
آیا تهران با درک کامل از واقعیتهای داخلی و بینالمللی، آماده است تا از آرمانگرایی گذشته فاصله گرفته و با رویکردی عملگرایانه، این فرصت را به نفع مردم ایران مصادره کند؟
دیدارنیوز: در حالی که ایران با سرعت نگرانکنندهای به سمت فعال شدن مکانیسم ماشه (اسنپبک) پیش میرود و سایه سنگین تحریمهای بینالمللی و حتی تهدیدات نظامی بر سر کشورمان سنگینی میکند، مسعود پزشکیان رئیسجمهور، در نیویورک حاضر است تا در هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور یابد.
این سفر، نه یک حضور تشریفاتی، بلکه یک ماموریت حیاتی در بزنگاهی تاریخی است؛ فرصتی شاید بیبدیل برای گشودن گرههای کور پرونده هستهای و رهایی ایران از انزوای فزاینده بینالمللی. اما آیا تهران با درک کامل از واقعیتهای داخلی و بینالمللی، آماده است تا از آرمانگرایی گذشته فاصله گرفته و با رویکردی عملگرایانه، این فرصت را به نفع مردم ایران مصادره کند؟
پیام رئیسجمهور در نیویورک؛ مقاومت یا واقعگرایی؟
سفر رئیسجمهور به هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، حضوری مهم برای ایران در صحنه بینالمللی است و به طور مستقیم با موضوع اسنپبک ارتباط ندارد، هرچند تقارن زمانی تصادفی وجود دارد. مهدی طباطبایی، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور تأکید کرده است که «فعال شدن اسنپبک از نظر ایران مقولهای غیرحقوقی و ناعادلانه است و تلاشها برای جلوگیری از اعمال این زور غیرعادلانه ادامه دارد. هدف از این دیدارها، استیفای حقوق ملت ایران و بهرهبرداری حداکثری از زمان محدود حضور در نیویورک است.»
پزشکیان پیش از عزیمت به نیویورک و در واکنش تلویحی به احتمال دیدارش با دونالد ترامپ، موضع خود را روشن کرد: «اگر کسی بخواهد زور بگوید و قلدری و شیطنت و تخریب کند طبیعتا با او نمیشود حرف زد.» این سخنان، در کنار تأکید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه بر دفاع ۱۲روزه مردم از موضع اقتدار و مقاومت و صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران، نشاندهنده تلاش برای ارسال پیامی دوگانه به جهان است؛ ایران هم صلحطلب است و هم در دفاع از خود مقتدر.
اما عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، بر این باور است که سفر پزشکیان به نیویورک تنها در صورتی میتواند مفید باشد که او پیش از آن، مسائل اصلی را در تهران حل و فصل کرده باشد؛ در غیر این صورت، این سفر بیفایده و حتی زیانبار خواهد بود. او اضافه میکند که سیاستمدار واقعی باید منافع کشور و مردم را در اولویت قرار دهد و از نگاه صرفاً مقطعی و منافع شخصی پرهیز کند. محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی نیز معتقد است که این سفر باید با مدنظر قرار دادن مخاطبان جهانی برنامهریزی و اجرا شود و دستاورد آن باید ایجاد یک ظرفیت دیپلماسی ویژه برای ایران باشد. صحبت از موضع اقتدار و عدم گفتوگو با قلدر این پیام را مخابره میکند که گفتوگو با آمریکا بعید به نظر میرسد و پزشکیان عزم خود را جزم کرده که با اروپاییها و نهایت آژانس به یک توافق برسد تا بتواند سایه مکانیسم ماشه را از سر کشور دور کند، اما گفتوگوها در نیویورک نیمی از ماجراست، برخی نگران نیم داخلی هستند و امیدوارند رئیسجمهور اختیار لازم را برای رسیدن به توافق با اروپا داشته باشد.
فرصت دیپلماتیک و منافع ملی؛ چه باید کرد؟
عراقچی در نیویورک صریحا اعلام کرده است که «یک راهحل اگر وجود داشته باشد، فقط راهحل دیپلماتیک است.» او هشدار داده است که اگر اسنپبک عملیاتی شود، توافق با آژانس نیز از اعتبار میافتد و ایران با شرایط جدیدتری مواجه خواهد شد. این سخنان، در کنار تأکید بر اینکه «طرفهای مقابل باید تصمیم بگیرند که آیا همکاری را انتخاب میکنند یا تقابل را»، نشاندهنده آخرین تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از یک فاجعه است.
منافع ایران در این مقطع، بیش از هر چیز در گرو جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت است. این امر تنها با یک دیپلماسی فعال، واقعبینانه و با اختیارات کامل میسر خواهد بود. بازگرداندن بازرسان آژانس، نصب دوربینها و شفافیت در همکاریها، میتواند بهانهها را از دست طرفهای مقابل بگیرد و راه را برای مذاکرات جدیتر باز کند. اگر ایران بتواند از این فرصت برای کاهش تنشها با اروپا و آژانس بهره ببرد، نهتنها از تبعات فاجعهبار اسنپبک جلوگیری خواهد کرد، بلکه میتواند مسیر را برای احیای برجام و در نهایت، گشایشهای اقتصادی و سیاسی هموار کند.
رقص بر لبه تیغ
در این شرایط حساس که معادلات هستهای و دیپلماتیک ایران وارد مرحلهای چندلایه شده، تهران راهبرد «موازنهگرایی فعال» را در پیش گرفته و این راهبرد با تحرکات همزمان در دو محور شرق و غرب نمود پیدا کرده است. از یک سو، محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، در مسکو با مقامات روسی درباره توسعه همکاریهای هستهای و ساخت نیروگاههای جدید گفتوگو میکند و از سوی دیگر، عباس عراقچی، دیپلمات ارشد کشورمان و وزیر امور خارجه، در نیویورک در حال رایزنی با وزرای خارجه سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست.
سفر اسلامی به مسکو و اعلام برنامهریزی برای ساخت هشت نیروگاه هستهای، از جمله چهار واحد در بوشهر، پیامی روشن به غرب دارد؛ ایران ظرفیتهای خود را توسعه خواهد داد و در صورت تداوم فشارها، به سمت شرق متمایل خواهد شد. او با اشاره به مصوبه مجلس برای کاهش همکاریها با آژانس در صورت تداوم فشارها، تأکید کرده است که تهران تنها در صورت بیطرفی و حرفهایگری آژانس، آماده ازسرگیری همکاریها خواهد بود. این مواضع، پس از تعلیق همکاری ایران با آژانس، نشاندهنده تلاش برای ایجاد یک اهرم فشار متقابل در برابر غرب است.
همزمان با این تحرکات در شرق، عراقچی در نیویورک رایزنیهای فشردهای را با وزرای خارجه آلمان، فرانسه و انگلیس و همچنین کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، آغاز کرده است. هدف از این مذاکرات مقدماتی، فراهم آوردن زمینه برای یک نشست آتی سران با دستور کار مشخص و دستیابی به تفاهمات اولیه برای جلوگیری از تشدید بحران است. تهران با این اقدامات دو هدف اصلی را دنبال میکند. اول، جلوگیری از تشدید تنشها و فراهم کردن فرصت برای گفتوگو درباره تمدید احتمالی لغو تحریمها، و دوم، ارسال این پیام به اروپا که ایران همچنان آماده تعامل دیپلماتیک است، به شرط توقف فشارهای یکجانبه. حضور کالاس نیز نشاندهنده تمایل اتحادیه اروپا به ایفای نقش میانجی برای کاهش تنشها و جلوگیری از فعال شدن مکانیسم اسنپبک است.
اروپا در دو راهی
راهبرد «موازنهگرایی فعال» تهران به این معناست که ایران با تقویت همکاریهای راهبردی با روسیه و چین، در کنار حفظ کانالهای دیپلماتیک با اروپا، به دنبال دست بالا در برابر فشارهای غرب است. همکاریهای هستهای با روسیه و گسترش روابط اقتصادی و نظامی با چین، به عنوان اعضای دائم شورای امنیت، میتواند نقش بازدارندهای در برابر تلاشهای آمریکا و اروپا برای بازگرداندن تحریمها ایفا کند. اروپا نیز با چالش دوگانهای مواجه است: از یک سو نمیخواهد روابطش با آمریکا تضعیف شود و از سوی دیگر، تشدید تنش با ایران میتواند بحرانهای منطقهای با تبعات امنیتی و انرژی برای اروپا به دنبال داشته باشد. تهران با آگاهی از این شرایط، تلاش میکند با ارسال پیامهای هشدارآمیز و همزمان گسترش همکاری با شرق، فشار متقابل بر غرب ایجاد کند تا از تحریمهای جدید جلوگیری کرده و مسیر مذاکرات هستهای را با دست برتر ادامه دهد.
در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، مهمترین اولویت دیپلماتیک، فراهم آوردن زمینه دیدار رئیسجمهور با رهبران سه کشور اروپایی است. لابیگری با کشورهای دیگر، مانند آمریکای لاتین یا روسیه و چین، در شرایط کنونی که مشکل اصلی با تروئیکای اروپا است، اهمیت کمتری مییابد. حل بحران از طریق برجام و با واسطه اروپا، کلید گشایش مسیر به سمت مذاکره احتمالی با آمریکا است، نه برعکس. بنابراین، پیام آشتی و آرامشبخش رئیسجمهور به اروپا، برای کاهش التهابات داخلی و بینالمللی حیاتی است.
صدای واحد یا تناقض در سیاست خارجی؟
در این میان، دیدگاههای متفاوتی در داخل کشور نسبت به این راهبرد وجود دارد که نشان از پراکندگی در سیاست خارجی ایران میدهد.
سیدعلی سقائیان، دیپلمات پیشین، معتقد است که «موازنهسازی» در این سطح به سختی میتواند مانع بازگشت قطعنامهها شود و دیپلماسی ایران باید با دستور کار دقیق و ابتکارعملهای حسابشده عمل کند. از سوی دیگر، پیشنهاد خروج از NPT توسط برخی نمایندگان مجلس، ناشی از بیاطلاعی سیاسی یا منافع خاص است و میتواند بستر حمله نظامی به ایران را فراهم کند.
غلامرضا حداد، استاد روابط بینالملل، نیز معتقد است که بازدارندگی واقعی نه با توانایی ضربه اول، بلکه با توانایی ضربه دوم ایجاد میشود و تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای، نه تنها تهدید را از ایران برنمیدارد، بلکه آن را بیشتر در معرض تهدید قرار خواهد داد. همچنین قاسم محبعلی، دیپلمات باسابقه، به پراکندگی در سیاست خارجی ایران اشاره کرده و تفاوت میان قوانین بینالمللی و قواعد بازی را برجسته میسازد. او هشدار میدهد که عدم همکاری با آژانس و عدم ارائه سند صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران، بهانهای به دست کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل میدهد تا مدعی غیرصلحآمیز بودن آن شده و اقدامات تحریمی یا نظامی را توجیه کنند.
لحظه سرنوشتساز
سفر رئیسجمهور به نیویورک، در واقع یک آزمون بزرگ برای سیاست خارجی ایران است. آزمونی که نتیجه آن میتواند آینده کشور را برای سالیان متمادی تحت تأثیر قرار دهد. آیا مسئولین کشور، بهویژه رئیسجمهور، با درک درستی از وضعیت ناترازیها و مشکلات ریشهای کشور که از مسائل خارجی و تحریمها نشأت میگیرد، قادر خواهند بود تصمیمی شجاعانه و معطوف به خیر عمومی و بقای کشور اتخاذ کنند؟ آیا سیاستهای متناقض و ناهمخوان گذشته کنار گذاشته خواهد شد و یک سیاست روشن و هماهنگ جایگزین آن میشود؟
کلید حل مسائل، همانطور که بسیاری معتقدند، در اصلاح سیاست داخلی و بازگشت به مردم است، اما در عرصه بینالملل، این سفر میتواند آخرین فرصت برای جلوگیری از یک فاجعه باشد. ایران در این لحظه سرنوشتساز، نیازمند تصمیماتی است که منافع ملی را بر هر چیز دیگری ارجحیت دهد و راه را برای عبور از این بحران بیسابقه هموار کند. مردم ایران، چشمانتظار ارمغان این سفر هستند ارمغانی که امید را به خانههایشان بازگرداند و سایه یأس و نگرانی را بزداید.
کیا مقدم - توسعه ایرانی