تیتر امروز

تلاش کن! طلاش کن

تلاش کن! طلاش کن

رویکرد پریسکوپ برآن است که دغدغه و علاقه مندی‌های نسل z رو با تجربه و دانش نسل‌های قبل‌تر ادغام کند تا نتایج جالب و جدیدی در راستای اهداف شغلی هر دو نسل برسد. در قسمت سوم این برنامه چشم پریسکوپ...
رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...
شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت
«دیدارنیوز» آخرین اختلافات پساانتخاباتی اصولگرا‌ها را بررسی می‌کند:

شهرنویی‌ها! واژه‌ای که در «جدال قالیبافی‌ها و صبح‌ ایرانی‌ها» به کار رفت

جدال اصولگراها در فضای پساانتخاباتی همچنان ادامه دارد و بنا به گفته دبیرکل صبح ایران، قالیبافی‌‎ها از هر فرصتی استفاده می‌‎کنند تا آنها را تخریب کنند.
روایت تلخ زنی سارق در مشهد

فروپاشی یک زن، از فرار از خانه تا دزدی از منازل

زن ۳۸ سال زندانی در روایت قصه زندگی اش گفت: با فرار از خانه شروع کردم، با فروش موادمخدر ادامه دادم و حالابه خاطر دزدی بازداشت شده ام دخترم هم در بهزیستی خودکشی کرد.

کد خبر: ۳۱۶۵۴
۱۰:۲۹ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۸

دیدارنیوز- زن ۳۸ سال زندانی در روایت قصه زندگی اش گفت: با فرار از خانه شروع کردم، با فروش موادمخدر ادامه دادم و حالابه خاطر دزدی بازداشت شده ام دخترم هم در بهزیستی خودکشی کرد.

    
زن ۳۸ ساله که با در دست داشتن چهار دسته شاه کلید و هنگام دستبرد به منازل شهروندان توسط ماموران دایره تجسس کلانتری شفای مشهد دستگیر شده بود قصه تلخ زندگی اش را در یکی از کلانتری های مشهد بازگو کرد.

وی گفت: در یکی از شهرهای شمالی کشور به دنیا آمدم اما نوزادی چند ماهه بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و حضانت مرا مادربزرگم به عهده گرفت. در این میان پدرم را هیچ گاه ندیدم اما فقط دلخوشی هایم به مهربانی های زنی بود که مادربزرگم او را به عنوان خاله ام معرفی کرد .

با وجود این هیچ گاه با تفکرات و رفتارهای مادربزرگم کنار نیامدم و به همین خاطر زمانی که ۱۳ سال بیشتر نداشتم از منزل فرار کردم و به تهران رفتم. آن جا با پسری آشنا شدم که او مرا به منزل مجردی اش برد تا این که روزی ماموران انتظامی منزل او را به محاصره درآوردند و من درحالی دستگیر شدم که آن پسر جوان از راه پشت بام فرار کرد.

روز بعد و با تماس نیروهای انتظامی مادربزرگ و خاله ام به کلانتری تهران آمدند تا مرا تحویل بگیرند. آن روز خاله مهربانم درحالی که به شدت اشک می ریخت حقیقتی را برایم فاش کرد و گفت: مادر واقعی من است! بهت زده و ناباورانه به شهر خودمان بازگشتم اما به خاطر رسوایی که به بار آورده بودم مادر و مادربزرگم بلافاصله به خواستگاری پسر ۱۵ ساله ای که اهل مشهد بود پاسخ مثبت دادند و این گونه زندگی مشترک من در حاشیه شهر مشهد آغاز شد ولی این زندگی بیشتر از یک سال دوام نداشت چرا که همسرم به خاطر اعتیادش به مواد مخدر مدام مرا کتک می زد و من هم در این شهر پشتیبانی نداشتم درحالی که دختر کوچکم تازه به دنیا آمده بود از همسرم طلاق گرفتم.

به ناچار وقتی مادرم حاضر نشد از فرزندم نگهداری کند او را به بهزیستی سپردم و خودم برای تامین هزینه های زندگی وارد یکی از باندهای خلاف و فساد شدم. طولی نکشید که مصرف مواد مخدر صنعتی را آغاز کردم و به مرداب بدبختی و فلاکت فرو رفتم. وقتی چهره .تی نیوز
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی