چند سالی است که جامعه ایران با پدیدهای بهنام ازدواج سفید روبرو شده؛ پدیدهای وارداتی و محصول دنیای مدرن و شرائط جدید زندگی در جهان غرب.
دیدارنیوز ـ مجتبی رضائی: برای بررسی یک پدیده اجتماعی و درستی یا نادرستی آن به چند مؤلفه اساسی باید دقت داشت. یکی خاستگاه فرهنگی آن، و دیگری شرائط شکلگیری پدیده، و سوم، نگاه دین درباره آن پدیده. درباره خاستگاه فرهنگی ازدواج سفید، بر کسی پوشیده نیست که این فرهنگ، در جوامعی شکل گرفت که بسیاری از مبانی اخلاقی مربوط به خانواده در آنها، به نیستی و پوچی گرائیده و در قاموس زندگی آنها عملاً معنا و مفهوم رایج و جا افتادهای به شمار نمیآیند.
در جوامعی که رفتارهای باز جنسی را شاهد هستیم و در این زمینه هیچ مانعی غیر از عدم رضایت زن، مطرح نیست؛ شکل گرفتن چنین ازدواجهایی، بسیار طبیعی و منطقی است و خیلی زودتر از اینها باید شاهد آن میبودیم. ولی در جوامعی که بنیانهای خانوادگی همچنان قوی هستند و روابط، همچنان بر پایه خانه و خانواده، تنظیم میشوند؛ طرح چنین فضایی، بدون تردید از پشت پرده و اهداف شوم یا لااقل غفلت و غربزدگی طراحان آن خبر میدهد.
از دیگر سو درباره شرائط شکلگیری این پدیده نیز باید دقت داشت که با حاکمیت اقتصاد بر جوامع و تعریف ارزشها در گرو معیارهای اقتصادی، کمکم فضاهای فرهنگی نیز شکل اقتصادی به خود خواهند گرفت و هر فرهنگی که با اقتصاد، همسو باشد، ارزش خواهد یافت و فرهنگها، برای بقای خود، مجبور به همراهی با جریانات و تبعات دنیای اقتصادی هستند! در دنیای اقتصادی امروز، که در زیر سایه سرمایهداری، پیش میرود؛ فقر اقتصادی بیشتری، متوجه توده مردم خواهد شد و مردم، زمان استراحت و در کنار یکدیگر بودن کمتری را تجربه خواهند کرد. افراد به جای آنکه برای زندگی، کار کنند؛ برای کار، زندگی میکنند! در این شرائط، مشخص است که روابط را نیز باید به اصطلاح، «ساندویچی» تعریف کرد و به آن بها داد. بنابراین در این شرائط، طرفین، هیچ تعهدی نسبت به یکدیگر و روحیات و عواطف و احساساتشان ندارند مگر آن اندازه که شرائط اقتصادی به آنها اجازه میدهد! روشن است که در این شرائط، انسانها به صورت نامحسوس، حالتی رباتیک پیدا میکنند و چنین فضایی، بیشترین آسیب را برای قشر بانوان که مظهر احساس و عاطفه و عشق و محبت هستند در پی خواهد داشت.
اما از منظر سوم، نگاه دین به ازدواج، نگاهی سراسر قداست و مسئولیت و رعایت حقوق اجتماعی است. ازدواج از یکسو، امری مقدس است چراکه، باعث آرامش خاطر انسان و فراهم آمدن زمینه برای رسیدگی به مسائل دینی و عبادی وی میگردد و ارتباطی که ناشی از چنین نگاهی نباشد، هیچگاه زمینهساز ارتباط عاشقانه انسان با خدای خویش نخواهد بود. از سوی دیگر، مسئولیتزا است چراکه زوجین را نسبت به یکدیگر و عواقب رفتارهای خود، قابل بازخواست میداند. بنابراین طرفین، نسبت به رفتار خود، هم دقت بیشتری خواهند داشت و هم جانب حقالناس را رعایت خواهند کرد. ولی وقتی طرفین از بار مسئولیت نسبت به یکدیگر فرار میکنند، نباید انتظار رعایت هیچ حق و قانونی را نسبت به دیگری داشت و در چنین فضایی باید منتظر بروز انواع و اقسام پیامدهای شوم اجتماعی و پدیدار شدن نوعی فرار از مسئولیت اجتماعی باشیم که شخص را حتی در صورت اقدام به ازدواج، تحت تأثیر فضای خود خواهد نمود. و از سوی سوم، ناشی از احترام به حقوق متقابل است؛ چراکه طرفین با توجه به کمبودهای روحی روانی که دارند و در جهت تکمیل آنها به سراغ برقراری ارتباط با دیگری میروند نه برای داشتن ارتباطی حداقلی و «ساندویچی» که فاقد هرگونه احترام به حقوق متقابل است. بنابراین از سه منظر یاد شده «قداست»، «مسئولیت» و «احترام به حقوق»، ازدواج سفید، مورد امضای دین نیست و به اصطلاح شرعی، «حرام» به شمار میآید. بنابراین رواست تا پیش از آنکه فرصت بگذرد و در عواقب وخیم چنین فضای ناپاکی محصور شویم، برای جلوگیری از شیوع آن به وسیله اهرمهای شرعی که از هرسه مؤلفه یاد شده برخوردارند، مثل ازدواج موقت، در جهت داشتن جامعهای پاک و ایمن اقدام نمائیم.
نکته دیگری که در این زمینه باید به آن توجه داشت اینکه در جامعه اسلامی، زمانی چنین تفکری شکل میگیرد و رواج مییابد که افراد، نسبت به گزینههای دینی، تعصب و غیرت بیجا از خود نشان میدهند. وقتی جامعه ازدواج موقت را پس میزند و آن را امری ناپسند و زشت میداند و مسئولیتپذیری مقدس و موقت را شهوترانی شرعی میخواند؛ باید منتظر تن دادن و استقبال از نمادهای تمدن بشری! همچون ازدواج سفید باشد.