تیتر امروز

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند
گزارش اختصاصی دیدارنیوز از مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم

سردار علایی: نابودی اسرائیل حتمی است، چون امام (ره) فرمودند

سردار حسین علایی در مراسم چهل و چهارمین سالگرد شهادت محمد منتظرالقائم ضمن بیان روایت خود از عملیات آمریکایی طبس و نحوه به شهادت رسیدن منتظرالقائم، در دفاع از عملیات ایران علیه اسرائیل گفت: اسرائیل...
در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی
عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در تنگنای بیست و نهم

در جستجوی روزنه‌ای حدفاصل ساختار حقیقی و حقوقی

در بیست و نهمین برنامه از تنگنا و فصل سوم آن، حامد شجاعی میزبان عماد بهاور، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است و درباره تحولات درونی این تشکل و برخی مسائل مهم فضای سیاسی گفت‌وگو کرده است.
گزارشی از شب پنجم مراسم «عاشورا و امروز ما»؛

انتخاب امام حسین(ع) دعوت به زندگی و زیستن است/سروش محلاتی: چرا اباعبدالله اجازه ندادند یارانشان شمر را مورد هدف قرار دهند؟

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه انسان به محض هستی یافتن واجب‌الوجود می‌شود و دیگر رفتنی در کار نیست، گفت: عاشورا صحنه‌ای نه برای دعوت به رفتن و مردن بلکه صحنه‌ای از زندگی است که حضرت از لحظه لحظه این واقعه برای ادامه حیات و دعوت انسان‌ها به آن کمک می‌گیرد.

کد خبر: ۳۴۷۰۳
۱۶:۲۴ - ۰۷ آبان ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ رسول رسولی‌پور، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی، در ادامه سلسله نشست‌های «عاشورا و امروز ما» که به مدت هفت شب در خانه اندیشمندان علوم انسانی واقع در خیابان نجات‌اللهی برگزار شد با موضوع «عاشورا الگوی چگونه زیستن» به سخنرانی پرداخت.

 

رسول رسولی پور

 

وی ضمن قرائت سخنرانی امام حسین(ع) در آغاز مسیر حرکت به سمت مکه، گفت: امام حسین(ع) در آغاز حرکت از مدینه به سوی مکه وضعیت، مسیر و هدف حرکتشان را اعلام می‌کنند و با اشاره به اینکه مرگ برای فرزندان آدم حتمی و قطعی است میزان اشتیاقشان برای پیوستن به جد و پدر بزرگوارشان را توصیف می‌کنند.


وی ادامه داد: امام حسین(ع) می‌فرمایند: من می‌بینم که استخوان‌هایم بین گرگانی قطعه قطعه شده و شکم‌های تهی پر می‌شود و مَشک‌های خالی پر می‌شود و هیچ رهایی و فراری از آنچه مقدر شده نیست. رضای خدا رضای ما اهل بیت است و ما بر بلا و ابتلای به آن صبر می‌کنیم و خداوند به ما اجر صابران عطا خواهد کرد. پاره تن حضرت رسول از او جدا نیست و ما به دیدار حضرت رسول می‌رویم. اگر کسی حاضر است که خونش را بدهد و جانش را ببخشد و آماده است برای دیدار با خداوند، پس با ما راهی شود.

 

این استاد فلسفه کشورمان ضمن تشریح این مسئله که جملات و عبارات زیادی در طول تاریخ در مورد امام حسین(ع) گفته شده و این باور را ایجاد کرده که امام حسین(ع) امام مرگ و الگوی رفتن است نه ماندن و زیستن، گفت: به باور من همه انبیا و اولیای الهی به ویژه امام حسین(ع) امام حیات و زندگی هستند و عاشورا صحنه‌ای نه برای دعوت به رفتن و مردن بلکه صحنه‌ای از زندگی است که حضرت از لحظه لحظه این واقعه برای ادامه حیات و دعوت انسان‌ها به آن کمک می‌گیرد.


رسولی‌پور ادامه داد: امام حسین(ع) روز عاشورا در خطبه‌ای در مقابل لشکریان عمر سعد چنین گفت: «این خوانده شده (عبیدالله) فرزند خوانده شده (زیاد بن ابیه) مرا بین دو امر نگاه داشته: شمشیر کشیدن و یا ذلت و خواری «هیهات منّا الذلّة؛ محال است تَن به ذلّت دهیم» و این سخن نشان می‌دهد که حضرت در مقامی واقع شده که یا باید مرگ را بپذیرد یا ذلت را که این دوگانه مرگ یا ذلت به جبر بر ایشان تحمیل شده است. به دلیل آمیختگی دین با پیام‌های اخروی و مرگ آگاهی، شاید این گونه به ذهن ما رسیده که ادیان برای آماده کردن ما برای مرگ آمده‌اند یا ادیان دارویی هستند برای پذیرفتن سختی مرگ. آیا اساساً انسان آمده است که بماند یا بمیرد؟ انبیا مشوقان ما به درست زیستن هستند یا فراهم‌کننده نوشدارویی برای راحت مردن؟

 

شب پنجم از مراسم عاشورا و ما

 

این استاد فلسفه افزود: از شجاعت امام حسین(ع) در رفتن گفته شده اما من می‌خواهم از شجاعت ایشان در ماندن سخن بگویم. در جامعه کنونی علی‌رغم ترس از مرگ اصطلاح مرگ یک بار شیون هم یکبار مطرح شده که گویی مرگ می‌تواند نوعی رهایی باشد. فیلسوفان اگزیستانسیالیست معتقدند انسان به ویژه انسان امروز با سه نوع اضطراب مرگ، بی‌معنایی، شک و تردید مواجه است و افرادی که بتوانند از پس از این اضطراب‌ها بربیایند کم‌اند.  


وی ادامه داد: فیلسوفان رواقی که در دوره بعد از اوج فلسفه یونان و بعد از افلاطون و ارسطو مکتب قابل اعتنایی دارند نیز بیان می‌کنند که انسان‌هایی که حاکم بر زیستن هستند و می‌توانند بر اضطراب مرگ، گناه، شک، بی‌معنایی و ... غلبه کنند اجازه دارند خودکشی کنند. برای این گروه استقبال از مرگ از سوی انسان‌های ضعیف قابل قبول نیست، بلکه انسان‌های شجاعی که خود را برای مرگ آماده می‌کنند و کارشان به این معنی نیست که از پس مشکلات برنمی‌آیند و ناچارند به مرگ تن دهند، می‌توانند به سوی مرگ بروند.


عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: زیستن هزینه دارد. زندگی سخت است و برای زیستن به شجاعتی نیاز است که غالب ما نداریم. مواجه شدن با صحنه‌های بزرگ شجاعت می‌خواهد. اما انتخاب امام حسین(ع) برای رفتن نه انتخاب مرگ به جای زیستن بلکه دعوت به زندگی و زیستن است. البته حضرت جای جای صحبت‌هایشان تأکید می‌کنند که زیستن نه در هر شرایطی، با هر کسی و به هر نوعی.


وی به واجب‌الوجود شدن انسان پس از به دنیا آمدن اشاره و تشریح کرد: به محض اینکه انسان پا به هستی می‌گذارد ضرورت بودن را یدک می‌کشد و حتی مردن ما هم به معنی رفتن نیست، بلکه انتقال به جهان دیگری است نه پایان کار. وقتی به عنوان انسان می‌فهمیم که واجب‌الوجود هستیم و دیگر عدم نخواهیم شد زندگی سخت می‌شود. اگر بدانیم پایان کوتاهی هست شاید راحت‌تر با آن کنار بیاییم اما اگر بر اساس آنچه فیلسوفان گفته‌اند وقتی به این این دنیا آمدیم، دیگر می‌مانیم و رفتنی در کار نیست. باید برای ماندن برنامه‌ریزی کنیم، نه اینکه ساده‌ترین راه را انتخاب و به چگونه رفتن فکر کنیم.

 

رسول رسولی پور

 

رسولی‌پور ادامه داد: چگونه زیستن سخت است و باید از حسین(ع) درس زیستن را یاد بگیریم و از ایشان بیاموزیم که با چه اصول و قواعدی زندگی کنیم و به چه چیزهایی در زندگی تن دهیم؛ اساس چگونه زیستن است نه چگونه مردن.


وی در پایان سخنان خود به سخنان امام حسین(ع) در هنگام شهادت که می‌فرمایند: «بسم الله وبالله ومن الله و الی الله وفی سبیل الله و علی ملة رسول الله، و توکلت علی الله، و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. اللهم انی اسلمت نفسی الیک، و وجهت وجهی الیک و فوضت امری الیک، ایاک اسال العافیة من کل سوء فی الدنیا و الآخرة؛ به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوی او، و در راه او، بر آیین پیامبر او، و بر خداوند توکل کردم و نیرو و قدرتی جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست. پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهره ام را به سوی تو گردانده و کارم را به تو واگذار کرده و از تو سلامتی از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم» اشاره کرد و گفت: این جملات راضی بودن به مرگ را نشان می‌دهد.

 

محمد سروش محلاتی

 

حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در پنجمین شب برنامه «عاشورا و امروز ما» گفت: فجایع کربلا از هفتم محرم با بستن آب، در کربلا آغاز می‌شود و مجموعه جنایاتی فراتر از جنگ است که در آن، قتل طفل شیرخوار، آتش زدن خیمه‌ها، به اسارت بردن زنان و کودکان، قطع سرها، تاختن بر بدن شهدا و بسیاری از جنایات دیگر رخ داد.


او اضافه کرد: در نظام های استبدادی، مشکل تشتت و پراکندگی در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی مشکل وجود دارد، در حالی که در سپاه امام حسین، هماهنگی و کنترل و نظارت کامل وجود دارد و همه چیز با مسئولیت امام حسین جریان دارد.


سروش محلاتی با طرح این پرسش که آیا این جنایات در مرکزی تصمیم گرفته شده بود یا اختیار آن به فرماندهان تفویض شده بود یا تصمیمات توسط سرداران خودسر گرفته و اجرا شده است، ادامه داد: در واقعه عاشورا سه مرکز فرماندهی وجود دارد: مرکز فرماندهی اول در شام به فرماندهی یزید، دوم در کوفه به فرماندهی ابن زیاد و سوم در کربلا به فرماندهی عمرسعد.


او همچنین بیان کرد: ابتدای صبح عاشورا، امام برای بازدید به پشت خیمه‌ها رفتند و دیدند شمر به خیمه‌ها نزدیک شده است. اصحاب خواستند با تیری او را هدف قرار دهند که اباعبدالله اجازه ندادند و فرمودند ما شروع به جنگ نمی‌کنیم. همه اقدامات سپاه امام با اجازه حضرت بود اما در سپاه مقابل چنین چیزی نیست. چه کسی دستور تیراندازی به شیرخوار امام را داد؟ نه یزید، نه ابن زیاد و نه عمر سعد. حرمله خودسرانه این کار را انجام داد و طفل شیرخوار را به شهادت رساند.

 

مراسم عاشورا و ما

 

این پژوهشگر دینی با اشاره به خودسری نیروهای یزید، اضافه کرد: آیا درباره این اقدامات تفویض اختیاری صورت گرفته بود یا خیر؟ البته یزید هم موضع دوگانه‌ای دارد؛ گاهی اقدامات عاشورا را تایید و گاهی تقبیح می‌کند. البته به‌طور کلی در نظام‌های استبدادی تا زمانی که وضعیت خوب است، همه اقدامات مورد تایید است و وقتی با چالش و مشکل مواجه می‌شود، مسئولیت‌پذیری در لایه‌های بالا وجود ندارد. این رویه در لایه‌های فرماندهان میانی و عملیاتی وجود دارد. نمونه آن «بُسربن ارطات» است که توسط معاویه برای قتل و غارت نواحی تحت حکومت امیرالمومنین اعزام می‌شود، در یکی از ماموریت‌ها برای کشتن عبیدالله بن عباس، حاکم حکومت علی (ع) می‌رود و چون او را در خانه پیدا نمی‌کند، دو فرزند عبیدالله را می‌کشد. چند سال بعد که پدر آنها به شام می‌رود و به معاویه شکایت می‌کند، معاویه سوگند می‌‌خورد که از این موضوع بی خبر و ناراضی بوده‌است، «بسر» در آن مجلس می‌گوید معاویه! تو به من گفتی از مردم زهر چشم شدید بگیر، این هم جزو زهر چشم بوده است. هم معاویه می‌دانسته چه گفته، هم بسر می‌دانسته چه بکند، بنابراین به جای امر مستقیم نوعی سیاستگذاری می‌شود که دست فرماندهان را باز می‌گذارد و اختیار هم به آنان داده می‌شود و او مجاز به هر جنایتی می‌شود.


سروش محلاتی در ادامه با طرح این پرسش که آیا در این شرایط می‌توان جنایات بُسر را به معاویه نسبت داد، توضیح داد: در اینجا، تاریخ، حاکمان ارشد را مسئول رفتارهای فرماندهان می‌داند، هرچند این حاکمان پس از تغییر شرایط بخواهند مسئولیت را گردن زیردستان بیندازند. در واقعه کربلا هم همین طور است. فقط یک نامه از یزید به ابن زیاد موجود است که می‌گوید: حسین به سوی عراق در حرکت است، او را زیر نظر داشته باش و مراقبش باش. کسانی که مظنون به یاری او هستند را زندان کن. اما خون کسی را نریز. یزید اگر دستور قتل هم نداده باشد، مسئولیت قتل‌ها با اوست. چرا که با سیاستگذاری خود باعث قتل و جنایت شد.


وی برای نمونه به موضوع انتصاب عبیدالله به عنوان حاکم کوفه اشاره کرد و گفت: در مقطع بیعت مردم کوفه با مسلم، حاکم کوفه نعمان بن بشیر و فردی اهل مدارا بود. اما یزید، نعمان ملایم را عزل و ابن زیاد خشن را نصب کرد؛ یعنی سیاست تغییر کرده و فردی که قبلا تجربه سرکوب و آدم‌کشی در بصره داشت را منصوب کرد و مشخص است که این انتصاب چه پیامدهایی دارد. به همین ترتیب، بسر مأمور است اما فرمان و دستور مربوط به معاویه است. نه اینکه ما بسر و عبیدالله و امثال اینها را تبرئه کنیم، بلکه می‌گویم امثال معاویه و یزید نباید تبرئه شوند.


سروش محلاتی تأکید کرد: با شیوه انتخاب فرماندهان، عملا سیاست‌ها تعیین می‌شوند و وقتی افراد سفاک، خشن، فاسق و بی‌رحم منصوب می‌شوند، عملا مسئولیت رفتار این افراد با حاکمان است، به‌خصوص وقتی دست آن‌ها باز گذاشته می‌شود و نیازی به دستور کتبی نیست. یزید، در مورد مسلم بن عقیل، به ابن زیاد دستور داد یا تبعید کن یا بکش. اما نتیجه ی دادن این اختیار به فرد سفاکی نظیر ابن زیاد، قتل و بدتر از قتل است. گاهی دستورها، دستورهای نانوشته است که مأمور آن‌ها را هم می‌خواند. البته از این نمونه‌ها در تاریخ زیاد است. آنچه در حادثه کربلا مهم است، این نیست که آیا یزید و معاویه دستورداده‌است یا نه. مهم این است فرماندهان و سردارانی که انتخاب می‌شوند، جنس اخلاق و رفتارشان چگونه است؟ نمی‌شود فرماندهان سفاک انتخاب شود و بعد گفت دستور قتلی صادر نشده‌است. بنابراین نباید دنبال نامه دستور قتل امام حسین(ع) گشت. داوری ما بر این اساس است که در دوره اعتراضات مردم و جامعه، حاکم چه کسی را انتخاب می‌کند؟ این سیاست معنا دارد، حتی اگر سیاستی به آن‌ها دیکته نشود. زیرا این افراد حداکثری عمل می‌کنند.


سروش محلاتی همچنین مطرح کرد: سوال دوم اینجاست اگر واقعا این فرماندهان خودسرانه جنایت کردند، وقتی از آنها شکایت شد، چرا به جنایت این فرماندهان رسیدگی نشد و محاکمه و مجازات نمی‌شوند؟ همانطور که معاویه بسر را به خاطر قتل دو فرزند بی گناه عبیدالله قصاص نکرد. اینکه یزید، ابن زیاد را مجازات نکرد، دلیل بر این است که نسبت به رفتار او راضی بوده و اقدامات او با دستور نانوشته یزید بوده است.


او در ادامه گفت: در سیستم های دیکتاتوری به این شکل است که وقتی افراد محبوب نسبت به یک موضوعی اعتراض می‌کنند و این اعتراض توسط مردم دامنه‌دار می‌شود، می‌گویند؛ خبر نداشتم، این فرمانده خودسر بوده، اشتباه کرده و از او برائت می‌جویند. همانطور که در شام بعد از رسوا شدن جنایت عاشورا، یزید اسرا را که در کاخ خود در وضعیت بدی و مورد اعتراض مردم دید، گفت: ابن مرجانه کار زشتی کرد و اگر خویشان او بودید چنین نمی‌کرد. حتی دستور داد منزل مناسبی برای اسکانشان در شام تعیین کنند و سپس مقرر کرد با هدایت بشیر که از محبان اهل بیت بود، به مدینه برگردند.


به گفته این استاد حوزه علمیه قم، یزید قبل از حرکت با امام سجاد خلوت کرد و گفت: لعن الله ابن مرجانه، یعنی برائت خود را نشان داد. یعنی عبارت زیارت عاشورا را یزید هم گفت؛ اما این حرف یزید، با لعنی که ما می‌گوییم متفاوت است، چون ما یزید را اول لعن می‌کنیم، یعنی حاکمان بالاتر را تبرئه نمی‌کنیم و ابتدا حاکمان بالاتر را مسئول می‌دانیم. یزید به امام سجاد قول جبران داد و گفت گذشته‌ها، گذشته. اما هر مشکلی دارید حل می‌کنم و لباس و هدایایی هم به اسرا داد.


سروش محلاتی همچنین تأکید کرد که کسی به حرمله، دستور زدن طفل شیرخواره را نداد. اما استخدام و حمایت او، یعنی شمر و عمر بن سعد و ابن زیاد و یزید مسئول این جنایات هستند. واقعیت داستان این است که هم جنایت می‌شود و هم بعد از آن مسئولیتش به گردن زیردستان می‌افتد اما با آنها برخورد هم نمی‌شود و از بازماندگان قربانیان هم به صورت نمایشی دلجویی می‌شود و همین گونه هم با اسرای کربلا برخورد شد و در نهایت با احترام بازگردانده شدند. در هر حال ما نباید مسئولیت این جنایت را درمورد حرمله و امثال او متوقف کنیم؛ بلکه باید به مراتب بالاتر برویم. بنابراین مسئولیت رفتارهای خودسرانه در نظام ظلم، برگردن حاکم است. هم جنایت خود را در اعلی درجه نگه می‌دارند و بعد هم آن حادثه را خاموش می‌کنند. درست است که بعضی خودسرانه عمل می‌کردند، اما این خودسری در آن سیستم انجام می‌شد که امکان فعالیت را به آنها داده بود.


در پایان این نشست که به همت انجمن اندیشه و قلم، بنیاد اندیشه و احسان توحید و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، این پژوهشگر دینی با طرح این پرسش که چه کنیم این خودسری ها نباشد، توضیح داد: راهی غیر از این نیست که مطابق نهج‌البلاغه، اختیارات، توام با پاسخگویی و مسئولیت پذیری باشد. باید جامعه را بر اساس شفافیت اداره کرد و اشخاص در برابر اختیاراتی که دارند و نصب و عزلی که می‌کنند، مسئولیت داشته باشند. آن روز است که دیگر خودسری نخواهیم داشت.

 

رسولی‌پو

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی