برای بررسی آسیبها و معضلات اجتماعی در ایران در ابتدا باید دید ما در کدام مختصات جهانی ایستاده ایم، چون بدون درک موقعیت امروز جهان، همواره میتوان مثالهایی از گذشته ایران بیاوریم و نشان دهیم اوضاع امروز ما بسیار بهتر است. اما وقتی همین اوضاع بهتر امروز ما نسبت به مثلا صد سال گذشته خودمان، با اوضاع امروز جهان مقایسه شود ممکن است همانطور که هانس روزلینگ در کتاب "واقعیت" نشان میدهد نتایج مورد پسند ما نباشد.
دیدارنیوزـ
حجت اله اسدی*: برای بررسی آسیبها و معضلات اجتماعی در ایران در ابتدا باید دید ما در کدام مختصات جهانی ایستاده ایم، چون بدون درک موقعیت امروز جهان، همواره میتوان مثالهایی از گذشته ایران بیاوریم و نشان دهیم اوضاع امروز ما بسیار بهتر است. اما وقتی همین اوضاع بهتر امروز ما نسبت به مثلا صد سال گذشته خودمان، با اوضاع امروز جهان مقایسه شود ممکن است همانطور که هانس روزلینگ در کتاب "واقعیت" نشان میدهد نتایج مورد پسند ما نباشد.
در بیست سال اخیر، جمعیتی که در «فقر مطلق» زندگی میکنند در جهان تقریبا نصف شده است. حال با این معیار اوضاع فقر مطلق در ایران در بیست سال گذشته در چه وضعی است؟ این مقایسه میتواند نشان دهد که آیا در موضوع فقر مطلق، ما معضل داریم یا نه؟ یا مثلا در صد سال گذشته، مرگ بر اثر بلایای طبیعی چه تغییری کرده است؟ آمارهای منتشر شده نشان میدهد که مرگ بر اثر بلایای طبیعی در جهان به کمتر از نصف کاهش یافته است. اما اوضاع در ایران چگونه است؟ بیش از دو برابر شده است؟ تقریبا یکسان مانده است؟ یا به کمتر از نصف کاهش یافته است؟ یا مثلا ارزیابی اینکه آیا کاهش تعداد فرزندان در خانوادهها معضل است یا نه؟ بررسیهای علمی نشان میدهد که یک همبستگی مثبت بین کاهش تعداد فرزندان و نرخ پائین مرگ و میر کودکان وجود دارد. یعنی هرچه تعداد کودکان در یک خانواده کمتر باشد، نرخ مرگ و میر کودکان هم کمتر میشود. پس با این معیار، کوچک شدن خانواده و کاهش تعداد فرزندان، دیگر معضل به شمار نمیآید و یا درباره درآمد متوسط زندگی، امروزه ۷۵% جمعیت جهان، یعنی اکثریت جهان در کشورهایی با درآمد متوسط زندگی میکنند که نه فقیرند و نه ثروتمند، بلکه جایی میان این دو قرار گرفته اند. اما ایران در کجای این طیف است؟
برویم سراغ معضل دیگری به اسم زندانیان مواد مخدر، این معضل حاصل چیست؟ آیا منبعث از تعداد زیاد مصرف کنندگان و فروشندگان مواد مخدر است؟ یا حاصل قوانین تدوین شده توسط مجلس؟ برای بررسی نحوه برخورد با این معضل، یک نمونه موفق وجود دارد: پرتغال. بد نیست به این مورد بیشتر بپردازیم.
در دهه هشتاد میلادی، مواد مخدر به معضلی در پرتغال تبدیل شد. در آن دوره، یکباره همه مردم درگیر شدند؛ بنحوی که از هر ده مرگ، یک مورد بخاطر مرگ ناشی از مصرف هروئین بود. مردم در خیابانها، میادین عمومی و پارکها مواد تزریق میکردند و روزی نبود که در مغازهها یا خیابانها سرقتی رخ ندهد. یعنی معضل مواد مخدر، معضلات جانبی دیگری را افزایش داده بود، از جمله دزدیهای خرد. یکباره سواحل زیبا و توریست پسند ساحل آلگاروه تبدیل شد به یکی از پایتختهای مواد مخدر اروپا. آن زمان از هر صد پرتغالی، یک نفر با مشکل اعتیاد به هروئین دست و پنجه نرم میکرد. تیتر مطبوعات محلی مملو از گزارش مرگهای ناشی از اوردوز و رشد جرائم شد. نرخ ابتلا به اچ آی وی در پرتغال به بالاترین میزان خود در اتحادیه اروپا رسید.
حقیقت این است که چهل سال حاکمیت رژیم اقتدارگرای سالازار از ۱۹۳۳ و سیاست سرکوب و تضعیف نهادهای مردمی منجر به کاهش سن ترک تحصیل شد که هدف آن تربیت جمعیتی فرمان بردار بود. دروازههای کشور به جهان خارج بسته بود و مردم از فرصت معاشرت با فرهنگهای دیگر محروم شدند. در سال ۱۹۷۴ که سالازار در پی یک کودتای نظامی، سقوط کرد، ناگهان دروازههای پرتغال به روی بازارهای جدید و تاثیرات آن باز شد. مصرف کوکاکولا در رژیم سالازار ممنوع بود و حتی حمل فندک سیگار نیاز به مجوز داشت. در چنین اوضاعی، وقتی سیل ماریجوانا و هروئین به کشور سرازیر شد، کشور هیچگونه آمادگی نداشت.
در سال ۲۰۰۱ و تقریبا دو دهه بعد، پرتغال اولین کشوری شد که از حمل و مصرف همه مواد غیرمجاز، جرم زدایی کرد. در آن زمان، نصف زندانیان به دلایل مرتبط با مواد مخدر به زندان افتاده بودند. در سال ۱۹۹۶ دولت به این نتیجه رسید که زندانی کردن به خاطر مصرف مواد مخدر، روشی غیرموثر و غیر اخلاقی است. بجای بازداشت افراد به خاطر حمل مواد برای مصرف شخصیشان، پس از دستگیری به آنها هشداری داده میشد، از آنها خواسته میشد برای درمان و بهره مندی از خدمات حمایتی در یک کمیسیون محلی؛ متشکل از یک پزشک، مشاور حقوقی و مددکار اجتماعی حاضر شوند.
بحران مواد مخدر به فوریت فروکش کرد و طی سالهای بعد، مصرف مواد مشکل زا، ابتلا به «اچ. آی. وی» و هپاتیت، مرگهای ناشی از زیاده روی در مصرف، جرائم مرتبط به مواد مخدر و میزان حبس، کاهش چشمگیری یافت. البته این دستاوردهای مثبت را فقط به تغییر قانون نسبت دادن، گمراه کننده است. این بهبود وضعیت پرتغال بدون تحول فرهنگی و تغییر در نحوه نگرش مردم به مواد مخدر، اعتیاد و خودشان، شدنی نبود. سیاست جرم زدائی، ارائه خدمات بخشهای بهداشت، روانپزشکی، اشتغال و اسکان را آسانتر کرد. زبان نیز شروع به تغییر کرد. کسانی که پیشتر به تمسخر با واژههایی مثل شیرهای (دروگدوس) توصیف میشدند با عبارت "مصرف کننده مواد" یا افراد "دارای اختلالات اعتیادی" جایگزین شدند و روز به روز پزشکان بیشتری به این نتیجه میرسیدند که پاسخ به اعتیاد باید شخصی باشد و ریشه در اجتماع داشته باشد.
سیاست پرتغال بر سه رکن استوار است:
اول اینکه چیزی به نام مواد مخدر ملایم یا قوی نداریم، بلکه رابطه سالم یا ناسالم با مواد مخدر داریم.
دوم اینکه پشت رابطه سالم فرد با مواد، اغلب روابط سست او با عزیزانش و با دنیای اطرافش و با خودش نهفته است.
سوم اینکه ریشه کن کردن همه مواد مخدرها هدفی دست نایافتنی است.
سیاست این کشور این است که هر فرد را بصورت متفاوت درمان کند. در محلهای از لیسبون، مرکزی به نام "این موراریا" قرار دارد. این مرکز از ساعت ۲ بعدازظهر تا ۸ شب به روی مصرف کنندگان باز است. در این مرکز، سرنگ تمیز، فویل مربعی آماده، بسته مصرف، ساندویچ، قهوه، لباس تمیز، لوازم بهداشتی، تست سریع اچ. آی. وی و مجموعهای از مشاوران شامل روانپزشکان، پزشکان و پشتیبانانی که خودشان قبلا مصرف میکردند به مراجعین مشاوره میدهند. همه این خدمات، رایگان و بصورت ناشناس انجام میشود.
به گفته این مشاوران، نقش آنها در این مراکز، وادار کردن کسی به ترک مواد نیست بلکه کمک به مراجعه کنندگان در به حداقل رساندن خطراتی است که مصرف کنندگان را تهدید میکند. مشاوران میگویند هدف ما سوق دادن افراد به درمان نیست، آنها باید خودشان بخواهند. اگر درمان خوب پیش نرود این ریسک وجود دارد که شخص از خجالت، دوباره به مرکز مراجعه نکند و ما این را نمیخواهیم. مشاوران از آنها میخواهند وقتی دوباره سراغ مواد رفتند، بازهم به مرکز مراجعه کنند. آنها معتقدند "شکست"، بخشی از فرایند درمان است.
به جز این مرکز دولتی، یک «NGO» به اسم سازمان "کرسرنا مایور" در زمینه کاهش آسیب هم فعال است. آنها شش بار در هفته با ون بزرگ و سفید رنگی پر از آب آشامیدنی، دستمال مرطوب، دستکش، جعبههای فویل و کیتهای دولتی شامل کیسههای پلاستیکی سبز رنگ، لوازم یکبار مصرف مثل آب تصفیه شده، اسید سیتریک، یک سینی کوچک برای گرم کردن، گاز استریل، فیلتر و سرنگ تمیز به مکانهای روباز میروند؛ جاهایی که در آنجا مواد، خرید و فروش و مصرف میشود.
در سال ۲۰۰۸ یک دهه پس از اولین اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل درباره معضل جهانی مواد مخدر، مصرف جهانی مواد و خشونتهای مربوط به تجارت مواد مخدر افزایش چشمگیری یافت. بر خلاف این شکست، در سال ۲۰۱۶ پیشرفتهای نوید بخش دیگری حاصل شد.
شیلی و استرالیا اولین باشگاههای حشیش طبی خود را افتتاح کردند. چهار ایالت آمریکا حشیش طبی و چهار نوع حشیش تفننی را قانونی اعلام کردند. دانمارک بزرگترین مرکز مصرف مواد را افتتاح کرد. فرانسه اولین مرکز مصرف مواد مخدر را افتتاح کرد. کانادا طرح قانونی کردن مصرف تفننی حشیش و راه اندازی مراکز بیشتر برای تزریق نظارت شده را تهیه کرد.
اگر پرتغال محافظه کار، انزواطلب و کاتولیک توانسته به کشوری تبدیل شود که در آن ازدواج هم جنس گرایان و سقط جنین و مصرف مواد مخدر، قانونی است، پس تغییر نگرش در جاهای دیگر نیز شدنی است.
ولی شعار کاهش آسیب این است: «برای اینکه تغییر کنید، اول باید آن را بخواهید»
*عضو شورای اجتماعی بنیاد توسعه آفرینش برتر