قصه استراماچونی دیگر به پایان رسیده است. در همین چند ساعتی که از انتشار خبر طلاق استراماچونی و استقلال گذشته اخبار و شایعاتی در مورد گزینههای احتمالی به میان آمده که به نظر میآید برخی از آنها در اصل اغراض و امیال برخی از نزدیکان باشگاه است و برخی نامها نیز پیشنهاد قابل توجهی است که باید عاقلانه در مورد آنها فکر کرد. جدا از نام هایی، چون لورن بلان که به نظر تیرهای مشقی از سوی برخی مدیران ساده لوح هستند، اما شاید دراگان اسکوچیچ مناسبترین گزینه برای حضور در استقلال باشد. اسکوچیچ سال هاست که در هوای فوتبال باشگاهی ایران تنفس کرده و تواناییهای خود را نیز نشان داده و در تایم طلایی باقی مانده تا شروع لیگ و مسابقات پلی آف لیگ قهرمانان آسیا میتواند بخش زیادی از آب رفته را به جوی بازگرداند.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: سرانجام ماجرای باشگاه استقلال و آندره آ استراماچونی به جدایی قطعی این مربی از باشگاه آبیها منتهی شد. مناقشه چهار هفتهای میان باشگاه استقلال، استراماچونی و هواداران سرگردان و متوقع این تیم در نهایت با یک ابهام بزرگ و اینکه چرا مربی ایتالیایی زیر همه وعده هایش زد، به پایان رسید و حالا باشگاه استقلال باید با سرعت یک مربی را برای تیمش استخدام کند؛ آن قدر با سرعت که تا حد ممکن تاخیر و فترت یک ماهه گذشته جبران شود.
با نگاهی به داستان استقلال و استراماچونی در ماههای گذشته میتوان به این نکته رسید که مربی ایتالیایی با وجود محبوبیت زیادی که کسب کرد، اما بیش از آن چه در استقلال ساخت، ویران کرد. امروز باشگاه استقلال در نتیجه همه فعل و انفعالاتی که با استراماچونی داشت دچار خسارتهای زیادی شده و حتی آبرو و اعتبار باشگاه نیز به خطر افتاده است. بلوایی که با ترک ایران از سوی استراماچونی آغاز شد در نهایت منجر به کناره گیری مدیر عامل باشگاه شد و هیات مدیره را نیز دستخوش تغییراتی کرد و سرپرست را نیز فراری داد و بازیکنان را نیز به مرز افسردگی و دلمردگی کشاند. وضعیت فعلی باشگاه استقلال حتی شاید از وقتی که در پایین جدول حضور داشت هم بدتر باشد چرا که آنچه ویران شده انگیزه ها، عاطفهها و روح جمعی حاکم بر باشگاه است.
به نظر میآید مدیران باشگاه استقلال و حتی مقامات اصلی ورزش مملکت باید به سرعت تدبیر و چارهای بر مبنای عقل به کار گیرند تا آوار ناشی از ویرانی اخیر منجر به از بین رفتن این باشگاه نشود. به نظر میآید آوردن یک مربی خارجی برای استقلال اقدام درست تری نسبت به حضور یک مربی داخلی باشد، اما مربی خارجی باید کسی باشد که به ابعاد و پیچیدگیهای حاکم بر فوتبال ایران آشنا باشد. فرصت آنقدر کم است که نمیتوان زمان چند ماهه بعدی را صرف تطابق و هم هوایی یک مربی تازه وارد با اتمسفر فوتبال ایران کرد.
صادقانه باید گفت که آنقدر زخم به تن فوتبال ایران در این چند ماهه نشسته که باید هر چه زودتر مرهمی برای آنها یافت. تیم ملی ایران در فاصله کوتاه باقی مانده تا دور برگشت مسابقات انتخابی جام جهانی و جام ملتهای آسیا هنوز مربی ندارد، پرسپولیس هم در وضعیتی است که دقیقا نمیداند با کالدرون چه خواهد کرد و استقلال هم که مدت هاست در چه کنم معامله با استراماچونی گیر کرده و باید هر چه زودتر جانشین مناسبی برای او بیابد.
قصه استراماچونی دیگر به پایان رسیده است. در همین چند ساعتی که از انتشار خبر طلاق استراماچونی و استقلال گذشته اخبار و شایعاتی در مورد گزینههای احتمالی به میان آمده که به نظر میآید برخی از آنها در اصل اغراض و امیال برخی از نزدیکان باشگاه است و برخی نامها نیز پیشنهاد قابل توجهی است که باید عاقلانه در مورد آنها فکر کرد. جدا از نام هایی چون لورن بلان که به نظر تیرهای مشقی از سوی برخی مدیران ساده لوح هستند، اما شاید دراگان اسکوچیچ مناسبترین گزینه برای حضور در استقلال باشد. اسکوچیچ سال هاست که در هوای فوتبال باشگاهی ایران تنفس کرده و تواناییهای خود را نیز نشان داده و در تایم طلایی باقی مانده تا شروع لیگ و مسابقات پلی آف لیگ قهرمانان آسیا میتواند بخش زیادی از آب رفته را به جوی بازگرداند.
البته اسکوچیچ در این لحظه، سرمربی صنعت نفت آبادان است و حتی مدیران باشگاه خوزستانی نیز ناراحتی خود را از بروز این شایعه ابراز کرده اند. حتی شنیده شده که این طرف و آن طرف صحبت از احتمال بروز ناراحتی و اعتراض مردم آبادان در صورت حضور او در استقلال شده است، اما نکته قابل توجه این است که همین حالا در پیرامون باشگاه استقلال و تهران بزرگ احتمال اعتراض و آشوب وجود دارد. به هر حال ابهت و بزرگی استقلال آن قدر زیاد است که برگرداندن آن به آرامش و حالت عادی تاثیر بزرگتری بر فوتبال ایران بگذارد. در هر حال قوانین فوتبال درباره جابجایی مربیان سهل گیرانهتر از نمونههای مشابه بین بازیکنان است و خبرگان فوتبال خوب میدانند مربیای که هوای رفتن دارد را نمیتوان نگه داشت.
به زعم نگارنده به خدمت گرفتن اسکوچیچ از سوی استقلال میتواند کم خطرترین راه برای بازگرداندن کشتی استقلال به ساحل آرامش باشد؛ هر چند که در شرایط فعلی ریش و قیچی در دست مدیران مارگزیده باشگاه استقلال است که این روزها از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند. دست کم میتوان این جور توصیه کرد که مصداق این مَثَل نشویم که: «یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم!»