دیدارنیوز ـ «اگر دلیل مشکلات اقتصادی کشور عملکرد ضعیف روحانی است پس باید در دوره نخست ریاست جمهوری و اوضاع بسیار بدتر از وضعیت کنونی میبود.» این را مهدی تقوی اقتصاددان و استاد بازنشسته دانشگاه در پاسخ به منتقدان دولت میگوید که سعی دارند وضعیت کنونی اقتصاد کشور را معطوف به عملکرد دولت جلوه دهند. وی معتقد است در شرایطی که دولت احمدینژاد رویکردی منتج به سیر قهقرایی برای اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی در پیش گرفته بود، حسن روحانی به داد این وضعیت رسید و موجبات بهبود این وضعیت را فراهم آورد. وی میگوید بخت با دولت روحانی یار نبود وگرنه تداوم روند جهانی قابل پیشبینی منجر به پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده میشد و اکنون ایران در حال درو کردن محصولات برجام بود. وی درگفتوگو با «آرمان» از چند و چون این اظهارات میگوید و در خلال آن ارزیابی کارشناسی خود را درباره اقتصاد و سیاست اقتصادی ایران ارائه میدهد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
برخی ریشههای معضل کنونی اقتصاد را عملکرد نادرست دولت عنوان میکنند. ارزیابی شما از این مدعا چیست؟
این نمیتواند درست باشد. روحانی دستاوردهای خوبی برای کشور داشته است. یکی از مهمترین دستاوردهای روحانی که میتوان از آن به عنوان مهمترین دستاورد دوران ریاست جمهوری یک شخص نام برد توافق برجام است. توافق برجام به دنبال ناکارآمد بودن سیاستهای خارجی نادرست احمدینژاد از سوی تیمی که منصوب روحانی بود صورت گرفت. این اقدام خوبی بود که در زمان خود تاثیرقابل توجهی هم بر اقتصاد کشور گذاشت. طی مذاکرات شبانهروزی و هوشمندی محمدجواد ظریف و البته استقبال خوبی که اوباما و جان کری از مذاکرات کردند، بسیاری از تنشهای بینالمللی ایران وجهان که در دولت احمدینژاد به وجود آمده بود فروکش کرد. در زمانی که ایران در فشار تحریمها بسر میبرد و فشار وارد شده از سوی تحریمها روز به روز بیشتر هم میشد، گشایش اقتصادی در مراودات تجاری ایران و جهان صورت گرفت و تحریمها تا حدودی برداشته شد. به دنبال برداشته شدن تحریمها و گسترش روابط تجاری ایران و اروپا، تعداد قابل توجهی هواپیما خریدیم و سطح کیفی پروازهای ایرانی را که پیش از این در وضعیت نامناسبی قرار داشت، افزایش دادیم. هواپیماهای فرسوده و امکانات ضعیف صنعت هواپیمایی ایران اعتماد به پروازهای ایرانی را تا حدود زیادی از بین برده بود. در شرایطی که معادلات اقتصادی جاری در سیستم حمل و نقل هوایی ایران با آنچه در دنیا و به ویژه در کشورهای پیشرفته رخ میداد همخوانی نداشت و فاصله کمی و کیفی زیادی بین صنعت هوایی ایران و جهان بود، خرید این هواپیماها کمک شایانی به کاهش این فاصلهها میکرد. رویدادی که به موجب تحقق توافق هستهای موسوم به برجام به همت دولت روحانی امکانپذیر شد.
برجام موجب شد روابط سیاسی ایران و غرب بهبود یابد. متاسفانه با ورود ترامپ به عرصه سیاسی بینالمللی تمام پلهایی که به موجب برجام بین روابط سیاسی و اقتصادی ایران و غرب ساخته شده بود فرو ریخت. رابطه ایران و آمریکا که پس از سالها شکل دیگری به خود گرفته بود و مسئولان سیاست خارجه دو کشور از دیدگاههای هم باخبر بودند. در این اثنا کسانی که پیشتر به ایجاد رابطه دوستانه ایران و غرب امیدوار بودند با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده ناامید شدند. اکنون دونالد ترامپ رابطهای که میرفت تا ایجاد شود را به طور کلی قطع کرده و از برجام خارج شده است. در چنین شرایطی قطع روابط تجاری ایران و آمریکا که از قبل هم وجود نداشته بدیهی بوده و قابل بحث نیست. در واقع مساله اصلی تلاش ترامپ در راستای فشار آوردن به شرکتهای اروپایی برای قطع روابط تجاری با ایران است. ترامپ به هر دری میزند که به ایران فشار اقتصادی وارد کند. عزم او برای فشار آوردن به تهران در تهدیداتی تجلی یافته است که شرکتهای اروپایی را از تداوم همکاری با ایران میهراسند. ترامپ شرکتهای اروپایی را تهدید کرده که اگر با ایران روابط تجاری داشته باشند مورد غضب دولت آمریکا قرار گرفته و جریمه و حتی تحریم میشوند. بسیاری از شرکتهایی که برای ایجاد همکاری با ایران آماده میشدند از ترس تحریمهای آمریکا از این اقدام سرباز زدند و عطایش را به لقایش بخشیدند. این رویداد فقط به این ختم نشد. شرکتهایی که پس از برجام به ایران آمده بودند با تهدید ترامپ از ایران خارج شدند و این به ضرر اقتصاد ایران تمام شده است. شرکتهای خودرو سازی سایپا و ایران خودرو که بسیاری از قطعات خود را از اروپا وارد و در ایران مونتاژ میکردند، حالا با تهدید عدم بهرمندی از قطعات مورد نیاز موتجه است.
بدون شک شرکتهای خودروسازی ایران با خروج شرکتهای طرف معامله خود آسیب میبینند. این برای صنعت خودروسازی ایران بسیار خطرناک است. در واقع دونالد ترامپ یک خرابکاری بزرگ برای ایران راه انداخت. خصومتی که وی با ایران دارد و واقعا نمیتوان دلیل منطقی هم برای آن آورد موجب شد بسیاری از دستاوردهای برجام که با زحمت فراوان و هوشمندی دیپلماتهای هفت کشور و پادرمیانی شمار قابل توجهی از سران دیگر کشورها و دیپلماتها و مسئولان آنها تحقق یافته بود با اقدامات خصمانه ترامپ به شرایط سختی رسیده است. دونالد ترامپ که نه سابقه سیاسی دارد و نه تحصیلات قابل توجهی دارد بسیاری از معادلات بینالمللی را به هم ریخته است. از بسیاری از معاهدات بینالمللی که با مشقت به دست آمده به صورت یکطرفه خارج شده است. وی اکنون به اروپا فشار میآورد تا از برجام خارج شود. ریشه مشکلات ما ترامپ است نه روحانی.
آنچه مشخص است روند بهبودی اقتصاد ایران منطبق با ورود روحانی به عرصه ریاست جمهوری است. ارزیابی شما در این باره چیست؟
بله درست است. روحانی در شرایطی به عنوان ریاست جمهوری ایران انتخاب شد که ایران در تورم بالاتر از 40 درصد بود. شاخصهای اقتصادی در اواخر دولت احمدینژاد به حدی نگران کننده بود که در صورت تداوم کشور با خطر بزرگی مواجه میشد. در آن وضعیت که گرانی به طور سرسامآوری در میان بود که قیمتها روزانه و در برخی از موارد حتی ساعتی بالا میرود، ناامیدی به میزان بالایی در جامعه گسترش یافته بود. وضع معیشتی مردم بسیار اسفناک بود. در این میان بسیاری هم از آب گلآلود ماهی میگرفتند و شرایط را به نفع خود بحرانیتر هم میکردند. در چنین شرایطی روحانی یازدهمین دولت را تشکیل داد. در فرصت معقولی شاخصهای اقتصادی را بهبود بخشید. اگرچه برخی از مشکلات بهرغم تلاش روحانی همچنان وجود داشت اما وی توانست تورم را به حدود 8 درصد برساند و نرخ رشد اقتصادی که در زمان تحویل دولت منفی بود را مثبت کند. این اقدام در وضعیتی که احمدینژاد برای کشور ساخته بود امری دشوار و حتی غیرممکن هم بود. روحانی در طول دوره نخست ریاست جمهوری خود توانست بسیاری از مسائل زیرساختی و اقدامات اقتصادی را که در دوره احمدینژاد تقریبا نابود شده بودن را احیا کند. روحانی در حرکتی استراتژیک بیشتر انرژی خود را روی برجام گذاشت، چراکه میدانست با تحقق برجام و رفع تحریمها بسیاری از مشکلات خود حل میشود. نفت ایران در زمان تحریمها به حدود 800 هزار بشکه رسیده بود که با روی کار آمدن زنگنه و رفع تحریمها چند برابر شد.
میتوان گفت دولت روحانی، دولت بداقبالی بوده که روند رو بهرشد عملکردش، در دور دوم با مشکلات پیشبینی نشدهای مواجه شد؟
متاسفانه کسی فکر نمیکرد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایالات متحده شکست بخورند. کسی فکر نمیکرد مردم آمریکا به شخصی که همه او را دیوانه خطاب میکنند رأی بدهند. اگر همه چیز طبق روال معمول و بنابر احتساب معادلات سیاسی بینالمللی و پیشبینیها پیش میرفت حالا برجام در بهترین حالت ممکن قرار داشت. بدون شک درصد قابل توجهی از مشکلات ما مربوط به اقدامات ترامپ در قبال ایران و فشارهایی است که از طریق کمرنگ کردن برجام بر ایران وارد میکند. اگر خانم کلینتون پیروز انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده بود در حال حاضر ایران نه تنها ارتباط تجاری خوبی با اروپا داشت که به احتمال زیاد بخشی از روابط تجاری قطع شده ایران و آمریکا بهبود مییافت. کما اینکه بعد از برجام در دولت اوباما بخشی از پولهای بلوکه شده ما در آمریکا به ایران بازگردانده شد. این اقدام سازندهای در راستای بهبود روابط اقتصادی و سیاسی ایران و غرب بود. متاسفانه پیروزی ترامپ تمام این محاسبات را بر هم زد و شرایط آنچه هست که در حال حاضر میبینیم.
پس معتقدید شرایط سختی که بر اقتصاد ایران تحمیل شده ارتباطی با عملکرد دولت ندارد. طبق روال عادی چه انتظاری از دور دوم دولت روحانی میرفت؟
همانطور که گفتم دور دوم ریاست جمهوری روحانی مصادف با روی کار آمدن ترامپ بود. به هر حال روحانی همان سیاستهایی را به کار برده که در دور اول به کار برده بود. اتفاقا انتظار میرفت در این دور شرایط بهتر هم بشود. چون درصد قابل توجهی از تمرکز روحانی که در دور نخست رئیسجمهوری اش به برجام اختصاص یافته بود در دور دوم به تجلی نتایج برجام و تلاش در جهت بهبود وضعیت تحریمها اختصاص یابد. اتفاقا همه انتظار داشتند وضع بهتر شود تا اینکه ترامپ آمد. پس مشکلاتی که در دور دوم ریاست جمهوری روحانی وجود دارد و به عملکرد روحانی ربطی ندارد. اگر اینگونه بود در دور قبلی باید شرایط بدتر میشد، در صورتی که شرایط بغرنج اقتصاد کشور را بهتر کرد.
یعنی معتقدید افزایش نرخ ارز و مشکلات به وجود آمده در این حوزه ارتباطی با عملکرد روحانی ندارد؟
در مورد نرخ ارز و قیمت دلار نمیتوان دلیل منطقی برای این افزایش قیمت ارائه داد. از لحاظ اقتصادی نمیتوان دلیلی برای این رویداد برشمرد. من به عنوان یک اقتصاددان نمیدانم چرا این قیمتها در این بازار به وجود آمده است. دلار استرالیا پیش از این افزایش نرخ ارز 290 تومان بوده که اکنون 6000 تومان رسیده است. مطابق نظریههای اقتصادی این فزایش قیمت ارز در طول این مدت و در شرایط موجود امکان پذیر نیست.
چرا بروز این قیمتها موجه و منطقی نیست؟
نظریه برابری قدرت خرید میگوید؛ اگر قدرت خرید شما بیشتر از تورم ایالات متحده باشد، ارزش پول شما در مقابل دلار کاهش مییابد. یعنی دلار گرانتر میشود. نظریه پولی میگوید اگر نرخ رشد حجم پول شما بیش از نرخ رشد حجم پول در ایالات متحده باشد پول شما در مقابل دلار کاهش ارزش خواهد داشت و بنابراین قیمت دلار بالا خواهد رفت. اینها تئوریهای اقتصادی هستند که بر این اساس میتوان افزایش قیمت دلار را توضیح داد. بر اساس این نظریهها و شرایطی که نرخ تورم دارد نمیتوان گفت چرا قیمت دلار در ایران به این میزان افزایش یافته است. افزایش قیمت دلار با نقدینگی و تورم در ایران و نسبت آن با تورم آمریکا به گونهای نیست که این حد از افزایش قیمت دلار را در این فاصله زمانی کوتاه داشته باشیم. طبق این تئوریها که کاملا علمی و پذیرفته شدهاند نمیتوان توضیحی برای این رویداد ارائه داد. در واقع این رویداد با نظریات علمی اقتصاد و منطق حاکم بر علم پولی و ارز انطباق ندارد. نه نرخ تورم ما به این شدتی که دلار گران شده افزایش پیدا کرده نه حجم پولمان به حدی افزایش یافته که باعث این میزان از افزایش قیمت دلار شود.
میتوان گفت دلیل رشد شتابان نرخ ارز و آشوبی که در بازار ارز ایجاد شد، چیزی شبیه جو روانی است که روحانی بر آن تاکید دارد. برخی از این اظهار روحانی انتقاد کردهاند؟
نمیتوان به طور مشخص چیزی گفت. همانگونه که گفتم این روند حاصل شده در بازار ارز ایران بر نظریههای رایج درباره نرخ ارز و عوامل موثر در آن انطباق ندارد.
یعنی عملکرد اشتباهی از سوی دولت و بانک مرکزی رخ نداده؟ در این بین هستند کسانی که عملکرد بانک مرکزی را در وضعیت موجود بیتاثیر نمیدانند.
قبل از اینکه بازار ارز دچار وضعیت کنونی شود، یک اقدام نادرست از سوی بانک مرکزی رخ داد که نمیتوان از تاثیر آن بر اتفاقات رخ داده در بازار ارز چشم پوشید. اگر یادتان باشد بانک مرکزی با هدف بهبود روند بازار ارز و جلوگیری از نوسان به وجود آمده در این بازار اعلام کرد که به صرافیها پول نمیدهیم. اعلام کردند که از فلان تاریخ به بعد ارز با قیمتی که تعیین شده بود به شعب بانک مرکزی داده میشود. با قیمت خرید 4200 و فروش 4200 به شعب بانکها تحویل داده میشود و بانکها به جای صرافیها به خرید و فروش ارز مبادرت میورزند و برای معاملات ارزی دیگر به صرافیها مراجعه نشود. بخش قابل توجهی از کسانی که برای دلار به صرافیها میرفتند از آن پس دیگر نباید به صرافی میرفتند. در شرایطی که قیمت ارز بالا میرفت چنین اقدامی خود در بازار آشوب ایجاد میکرد. روند عرضه و تقاضایی که پیشتر در جریان بود با این دستور بانک مرکزی بههم خورد و هم نوسان کمی که در بازار ارز وجود داشت تبدیل به نابسامانی بزرگ شد. پس از آن دیگر چاره جویی برای دولت مشکل شده و گویی بازار به حال خود رها شد. هر اقدامی که در این میان صورت میگرفت در مقابل بینظمی که در بازار ارز ایجاد شده بود رنگ میباخت و از تاثیرگذاری عاری میشد.
به هر حال باید راهی برای کاهش نابسامانی و برقراری انتظامی نسبی در بازار ارز وجود داشته باشد. وظیفه بانک مرکزی و دولت برای ایجاد ثبات نسبی در بازار ارز چیست؟
بانک مرکزی اداره نظارتی و بخشهایی دارد که وظیفه جستوجوی وضعیت و یافتن ریشه مشکلات پولی را بر عهده دارند. باید تحقیقات درستی در این باره صورت گیرد و با اقداماتی شفاف و پیگیریهای مستمر در راستای حل این معضل اقدام کند. ارزهایی که خارج از بانکها عرضه میکند از کجا میآید. کسانی که ارز در اختیار دارند و در بازار تاثیر میگذارند و با رویدادهای کاذب تاثیرات منفی بر بازار میگذارند بیایند. این وظیفهای است که بر عهده بانک مرکزی بوده و بانک مرکزی باید در این باره مصمم باشد. به هر حال ارزش پول ملی یک مساله ارزشمند است. چرا باید اقدامات گروهی سودجو موجب کاهش ارزش پول ملی شود. چرا باید این سودجوییها باعث ایجاد فشار بر اقتصاد مردم شود و معیشت آنها را بدتر کند. در وضعیتی که ایران با خطرات خارجی و تهدیدهایی از جانب ترامپ و دارو دسته اش مواجه است باید مراقب بود چنین مشکلات داخلی میتواند خطرناک باشد. دولت باید ریشههای این معضل ارز را که دلیل علمی هم ندارند و بر اساس دسیسهها ایجاد شده، پیدا کند و هرچه سریعتر در راستای رفع آنها بکوشد. در این باره همانطور که گفتم ارزهای خارج از بانکها و عوامل گردش آن را پیدا و ریشه آن را قطع کند.
منبع: روزنامه آرمان/علی خوشنام/۱۳ تیر ۹۷