گفتگوی "دیدارنیوز" با اکرمی و کفاش، وزیر و معاون اسبق آموزش و پرورش به مناسبت روز امورتربیتی؛
دیدارنیوز – رسول شکوهی: فعالیتهای پرورشی در آموزش و پرورش ریشه بسیار قدیمی دارد. همواره پرداختن همزمان به مسائل آموزشی و پرورشی یکی از دغدغههای نظام تعلیم و تربیت بوده و به همین منظور، نهاد امور تربیتی که امروز به عنوان معاونت پرورشی و فرهنگی شناخته میشود، در هشتم اسفند ماه سال ۵۹ با تدابیر شهیدان رجایی و باهنر شکل گرفت تا عهده دار فعالیتهای تربیتی شود.
قبلا درباره تاریخچه امورتربیتی و فراز و فرودهای آن در یادداشتی تحت عنوان «
نهادی که باید توانمند و به روز شود» نوشتم. امروز به دنبال بحثهای تاریخچه و الزامات فعالیتهای تربیتی نیستم. نگاهی به تفاوت تربیت و نهاد امور تربیتی و مناسبات خاص حاکم بر این حوزه خواهیم داشت.
وقتی اسم امورتربیتی میآید برخی بر این باورند که وظیفه تربیت بر عهده این نهاد است، در صورتی که تربیت یک مفهوم کلان است که نه تنها در آموزش و پرورش که بخش رسمی آن را دنبال میکند بلکه تمام نهادهایی که به گونه ای با این مقوله ارتباط دارند را شامل میشود.
نهاد امورتربیتی مسئولیت فعالیتهای تربیت در آموزش و پرورش را برعهده دارد. تاکید بر فعالیتهای تربیت در آموزش و پرورش به این علت است که نباید این اشتباه به وجود بیاید که وظیفه تربیت آن هم در بعد کلان بر عهده این نهاد بوده و دیگر بخشها درون و بیرون آموزش و پرورش از این قاعده مستثنی هستند. در خود آموزش و پرورش همه بخشها، مسئولیت تربیتی دارند و باید آن را اصل قرار دهند. معاونت پرورشی و فرهنگی فقط در حوزه امورتربیتی که شامل فعالیتها و برنامههای حوزه تربیتی میشود باید عمل کند و مسئولیتی فراتر از بخشهای دیگر ندارد.
نمیتوان با این اشتباه مفهومی به سراغ این نهاد رفت. این مشکل در اسم وزارتخانه نیز وجود دارد. آموزش و پرورش دو مقوله جدای از هم نیستند که عده ای مسئولیت آموزش را برعهده داشته باشند و عده ای دیگر متولی امر پرورش باشند. این دو مساله در هم تنیده است. نمیتوان نگاه تفکیکی داشت. این ایراد در نگرش نسبت به مباحث تربیتی در آموزش و پرورش به شدت دیده میشود.
قبل از هر کاری باید این نگاه را اصلاح کرد. امورتربیتی متولی تمام شئون تربیتی در آموزش و پرورش نیست و تمام کسانی که در آموزش و پرورش مشغول فعالیت هستند به گونه ای در تعلیم و تربیت رسمی نقش دارند. بماند که تربیت در مفهوم کلان خود شامل خانواده، رسانههای رسمی، شبکههای اجتماعی و ... نیز میشود.
نکته بعدی که باید به آن اشاره شود این است که فعالیتهای پرورشی و تربیتی باید به اندازه آموزش در آموزش و پرورش جدی گرفته شود. بخشی از فرآیند جامعه پذیری و مهارت آموزی در دل این فعالیتها به وجود میآید. چه بستری بهتر از مدرسه سراغ داریم برای آنکه فرزندانمان در آن رشد کنند و چند بعدی بار بیایند؟ متاسفانه غلبه نگاه آموزشی و مدرک گرایی باعث شده که فعالیتهای پرورشی به حاشیه رانده شوند. خانوادهها باید بدانند اینکه فرزندشان فلان درس را در آزمونها با درصد بالایی تمام کند جای تشویق دارد اما نکته مهم تر آن است که آن فرد از مهارتهای زیست اجتماعی برخوردار باشد و بتواند در موقعیتهای مختلف تصمیمات بهتری بگیرد.
در کنار این اصلاح نگاه، لازم است که متولیان فعالیتهای پرورشی نیز از الگوهای گذشته فاصله بگیرند و با مسائل روز خود را آشنا کنند. پرسشها و مسائل نسل جدید آنقدر زیاد است که معلمان و مربیان باید بتوانند حداکثر توان خود را در راستای پاسخگویی و حل مسائل آنها استفاده کنند. دورههای آموزشی در این بین میتواند راهگشا باشد. فرهنگیان نیاز دارند که با مسائل روز آشنا شوند تا بتوانند با دانشآموزان خود که اغلب از آنها جلوتر هستند روبرو شوند.
از آنجایی که به وجود آمدن امورتربیتی برای انجام کارهای فرهنگی و مقابله با جریانات انحرافی و حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی در ابتدای انقلاب بود؛ بعضا دیده میشود که الگوهای این نهاد تغییری نکرده و همچنان با همان ایدهها، برنامهها و فعالیتهای خود را ساماندهی میکنند. در همین راستا دیدارنیوز به سراغ دو نفر از کارشناسان تعلیم و تربیت که سابقه فعالیت اجرایی در سطح کلان وزارتخانه داشته اند رفته و نظرات آنها را در این راستا جویا شده است.
از بیرون آموزش و پرورش محدودیت میسازند
سیدکاظم اکرمی، وزیر آموزش و پرورش در دولت میرحسین موسوی بوده و از نزدیک با فعالیتهای امورتربیتی در دهه ۶۰ آشنایی دارد. او بر این باور است که نمیتوان به صورت کلی حکمی مبنی بر عدم توجه به مسائل روز در امورتربیتی صادر کرد. او با تاکید بر انتقاداتی که نسبت به برنامههای امورتربیتی وجود دارد گفت: «نکته دیگر این است که شاید مسائل روز، مورد توجه امورتربیتی هست، اما قدرت اینکه آن نظرات و دیدگاهها را در عمل پیاده کنند را ندارند».
اکرمی در صحبتهای خود به نکته خاصی اشاره کرد. دخالت جریاناتی خارج از آموزش و پرورش در امورتربیتی. او به این نکته اشاره کرد که جریاناتی خارج از نظام تعلیم و تربیت رسمی وجود دارد که با قدرت زیادی که دارند فعالیتهای امورتربیتی را جهت دهی کرده و محدودیتهایی برای نیروهای حاضر در این مجموعه به وجود میآورند.
وزیر اسبق آموزش و پرورش بر توانمندسازی نیروهای امورتربیتی تاکید کرد و آن را راهگشا دانست. اکرمی به نیروهای توانمند این حوزه اشاره کرد و گفت: «توصیه من به همه نیروهای شاغل در آموزش و پرورش این است که خود را با مسائل روز و پژوهشهای مرتبط روبرو کنند و به دیدگاههای گذشته قانع نباشند».
کاظم اکرمی در بخش دیگری از صحبتهای خود به مشکلات اقتصادی فرهنگیان و کاهش انگیزه آنها برای ایجاد فعالیتهای تاثیر گذار اشاره کرد. تاکید دیگر اکرمی بر نقش نهادها و دستگاههای حاکمیتی در فرآیند تعلیم و تربیت بود. او با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و تاکیدات این سند بر نقش همه دستگاهها و نهادها در فرآیند تعلیم و تربیت به این موضوع پرداخت که برای بهبود فعالیتهای پرورشی و تربیتی باید همه در کنار هم عمل کنند و نمیتوان از امورتربیتی و معاونت پرورشی وزارتخانه فقط توقع داشت.
کارهای انجام شده کافی نیست
حمیدرضا کفاش در ابتدای دولت حسن روحانی و دوره وزارت علی اصغر فانی، معاون پرورشی و فرهنگی این وزارتخانه بود. پیش از این دیدارنیوز در گفتگویی تفصیلی، مسائل مختلف آموزش و پرورش و تجربیات کشورهای دیگر را با کفاش مورد بررسی قرار داده بود.
این بار کفاش فعالیت امورتربیتی را به چند مرحله تقسیم کرد. مرحله اول مقابله با گروهکها و دفاع از ارزشهای انقلاب در مدارس، مرحله دوم دفاع مقدس و مسائل مربوط به جنگ هشت ساله و مرحله سوم مقابله با تهاجم فرهنگی. کفاش بر این عقیده است که امورتربیتی این سه مرحله را به خوبی گذرانده و میتوان آن را مورد ارزیابی قرار داد.
او بر این نکته تاکید دارد که امروز وارد مرحله جدیدی شده ایم که شرایط خاصی بر آن حاکم است. بر اساس گفتههای کفاش عمده مشکلات امورتربیتی به این مرحله باز میگردد. تربیت نسل جدید با توجه به ارزشهای حاکم بر کشور و نظام، کاری بس دشوار است. کفاش در این باره گفت: «امورتربیتی هنوز موفق به پوست اندازی و آمادگی برای این مرحله نشده است. با توجه به رشد تکنولوژی و بالا رفتن انتظارات جامعه و طرح دیدگاههای جدید، آنطور که باید و شاید آمادگی لازم به وجود نیامده است».
کفاش نیز به سندتحول بنیادین آموزش و پرورش اشاره میکند که در آن، تربیت عنصر اصلی است و مدرسه نقش کلیدی ایفا میکند. او به این مساله اشاره میکند که کارهای انجام شده کافی نیست و باید با مبنا قرار دادن سندتحول به سمتی حرکت کرد که فعالیتهای امورتربیتی، پاسخگوی نیازهای دانشآموزان و سوالات و مسائل آنها باشد.