
در روزهای اخیر بحثهای فراوانی درباره جدل حسن روحانی و سعید جلیلی در خصوص بازگشت تحریمها در گرفته است؛ آیا مناظرهای میان آنها شکل میگیرد یا این تنها یک نمایش رسانههای است تا تقصیرها را گردن هم بیندازند؟
دیدارنیوز: اظهارات اخیر سعید جلیلی در دانشگاه شیراز درباره بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و برجام، بار دیگر بحثهای قدیمی درباره نقش دولتهای مختلف در پرونده هستهای ایران را زنده کرده است. از سوی دیگر، مناظرهطلبیهای جلیلی و روحانی نیز بُعد دیگری به این ماجرا داده است. روحانی تیرماه ۱۴۰۳ از جلیلی خواست اگر شجاعت دارد، درباره عملکرد دولت تدبیر و امید با او مناظره کند. جلیلی هم در پاسخ، به مناظرهای در شورای عالی امنیت ملی در دهه گذشته اشاره کرده و از «گلابیهای برجام» و عدم لغو قطعنامهها سخن گفته است. این جدالهای لفظی، اما بیش از آنکه به روشنشدن حقیقت تاریخی کمکی کند، به نظر میرسد بیشتر با اهداف سیاسی و رقابتی همراه باشد.
واقعیت این است که پرونده هستهای ایران پیچیدگیهای فنی، حقوقی و سیاسی فراوانی داشته و دارد. سادهسازی آن به «مقصر کیست» نهتنها کمکی به حل مسئله نمیکند، بلکه فضای قطبیشده داخلی را تشدید میسازد. اکنون که بازگشت قطعنامهها فشارهای جدیدی بر کشور تحمیل کرده است، تکرار منازعات قدیمی شاید بیش از هر چیز نشاندهنده فقدان اجماع ملی در مدیریت این بحران طولانیمدت باشد؛ بحرانی که بدون بازخوانی صادقانه گذشته و پذیرش مسئولیت جمعی، راهحلی واقعی نخواهد یافت.
جلال میرزایی: وضعیت امروز ایران بعد از بازگشت قطعنامهها مهمتر از روحانی و جلیلی است
جلال میرزایی در گفتوگوی خود با «شرق» و درباره دوگانه روحانی - جلیلی، بهویژه پس از فعالشدن مکانیسم ماشه، آن را فاقد اهمیت دانست و در ابتدای سخنان خود تأکید کرد: «در چنین شرایط حساسی بعد از بازگشت تحریمها، اولویت کشور باید حفظ انسجام ملی و پرهیز از ایجاد فضای التهابی در داخل باشد؛ چراکه فشارهای خارجی بهاندازه کافی عرصه را بر ایران تنگ کردهاند و هرگونه اختلاف داخلی میتواند این فشارها را تشدید کند».
به اعتقاد این مدرس دانشگاه: «طرح برخی اظهارنظرها در روزهای پس از بازگشت قطعنامهها، نهتنها کمکی به عبور از بحران نمیکند، بلکه به نوعی بازی در زمین طرف مقابل است». از دید این فعال سیاسی: «سخنان سعید جلیلی در دانشگاه شیراز درباره نقش دولتهای پیشین در وضعیت فعلی، از نظر زمانی و محتوایی انتخاب درستی نبود؛ زیرا کشور بیش از هر زمان دیگر به وحدت کلمه نیاز دارد و طرح مباحث اختلافبرانگیز در چنین مقطعی میتواند انسجام داخلی را تضعیف کند».
نماینده ادوار مجلس با اشاره به تأکیدات رهبری بر حفظ اتحاد ملی و پرهیز از دامنزدن به اختلافات داخلی، خاطرنشان کرد: «هرگونه رفتار یا گفتاری که این مسیر را خدشهدار کند، در راستای منافع کشور نخواهد بود». این استاد علوم سیاسی ادامه داد: «در ماجرای برجام و قطعنامهها، تصمیمات در آن زمان با تأیید نهادهای ذیربط گرفته شد و تبدیل این مسائل به میدان منازعات سیاسی امروز، فقط کشور را از هدف اصلی که همان مدیریت بحران و عبور از فشارهای بینالمللی است، دور میکند».
تحلیلگر مسائل بینالملل، «سناریوهای احتمالی مطرحشده از سوی برخی جریانهای سیاسی مانند خروج از NPT یا تغییر دکترین دفاعی، قطع رابطه با اروپا و...» را نیز نقد میکند و به «شرق» میگوید: «طرح چنین موضوعاتی بدون در نظر گرفتن تبعات آن، بیشتر به التهاب اوضاع دامن میزند تا اینکه گرهی از مشکلات کشور باز کند». به باور میرزایی: «بزرگنمایی برخی از این سناریوها توسط برخی گروههای سیاسی اصلاحطلب یا اصولگرا نیز کمکی به حل مسئله نمیکند و حتی میتواند فضای تصمیمگیری منطقی را تنگتر کند».
این مدرس دانشگاه با مروری بر وضعیت موجود متذکر میشود که اسرائیل و آمریکاییها پس از حملات خرداد و تیرماه، ارادهای جدی برای بازگشت به میز مذاکرات واقعی از خود نشان ندادهاند و اروپاییها نیز در عمل نتوانستهاند نقش مؤثری در پیشبرد گفتوگوها ایفا کنند و با بازگشت قطعنامهها هم عملا آلمان، فرانسه و انگلیس در زمین ترامپ و نتانیاهو باز کردند؛ بنابراین کشور در شرایطی قرار گرفته که فشارها رو به افزایش است و عبور از این مرحله، بیش از هر چیز به انسجام داخلی و حمایت همهجانبه از دولت نیاز دارد».
این نماینده ادوار مجلس در ادامه هشدارهایش افزود: «برنامهریزی و زمانبندی برای طرح مباحثی، چون عدم کفایت دولت، انتخابات زودهنگام یا تغییرات ناگهانی در قوه مجریه، آنهم درست در روزهای پس از بازگشت قطعنامهها، نهتنها کمکی به حل بحران نمیکند، بلکه القای بیثباتی به داخل و خارج از کشور را در پی دارد». به گفته او: «چنین فضایی میتواند پیامدهای منفی برای اقتصاد، فضای کسبوکار و حتی امنیت روانی جامعه بههمراه داشته باشد». ضمن آنکه میرزایی یادآور میشود: «سنت سیاسی رهبر انقلاب، همیشه آن بود که دولتها از هر جناح و جریانی تا پایان عمر خود به وظایفشان عمل کنند و در این بین تنها استثنا، فوت مرحوم رئیسی بود که دولت سیزدهم را نیمهکاره گذاشت؛ لذا پیگیری عدم کفایت دولت پزشکیان، استیضاح مکرر وزرا و انتخابات زودهنگام در شرایط فعلی فقط یک طرح خاماندیشانه است».
این مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی تأکید کرد: «در شرایطی که دشمنان ایران در پی تشدید فشارها هستند، هرگونه اقدام یا سخنی که وحدت داخلی را خدشهدار کند، عملا به نفع طرف مقابل تمام میشود». او پیشنهاد داد بهجای مقصرسازی و پرداختن به دعواهای سیاسی، همه گروهها و جریانها با کنارگذاشتن اختلافات، دولت را در عبور از این مرحله دشوار یاری کنند تا شاید شرایط برای بازگشت طرفهای مقابل به مذاکرات واقعی فراهم شود». در جمعبندی سخنان، این مدرس دانشگاه معتقد است: «اختلافات داخلی باید به حداقل برسد و اولویت کشور، کاهش فشارهای بینالمللی و حرکت به سمت گفتوگوهای سازنده باشد. هرگونه اقدامی که ثبات داخلی را تضعیف یا فضای سیاسی کشور را ملتهب کند، در نهایت منافع ملی را تحتالشعاع قرار خواهد داد و زمینه را برای فشارهای بیشتر خارجی مهیا میسازد».