستم حکام جور رهنمون کرده و میکند.
حاکمان و امرا همواره در مواجهه با پاسداشت مقام امام حسین علیهالسلام رویههای گوناگون و متناقضی در پیش میگرفتند. دورهای در برپایی مراسم سوگواری اباعبدالله علیهالسلام همراهی میکردند و آن را عامل زنده ماندن اسلام میدانستند و زمانی نیز مانع برگزاری مراسمهای عزاداری میشدند. آنها که به زور گزمه درپی خاموشی چراغ مجالس امام حسین علیهالسلام بودند هیچ گاه نتوانستند مانع و رادعی جدی ایجاد کنند و پیوند بین شیعیان و امام شهید را از بین ببرند و همواره با مقاومت شدید مردم مذهبی مواجه شدند.
پرواضح است مراسم عزاداری فینفسه خطری را متوجه امرای جور نمیکرد بلکه آموزههای این مجالس بود که همواره خطری بالقوه برای آنها محسوب میشد. سابقه مردم نیز نشان داده بود تعطیلی این مجالس را تاب نمیآوردند و به هر طریقی بود این مجالس را برپا میکردند و هزینه آن را نیز حتی به قیمت جانشان میپرداختند. از اینرو سعی داشتند از اثرگذاری این مجالس کم کنند تا تنها پوستهای از آنچه باید باشد باقی بماند. سخنرانیها و مدایح مجالس سیدالشهدا علیهالسلام مشحون از تحریفات و خرافات شد؛ کتاب روضه الشهدا واعظ کاشفی، نمونه عینی و بارز این گونه تحریفات در واقعه عاشورا بود. وقتی شعور به حاشیه کشانده شده و شور، اصل و بنیان شود تنها از مجالس امام حسین علیهالسلام پوستهای باقی می ماند.
آنچه این واقعه را از دیگر فجایع دلخراش تاریخ بشری متمایز کرده، هدف و انگیزه قیام سیدالشهداء علیهالسلام است اما بیش از آنکه بدانها پرداخته شود از تشنگی و کشته شدن امام حسین علیهالسلام و خاندان و یارانش نقل می شود. از ثواب گریه بر آن حضرت تا زیارت با پای پیاده گفته می شود. مردم میشنوند که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة»، اما نجات را تنها از عذاب الهی به وسیله گریه بر آن حضرت و زیارت قبر شش گوشه میدانند. اتفاقا آنها که عزمی جزم بر تعطیلی عزاداری و مجالس امام حسین علیهالسلام داشته و دارند با این قضیه و این سبک و سیاق هیچ مخالفتی ندارند. آنچه در طول تاریخ حاکمان را از این گونه مجالس میترساند تبیین هدف و انگیزه حرکت و قیام سیدالشهداء علیهالسلام بوده است.
علل قیام امام حسین علیهالسلام امری چند وجهی است و دلایل متعددی میتوان بر آن بیان کرد، اما یکی از اصلیترین دلایل قیام حضرت علیهالسلام بر پایی عدالت در جامعه اسلامی بوده است. امام حسین علیهالسلام در نامهای که به مردم کوفه مینویسد بدین امر اشاره مینماید. حضرت در این نامه میفرماید: «بی شک میدانید که رسول خدا (ص) در زمان حیاتش فرمود: هر کس حاکم ظالمی را مشاهده کند که در اثر ظلم و جور، محرمات الهی را حلال شمرده و عهد و پیمان الهی را شکسته و با سنت و سیره رسولالله مخالفت کرده و در میان بندگان خدا با گناه و دشمنی عمل میکند و در مقابل چنین حاکم ستمگری هیچ گونه عکس العمل گفتاری یا رفتاری از خود بروز ندهد خداوند چنین انسانی را در جایگاه ظالم ستمگر داخل میکند و سرنوشت هر دو یکی است».
حضرت اباعبدالله علیهالسلام به صراحت در این فراز به مردم کوفه میفرماید یزید حاکم جور است که محرمات الهی را حلال شمرده و مخالف سنت و سیره رسولالله عمل میکند و عهد و پیمان الهی را شکسته و در میان مردم با دشمنی عمل میکند و به عبارت دیگر عدالت اجتماعی را رعایت نمیکند که عدالت اجتماعی در جامعه اسلامی پیاده کردن عهد و پیمان الهی و اجرای سنت و سیره رسولالله است. در ادامه، راه مواجهه با حاکمی از جنس حکام اموی را مخالفت گفتاری یا رفتاری با این حکام میداند که اگر غیر از این باشد در پیشگاه خداوند، سلطان و رعیت به یک سرنوشت دچار میشوند.
آنچه حکام جور را بر آن میداشت که سابق بر این با مراسم عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام مخالفت کنند تبیین معارفی از این دست بوده است و الا اگر ملت عزادار و ماتم زده از سر شب تا خروس خوان به سر و صورت خود بزنند و بر مصائب آن حضرت ناله و فاقه کنند، گزندی متوجه آنها نخواهد شد و هیچ مشکلی با آن ندارند؛ هر شب از این بگویند که سید الشهداء در جنگاوری کم از پدر بزرگوار خود نداشت و با یک ضربت چند نفر را به درک میفرستاد و یا از لب تشنه و بی وفایی کوفیان داد سخن سر دهند؛ این قبیل سخنان که در جای خود لازم است برای حکام جور و غاصبان و تضییع کنندگان حقوق مردم توفیری ندارد. اگر تنها برداشت جماعت از «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة» همان باشد که گریه بر حضرت و زیارتش در کربلای معلی نجات دهنده از عذاب الهی است هیچ حاکمی در طول تاریخ با اینگونه مراسمها و عزاداریها مخالفت نمیکرد.