
نادر انتصار، استاد بازنشسته و برجسته دانشگاه آلابامای جنوبی درباره سناریوهای احتمالی بلندمدت و میانمدت برای بحران اوکراین، توازن قدرت منطقهای و نفوذ روسیه و آمریکا در شرق اروپا میگوید: به نظر من توازن قوا تغییر خواهد کرد و روسیه به عنوان برنده این توافق یا دستکم طرفی که در یک توافق «برد-برد» نقش محوری ایفا کرده موقعیت خود را در شرق اروپا و بهطور کلی در سطح منطقه، در درازمدت تقویت خواهد کرد. اگر توافقی حاصل نشود طبیعتا نمیتوان انتظار داشت در کوتاهمدت جنگ در اوکراین متوقف شود.
دیدارنیوز: پس از نشست محرمانه تقریبا سه ساعته دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در آلاسکا که جزییات کامل آن هنوز رسانهای نشده، اوکراین و متحدان اروپاییاش با نگاه محتاطانهای نتایج این گفتوگوها را دنبال میکنند. پوتین از روند رایزنیها به شکلی عریان رضایت دارد، اما ترامپ با احتیاط درباره توافق صحبت میکند و بر دستیابی به صلح بدون آتشبس مقدماتی تاکید دارد؛ رویکردی که باعث نگرانی رهبران اروپایی و اوکراین شده است.
در ادامه این تحولات، روز دوشنبه نشست مهمی در کاخ سفید برگزار شد که در جریانش ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین، با همراهی رهبران اروپایی ازجمله فردریشمرتس، امانوئل مکرون و کییر استارمر با ترامپ ملاقات کردند تا درباره تضمینهای امنیتی ادعایی واشنگتن و آینده صلح در شرق اروپا تصمیمگیری کنند. براساس گزارش رسانههای امریکایی، این دیدار پیشدرآمد نشست سهجانبه روسای جمهور امریکا، روسیه و اوکراین در جمعه آینده است، نشستی که ترامپ به رهبران اروپایی گفته برگزاریاش به موفقیت نشست روز دوشنبه مشروط خواهد بود. این ملاقات همچنین درحالی برگزار شد که مذاکرات پیشین امریکا و روسیه شامل پیشنهادهای ترامپ برای اعطای تضمینهای امنیتی قوی به اوکراین بود؛ گزارهای که میتواند پس از پایان جنگ از بروز درگیری مجدد میان روسیه و اوکراین جلوگیری کند و با مشارکت نیروهای غربی همراه شود.
با این حال، اوکراین هشدار داده که این تضمینها باید عملی و الزامآور باشند تا تجربه تلخ تفاهمنامه بوداپست در سال ۱۹۹۴ تکرار نشود؛ توافقی که قرار بود پس از استقلال اوکراین امنیت کشور را تضمین کند، اما عملا نتوانست مانع حملات روسیه شود. در همین راستا یک مقام امریکایی گفته رهبران غربی درباره تضمینهای امنیتی مشابه ماده پنجم ناتو، یعنی «دفاع دستهجمعی»، در حال گفتوگو هستند، سازوکاری که انتظار میرود روسیه با آن بهشدت مخالفت کند. با این همه، ناظران پیامدهای احتمالی هرگونه توافق یا عدم توافق در آلاسکا را طیف وسیعی از موضوعات توصیف میکنند. گروهی از تحلیلگران بر این باورند که ترامپ احتمالا در ملاقاتش با همتای روسی پذیرفته است که برخی مناطق کلیدی تحت کنترل روسیه، به ویژه مناطقی با اهمیت راهبردی در دونباس، در ازای ارایه تضمینهایی مهم به کییف، همچنان دراختیار مسکو باقی بماند؛ اقدامی که به پوتین اجازه میدهد موفقیت خود را برجسته کند و اهداف جنگ را محدود به ایجاد مناطق حائل نشان دهد. در این زمینه استیو ویتکاف فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه تاکید کرده که در آلاسکا هم میانجی بوده و همزمان از دیدگاه اوکراین حمایت کردهاند و روسیه نیز در مورد مناطقی که تحت کنترلش است، امتیازاتی ارایه کرده است. این درحالی است که به ادعای گروهی از تحلیلگران تضمینهای امنیتی امریکا به اوکراین هنوز فاقد اهرمهای عملی و الزامآور هستند و همچنان نمیتوان درباره اثربخشی واقعی آنها چشمانداز روشنی را متصور بود. همزمان نیز ولادیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین بر این باور است که مسائل سرزمینی تنها میتوانند توسط رهبران اوکراین و روسیه در یک نشست سهجانبه با امریکا مورد بحث قرار گیرند و تا زمانی که چنین نشستی برگزار نشود، هیچ تصمیم قطعی در این زمینه اتخاذ نخواهد شد.
با این همه، اما هستند گروههایی که معتقدند در مقطع کنونی اروپا هم از نظر اقتصادی و هم نظامی در موضع ضعف بهسر میبرد و پذیرش واگذاری بخشی از قلمرو اوکراین به روسیه برای رهبران اروپایی بسیار گران تمام خواهد شد، از این رو احتمال دارد آنها به افزایش پشتیبانی تسلیحاتی و راهبردی از کییف تحت هر شرایطی روی آورند. از طرفی زلنسکی نیز همچنان بر لزوم توقف فوری درگیریها و پیشرفت سریع روی توافق نهایی تاکید کرده و اعلام کرده که قانون اساسی اوکراین واگذاری یا معاوضه سرزمینها را ممنوع کرده است و ضمن اشاره به موفق نبودن روسیه در منطقه دونتسک طی ۱۲ سال گذشته، تاکید کرد که مسائل سرزمینی باید در نشست سهجانبه با امریکا و روسیه بررسی شوند.
با هدف ارزیابی پیامدهای نشست آلاسکا در عرصههای مختلف، از اروپا و امریکا و بازیگری ناتو تا متاثر شدن معادلات غرب آسیا و نیز جنوب قفقاز، با نادر انتصار، استاد بازنشسته و برجسته دانشگاه آلابامای جنوبی و مقیم این ایالت، گفتوگو کردهایم.
انتصار در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به اینکه ترامپ احتمالا در دیدارش با پوتین پذیرفته بخشهایی از سرزمینهای اوکراین که تحت کنترل روسیه هستند، در اختیار مسکو باقی بماند تا پوتین بتواند اهداف جنگ را محدود به ایجاد مناطق حائل نشان دهد، همزمان بر این باور است که اوکراین همچنان حاضر نیست هیچ بخشی از قلمرو خود را واگذار کند، زیرا اساسا تضمینهای ادعایی امریکا برای امنیت کییف هنوز چارچوب مشخصی ندارند و شخص ترامپ نیز شخصیتی قابل اعتماد نیست که بتوان به تضمینهایش چندان مطمئن بود.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
باتوجه به استراتژی روسیه و توان دفاعی اوکراین، نتایج احتمالی نشست آلاسکا که جزییات آن هنوز به روشنی منتشر نشده، چه تغییرات احتمالی در استقرار نیروها، سامانههای دفاع هوایی و تهدیدات نیابتی در شرق اوکراین ایجاد خواهد کرد و چگونه این تغییرات توازن قدرت منطقهای روسیه را تحتتاثیر قرار خواهد داد؟
واقعیت این است که ما در مورد جزییات نشست آلاسکا هیچ اطلاعات ویژهای دراختیار نداریم و تاکنون جزییات آن به طور کامل و شفاف منتشر نشده است. البته نکته مهم و غیرمعمول این نشست آن است که هیچ جزییاتی از این دیدار درز نکرده و هر دو رهبر (پوتین و ترامپ) عملا خبر یا اخباری را رسانهای نکردهاند. همین مساله به طور کلی نشان میدهد که احتمالا روسای جمهوری دو کشور حداقل به توافقی نسبی یا سطحی دست یافتهاند. اگر این روند ادامه پیدا کند، طبیعتا ترامپ و پوتین باید بار دیگر دیدار کرده و درباره جزییات توافق گفتوگو کنند. اما اگر بخواهم براساس گمانهزنی محتوای این نشست را ارزیابی کنیم، به نظر میرسد ترامپ تا حدودی رضایت داده که بخشهایی از سرزمینهای اوکراین که اکنون در کنترل روسیه است، همچنان دراختیار پوتین باقی بماند. در مقابل، رییسجمهوری امریکا تضمینهایی دراختیار اوکراین قرار خواهد داد؛ هر چند که تضمینهای ترامپ چندان قابل اتکا نیست. منظور از سرزمینهای تحت تسلط مسکو بیشتر همان مناطقی است که برای پوتین اهمیت راهبردی دارد و باقی ماندن آنها دراختیار روسیه به پوتین این امکان را میدهد که اعلام کند ما در این جنگ به اهداف خود رسیدیم؛ هدفمان تسلط بر کل اوکراین نبود، بلکه ایجاد یک منطقه حائل بود. از سوی دیگر، ترامپ نیز میتواند مدعی شود به وعده انتخاباتی خود مبنی بر پایان دادن به جنگ اوکراین عمل کرده است. در مورد توازن قدرت روسیه در منطقه نیز باید تاکید کنم که تصور نمیکنم این نشست تغییر چشمگیری در توازن قدرت ایجاد کرده باشد. آنچه درباره شرمآور بودن این نشست برای ترامپ باید مورد توجه قرار بگیرد، ادعای مخالفان اوست. ما واقعا نمیدانیم در این دیدار چه گذشته که بتوانیم به طور قطعی قضاوت مثبت یا منفی داشته باشیم و بگوییم کدام طرف برنده یا بازنده بوده است. به طور کلی، آنچه در روزنامههای امریکایی مطرح میشود، بازتاب جنگ سیاسی میان احزاب و موافقان و مخالفان ترامپ است و این جدالها همچنان ادامه خواهد داشت، بنابراین نمیتوان با قطعیت گفت پوتین برنده قاطع این نشست بوده یا دونالد ترامپ بازنده بوده است.
نتایج احتمالی این نشست توازن قدرت اروپا را چگونه متاثر خواهد کرد؟
مساله اروپا کمی متفاوت است. به باور من اروپا همچنان با امریکا و شخص ترامپ در ارتباط با جنگ روسیه و اوکراین اختلافات جدی دارد. برای اروپا ساده نیست که بپذیرد بخشی از سرزمینهای اوکراین دراختیار روسیه باقی بماند. از همین رو اگر چنین فرضی درست هم باشد، بعید میدانم اروپا موافقت کند و احتمالا اقدامات دیگری انجام خواهد داد؛ ازجمله تجهیز تسلیحاتی بیشتر اوکراین برای جلوگیری از پایان جنگ. هرچند اوکراین موفقیتهایی در میدان نبرد داشته، اما این موفقیتها بیشتر ناشی از استفاده کییف از تسلیحات بومی مانند پهپادها و موشکهای میانبرد خود اوکراین است و نه تسلیحاتی که اروپا دراختیارش قرار داده است، بنابراین تا حدی میتوان گفت حتی خود اوکراین هم در شرایط فعلی حاضر نیست هیچ بخشی از قلمرو خود را به روسیه واگذار کند. به اعتقاد من، اوکراین هنوز در موقعیتی قرار ندارد که تسلیم شود و اگر چنین شرایطی به وجود نیاید، بدون موافقت اوکراین این سناریو عملی نخواهد شد؛ مگر آنکه امریکا امتیازهای بسیار چشمگیری در حوزههای دیگر به اوکراین بدهد که هنوز مشخص نیست چنین تصمیمی از سوی رییسجمهور امریکا اتخاذ خواهد شد یا خیر.
ذیل سوال بالا، تاثیر نتایج نشست آلاسکا بر اتحاد فراآتلانتیکی با لحاظ کردن شکافهای حاکم را چگونه ارزیابی میکنید، آیا میتوان گفت درنهایت توافق پنهان واشنگتن و مسکو و اهرمهای فشار ترامپ استقلال دیپلماتیک اوکراین، روابط این بازیگر با کشورهای همسایه و نقش ناتو در شرق اروپا را بازتعریف خواهد کرد؟
اگر نتایج این مذاکرات افشا شود و نشان دهد که روسیه نتوانسته به تمامی خواستههایش دست یابد که به نظر من تاکنون هم چنین بوده است و فرضا ترامپ نیز پذیرفته باشد بخشی از قلمرو اوکراین که در تصرف روسیه است به مسکو واگذار شود، این امر بدون شک ضربه مهمی به برنامههای ناتو در شرق اروپا و استراتژی درازمدت این نهاد در قبال روسیه وارد خواهد کرد. البته باید توجه داشت که ناتو اگرچه از کشورهای مختلف تشکیل شده، اما ستون اصلی آن از ابتدای شکلگیری تاکنون امریکا بوده است، نه اروپا. کشورهای اروپایی حضور و نقش دارند، اما تعیینکننده نیستند، بنابراین اگر امریکا و شخص ترامپ اهداف موردنظر پوتین را محقق کند و توافقی نیز امضا شود، به اعتقاد من این مساله تا حدی برای اروپا چالشبرانگیز خواهد بود، چراکه اروپا اکنون نیز در موقعیتی متزلزل قرار دارد؛ هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی تضعیف شده و در مقایسه با امریکا عملا به یک بازیگر درجهدو در صحنه جهانی تبدیل شده است. همین سردرگمی رهبران اروپایی را بهشدت تحت فشار قرار داده است و به باور من جایگاه اروپا را به عنوان یک بازیگر اصلی جهانی، هر روز ضعیفتر میکند. از این منظر، من چندان روی اروپا حساب نمیکنم. ارزیابی نقش اروپا در عرصههای مختلف نیز اگر برمبنای چنین تحلیلی باشد، تحلیل غلطی خواهد بود.
توافق یا عدم توافق میان ترامپ و پوتین چه تاثیری بر جریان صادرات انرژی روسیه، تحریمهای اقتصادی، قیمتهای جهانی نفت و گاز و سرمایهگذاریهای دفاعی و زیرساختی غرب در اوکراین دارد و این تحولات چه پیامدی برای سیاست اقتصادی اروپا ایجاد میکند؟
واقعیت این است که نقش روسیه به عنوان یکی از صادرکنندگان مهم انرژی، به ویژه نفت و گاز، در سطح جهانی و بهخصوص برای اروپا بسیار اهمیت دارد. اگر روزی روسیه نتواند هیچ صادراتی به اروپا در حوزه انرژی داشته باشد یا حتی میزان صادراتش به طور چشمگیری کمتر از سطح کنونی شود اقتصاد این کشور صدمه خواهد دید. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین و اعمال تحریمهای شدید اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر اروپایی علیه منابع انرژی روسیه، مسکو همچنان توانسته راههایی پیدا کند تا صادرات انرژی خود را ادامه دهد. روسیه نهتنها از نظر صادرات انرژی دچار مشکل اساسی نشده، بلکه با راهکارهای مختلف و بعضا پیچیده توانسته تحریمها را دور بزند، صادرات خود را حفظ و درآمدهایش را نیز افزایش دهد، بنابراین اگر این روند ادامه پیدا کند، حتی در صورت اعمال تحریمهای بیشتر ازسوی اروپا، اقتصاد روسیه چندان متاثر نمیشود و مسکو مسیر کنونی خود را ادامه خواهد داد. البته شرط اساسی آن است که توافقی میان پوتین و ترامپ حاصل شود. ما هنوز نمیدانیم این تفاهمنامه دقیقا چه محتوایی خواهد داشت، اما اگر واقعا محقق شود، میتواند بهمثابه یک چتر نجات برای روسیه عمل کند، به همین دلیل نمیتوان در حال حاضر آینده این وضعیت را ترسیم کرد. در مورد اروپا نیز باید گفت که این قاره در حال افول است. اروپا زمانی قدرت بزرگی در عرصه جهانی به شمار میرفت، اما در بیست سال اخیر این روند بهشدت نزول کرد. این قاره که زمانی اهداف و نفوذ جهانی داشت، اکنون از نظر اقتصادی و سیاسی با چالشهای جدی مواجه است و قدرت پیشین خود را از دست داده است. اروپا امروز مانند کسی است که در گوشه رینگ گیر افتاده و برای رهایی از این موقعیت به هر ابزاری متوسل میشود، به همین دلیل رفتار آینده اروپا قابل پیشبینی دقیق نیست؛ ممکن است تصمیمهایی منطقی بگیرد و ممکن است در شرایط فشار، به اقدامات غیرمنطقی روی آورد.
با درنظر گرفتن پیامدهای نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک نشست آلاسکا، سناریوهای احتمالی بلندمدت و میانمدت برای بحران اوکراین، توازن قدرت منطقهای و نفوذ روسیه و امریکا در شرق اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟
تا زمانی که ترامپ رییسجمهور است باید درنظر داشت که او همواره ترجیح داده سیاست خارجی خود را بر پایه توافقهای دوجانبه بنا کند؛ مثلا امریکا با روسیه یا امریکا با یک کشور دیگر. او علاقهای به چارچوبهای چندجانبه و نهادهایی که سالهاست تعیینکننده سیاست غرب درقبال سایر کشورها بودهاند، ندارد. به طور مشخص، ترامپ، ناتو را نه به عنوان یک سازمان محوری برای شکلدهی سیاست خارجی امریکا میبیند و نه تمایلی به استفاده از آن دارد. ترجیح او این است که شخصا با پوتین وارد مذاکره شود و توافق مستقیم میان دو رهبر محقق شود یا با رییسجمهور چین به تفاهم دوجانبه برسد، بدون آنکه دیگر بازیگران یا حتی اروپا را وارد ماجرا شوند. در همین راستا، ترامپ درقبال اروپا نیز چنین رویکردی دارد. او ترجیح میدهد با هر کدام از کشورهای اروپایی بهصورت جداگانه مذاکره کند، نه اینکه در قالب نهادهایی همچون ناتو یا اتحادیه اروپا وارد عمل شود؛ الگویی که پیشتر مرسوم بود و براساس آن امریکا، اروپا و دیگر کشورهای غربی در چارچوبی واحد همکاری میکردند. بنابراین، پاسخ به این پرسش باید در همین چارچوب ارزیابی شود. اینکه تا چه اندازه ترامپ حاضر خواهد بود در سیاست خارجی دوجانبه خود در برابر پوتین انعطاف نشان دهد. اگر چنین انعطافی رخ دهد و قراردادی مهم میان دو طرف منعقد و به طور واقعی اجرا شود، به نظر من توازن قوا تغییر خواهد کرد و روسیه به عنوان برنده این توافق یا دستکم طرفی که در یک توافق «برد-برد» نقش محوری ایفا کرده موقعیت خود را در شرق اروپا و بهطور کلی در سطح منطقه، در درازمدت تقویت خواهد کرد. اگر توافقی حاصل نشود طبیعتا نمیتوان انتظار داشت در کوتاهمدت جنگ در اوکراین متوقف شود.
در شرایط کنونی گروهی از ناظران سناریوهای بدبینانهای را طرح کرده و با استناد به شخصیت پیچیده و معاملهگر ترامپ براین باورند که رهبران روسیه و امریکا پیش از نشست آلاسکا درباره برخی موضوعات به توافق نسبی دست یافتند. از منظر آنها اجاره ۹۹ ساله کریدور زنگزور در حیاط خلوت روسیه ذیل این سناریوی بدبینانه قابل تبیین است؟ به باور شما چنین فرضیه ادعایی قابل اعتنا است؟
این مساله را نمیتوان به طور مطلق تایید یا رد کرد؛ بستگی دارد از چه زاویهای به موضوع نگاه کنیم، چه ایده یا ایدئولوژی داشته باشیم و نسبت به نقش روسیه چه باوری داشته باشیم. در عین حال باید درنظر داشت که قفقاز جنوبی به طور سنتی حیاط خلوت روسیه محسوب میشد. اما در سالهای اخیر مسکو تا حد زیادی نفوذ خود را در این منطقه از دست داده است؛ حتی پیش از بحث ادعایی زنگزور هم این روند کاهش نفوذ آغاز شده بود. فارغ از آن جمهوری ارمنستان عملا روسیه را به عنوان حامی اصلی خود کنار گذاشته و به دنبال جایگزین بوده است. تاحدود زیادی الهام علیاف نیز چنین مسیری را پیش گرفته است. قراردادی که امروز به نام «زنگزور» شناخته میشود که هرچند به باور من نام دقیقی نیست و عنوانی است که الهام علیاف چند سال پیش بر آن گذاشت و همچنان تکرار میشود نمونهای از همین تحولات است. فرض کنیم توافق صلحی که میان آذربایجان و ارمنستان با میانجیگری ترامپ شکل گرفته، واقعا اجرایی شود؛ توافقی که جنوب ارمنستان تحت مالکیت رسمی این کشور باقی بماند، اما برای مدت ۹۹ سال در اجاره امریکا باشد تا شرکتهای امریکایی در آن سرمایهگذاری کنند. هنوز برای قضاوت زود است که چنین اتفاقی عملی خواهد شد یا نه. با این حال اگر فرض کنیم واگذاری این کریدور اجرایی شود، میتوان از دو منظر چنین تحولی را تبیین کرد: نخست اینکه روسیه با آگاهی از کاهش نفوذش در قفقاز جنوبی، به توافقی با ترامپ رسیده تا در ازای عقبنشینی از این منطقه، امتیازاتی در اوکراین به دست آورد. دوم اینکه پوتین اساسا حرفهای ترامپ را جدی نگرفته و آن را همچون دیگر اظهارات او غیرعملی میداند. در این صورت، مسکو ممکن است براساس محاسباتش به این نتیجه رسیده باشد که در ازای ورود واشنگتن به جنوب قفقاز، زیانی متحمل نخواهد شد. به عبارتی بخشهایی از اوکراین تحت تسلط روسیه خواهد بود، ترامپ نیز تا سه سال دیگر کاخ سفید را ترک میکند و در ادامه فرصت احیای نفوذ در قفقاز دوباره فراهم میشود، بنابراین هر سناریویی را میتوان مطرح کرد، اما نباید در حال حاضر روی یکی از آنها متمرکز شد و آن را قطعی دانست. اینکه ترامپ قراردادی امضا کرده باشد که براساس آن پوتین پذیرفته در قفقاز جنوبی هیچ نقشی نداشته باشد و در مقابل اوکراین را دراختیار بگیرد، چندان واقعبینانه نیست. روسیه به این راحتی از منطقهای که دارای اهمیت ژئوپلیتیک و سوقالجیشی است، دست نخواهد کشید. بهطور کلی، لازم است این مسائل از زاویهای غیرایدئولوژیک بررسی شود. اگر عدهای به روسیه بدبیناند و هیچ اعتمادی به این بازیگر ندارند، ممکن است گمانهزنیهایی را طرح کنند که با واقعیت فاصله دارد.
به باور شما در صورتی که ترامپ فارغ از خواستههای اصلی اوکراین و اروپا بستر را برای صلحی اجباری هموار سازد، معادلات غرب آسیا (خاورمیانه) به چه شکلی تحت تاثیر کنشگری واشنگتن و مسکو قرار خواهد گرفت، از منظری دیگر عدم توافق میان دو بازیگر و بیتوجهی پوتین به خواستههای ادعایی ترامپ چه نتایجی را برای این منطقه به دنبال خواهد داشت، آیا میتوان گفت تنشها به واسطه رویارویی دو قدرت افزایش خواهد یافت؟
هر زمان که تنش میان یک ابرقدرت مثل امریکا و یک قدرت منطقهای مانند روسیه بالا گرفته، تاثیر آن فقط محدود به روابط دوجانبه نبوده است. این تنشها به ویژه در خاورمیانه هم بازتاب داشتهاند، چراکه روسیه همسایه ایران است و در معادلات منطقهای نقش دارد. اگر توافقی میان دو طرف حاصل نشود، احتمال تشدید تنشها در غرب آسیا بیشتر خواهد شد. برعکس، اگر توافقی پایدار و دایمی شکل بگیرد، میتواند به برقراری صلح در منطقه کمک کند، زیرا در چنین شرایطی دو قدرت بزرگ تصمیم میگیرند به هر نحوی خواه از مسیر مصالحه یا حتی با توسل به زور اهداف توسعهطلبانه خود را دنبال کرده و نوعی صلح، چه صلح مطلوب همگان و چه صلح تحمیلی، برقرار کنند. برای امریکا نیز دستیابی به تفاهم با روسیه مسیر را برای اجرای برنامههای بلندمدت و سرمایهگذاریهای کلان هموارتر خواهد کرد. در مقابل، روسیه نیز میتواند تا حدی موقعیت از دسترفته خود در خاورمیانه را بازیابی کند و تلاش کند بار دیگر به بازیگری مهمتر در منطقه بدل شود. با این حال همه این موارد در حد گمانهزنی و سناریو باقی مانده است. حتی نشستی که روز گذشته میان رهبر اروپایی و دونالد ترامپ برگزار شد، از نظر من چندان دستاوردی نخواهد داشت. درواقع، ترامپ بیشتر تلاش داشت فشار اروپا را خنثی کند، چراکه اروپاییها از عدم دعوت رییسجمهور اوکراین به نشست آلاسکا با پوتین گلایه دارند. رییسجمهوری میخواست به آنان نشان دهد که زلنسکی و اوکراین را فراموش نکرده است.