
حسین شریعتمداری، مدیرمسوول روزنامه کیهان بار دیگر با ادبیات تند و توهینآمیز خود به موافقان مذاکره و صلح و آرامش در کشور و جهان و ارتباط با دنیا حمله کرده است.
دیدارنیوز: حسین شریعتمداری، مدیرمسوول روزنامه کیهان که ادبیات تند و خشنش برای رسانهها آشناست، بار دیگر از کلمات تند و توهینآمیزی استفاده کرده است .. چرا؟ چون علاقهای به مذاکره و ظاهرا صلح و آرامش در ایران و جهان ندارد و تنها دغدغهاش جنگ و بستن تنگه هرمز است!
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، ادعا کرد:
۱- رهبر معظم انقلاب در طول بیش از سه دهه اخیر، نه فقط یکبار و دوبار، بلکه دهها بار بر عهدشکنی، فریبکاری و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا تاکید ورزیدهاند. از جمله روز ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۳
در دیدار فرماندهان و پرسنل نیروی هوایی با ایشان تاکید کردند که «مذاکره با چنین دولتی [آمریکا]غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد» و توضیح دادند «برخی وانمود میکنند اگر پشت میز مذاکره بنشینیم فلان مشکل حل میشود، اما واقعیتی که باید درست بفهمیم این است که مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد». با این وجود، حضرت ایشان در مقابل اصرار برخی از دولتمردان، ضمن تاکید بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و اعلام عدم خوشبینی به نتیجه مذاکرات، با انجام مذاکره به شرط حفظ خطوط قرمز نظام موافقت فرمودهاند که موافقت با مذاکرات غیرمستقیم اخیر.
از جمله این نمونههاست. اما، چرا؟ بخوانید!
۲- دشمن با بهرهگیری از ترفندهای عملیات روانی و بهکارگیری مجموعهای از غربگرایان و روزنامهها و کانالهای مجازی دست به تولید یک «دوقطبی کاذب» زده و در این شیپور فریب دمیده بود که درباره مذاکره با آمریکا دو دیدگاه وجود دارد. عدهای بر این باورند که مذاکره با آمریکا، کلید حل مشکلات موجود است! و در مقابل آنها نیروهای انقلاب قرار دارند که اگرچه حل مشکلات را در مذاکره با آمریکا میدانند (!) ولی مذاکره را در تقابل با باورهای انقلابی خود تلقی کرده و حاضر به انجام آن نیستند (!) این دو قطبی کاذب در حالی ساخته شده بود که نیروهای انقلاب معتقد بوده و هستند که مذاکره با آمریکا نه فقط مشکلی را حل نمیکند، بلکه بر تعداد و دامنه مشکلات نیز میافزاید.
نیروهای انقلاب برای اثبات نظر خود به سابقه مذاکرات و عهدشکنیهای آمریکا استناد میکردند ولی دو قطبی کاذبی که به آن اشاره شد، گستره فراوانی یافته بود و بسیاری در این توهم بودند که مشکلات با مذاکره قابل حل است ولی عدهای با تکیه بر باورهای انقلابی خود مانع از آن هستند! این دوقطبی کاذب باید شکسته میشد و دقیقاً در همین نقطه است که نگاه هوشمندانه (بخوانید ملکوتی) حضرت آقا بار دیگر و برای صدها بار دیگر، گرهگشایی کرد. اینگونه.
۳- بعد از درخواست اخیر آمریکا برای مذاکره با ایران، حضرت آقا با اطمینان از این که «مذاکره با آمریکا، گره تحریمها را کورتر میکند و فشار را افزایش میدهد» (اسفند ۱۴۰۳)، با پیشنهاد دولتمردان برای انجام مذاکره مخالفتی نکردند. ولی بر «مذاکرات غیرمستقیم» (که پیش از آن نیز سابقه داشته و در فرهنگ سیاسی با مذاکرات مستقیم تعریف متفاوتی دارد)، تاکید فرمودند. موافقت حضرت ایشان که با اطلاع از عهدشکنی و حیلهگری آمریکا صورت پذیرفته بود، میتوانست دوقطبی کاذب دشمن را ناکام بگذارد و دقیقاً نیز همینگونه شد. در میانه مذاکرات، اسرائیل با حمایت آشکار و بیپرده آمریکا به حمله نظامی علیه ایران دست زد و آمریکا نیز درحالی که مذاکرات غیرمستقیم به مرحله پنجم خود رسیده بود، به سایتهای هستهای کشورمان حمله کرد... و اینگونه بود که بار دیگر درایت حضرت آقا.
هویت واقعی آمریکا را فاش کرد و برای کُند ذهنترین افراد نیز کمترین تردیدی باقی نگذاشت که مذاکره، «طرح فریب» و «تله» آمریکا بوده و هست.
۴- اگرچه خسارتبار بودن مذاکره با آمریکا پیش از این نیز به وضوح قابل درک بود ولی میتوان - با خوشبینی- افراد و جریاناتی را که بر طبل مذاکره میکوبیدند، فریبخورده تلقی کرد ولی اکنون، با جرأت و بدون کمترین تردیدی میتوان گفت؛ کوککردن ساز بد صدای مذاکره با آمریکا، اگر «خیانت» نباشد، که هست، نشانه غیرقابل انکاری از «حماقت» است و صد البته خائن و احمق، دو روی یک سکهاند!
به گزارش دیدارنیوز، البته بد نیست حاج حسین و همفکران او که حدود پنج دهه مخالف مذاکره و عاشق جنگ و دشمنی با غرب و غربیها هستند به این سوال پاسخ بدهند که با همین چند کشور اندکی که ارتباط داریم و برایمان باقی مانده (که در زمان تجاوز نظامی اسرائیل به ایران خبری از آنها نبود)، به کجا رسیدهایم و کجای دنیا هستیم تا همگی این روند را ادامه دهیم!