
تابناک درباره اظهارات عجیب یک فرمانده سپاه پاسداران فومن درخصوص ساخت پروژهای به نام «ساعت به وقت بهشت» در استان گیلان نوشت: در بهشت ایران، جهنم به پا میکنی مسلمان؟! آتش را بگذار برای کلوچه فومن.
دیدارنیوز: فرمانده سپاه پاسداران فومن امروز از ساخت پروژهای به نام «ساعت به وقت بهشت» در استان گیلان برای شهروندان سخن گفته که «وضعیت قبر»، «مواجهه با نکیر و منکر» و «عبور از پل صراط» را با آتش واقعی در مکانی شبیه جهنم ساخته به نمایش میگذارد. در این مکان شهروندان در غرفههای «جهنم» حاضر میشوند که بخش پایین آن به شکل واقعی روشن است و حس میشود.». این مکتوب از سر مهر و مسلمانی است، برای چنان طرحی و چنان حرفی، که فیلم آن نیز دست به دست چرخیده است.
به نقل از تابناک، چه آتشی برپا کردهای مسلمان؟ همانجا که باغهایش بوی بهشت میداد، حالا تنورِ کلوچههای فومن را کنار گذاشتهای و داری جهنم میسوزانی؟! جهنمی که طرحش را انداختهای، بهشت را هم میسوزاند. ساختهای از جنسِ ترس و هراس، و جوانان و پیران را به جای شوقِ بهشت، به لرزه انداختهای. بیچاره اسلام را با این رحمانیتی که شما مینمایانی، چه خواهد شد؟
بهشت را چه شده است که اینک زغالسنگِ جهنم را به جای نعمتهای خدا به خلق میفروشی؟ وایرال هم میکنی. این فضای مجازی و امپراطوری حرفهای نابخردانه، با ما چه میکند؟ گویی در کارگاهِ دیگری شاگردی کردهای و حالا با چه دقتی نقشهی دوزخ را میکشی! خدا که جهنم را وصف کرد، اما تصویرش را نیافرید. تو اما، گویا مستندسازِ دوزخی، صحنهای تازه از عذاب را به نمایش میگذاری!
چه احساسی ترا بدین کار مامور کرده است؟ داشتیم از ظهور حرف میزدیم و این که دنیا به عدالت خواهد رسید و برای خود بهشتی خواهد شد که ناگاه خبر جهنمی شما آمد. آن هم دقیق و بر اساس مختصات کار شده. رقابت با کارگاه آفرینش میکنی انگار. شما که خبر داری، اساسا ما پیش از اینها سوختهایم.
مسلمانان، پیامبران آمدند تا با "بشارت" دلها را نرم کنند و با "انذار" از خوابِ غفلت بیدار. اما تو انذار را به کابوس تبدیل کردهای، میخواهی پیش از قیامت، جهنم را در همین دنیا برپا کنی!
اینها انگار چیزِ کوچکی است. اما هیچ چیزی هم، کوچک نیست، مگر نادیده گرفته شود. نشانههای این ایدهها و این حرفها هم آدمی را زخمی میکند و میسوزاند چه برسد به طراحی اش و ساختنش.
راستی، مسلمان، دقت کردهای که پیامبران بیشتر برای اصلاح حال دینداران آمدهاند که همانا مسیر را منحرف کرده بودند. یوسف با کاهنان جنگید، موسی با ساحران، و محمد (ص) با کلیدداران کعبه. روزی که ماموری الهی بیاید، با کدام طایفه از ما مساله و زاویه خواهد داشت؟ میدانی که خیلیها از میان و من و تو، او را تکفیر خواهیم کرد؟!
بت پرستیها و شرکها و کفرها و همه هفتاد و دو ملت بودنها، مثل قارچ نروییدهاند. دینداران آنها را آهسته و پیوسته ساختهاند؛ و من همیشه از این میهراسم. حال بماند که ماموریت تو چیزی دیگری است که اسمش آباد کردن است و ساختن جهنم نیست.
خدا اگر میخواست، جهنم را همینجا، روی صفحهی تلویزیونِ روزگار، پخش میکرد. اما او خورشید را آفرید تا روشنایی دهد، نه تا چشمها را کور کند. حالا تو چه ایدهی نو داری که میخواهی به آفرینش اضافه کنی؟
مگر جهان امروز، کمبودِ عذاب داشته؟ مگر زمین، جایِ خالی برایِ آتشِ تازه گذاشته؟ آموزههای ما میگویند: زمین را آباد کنید. تا مردم در آن سیر کنند و شکر نعمت خدا کنند. اما تو چه ویرانیای میآفرینی؟ گاه فکر میکنم این عصرِ دانایی، نه تنها جهل را نرانده، که جهلِ مدرنِ تازهای آورده.
ترساندن در این حد، ایمان نمیآورد؛ ترس و هراس میآفریند و من و شما اسمش را دینداری میگذاریم. انذار در کنار بشارت معنا دارد و تو حامل کدام بشارتی؟ آن گاه از لابلای همین نوع فکرهاست که بسیار آیینها زاده میشود؛ همه انحرافی. هندوستان را نگاه کن.
فعلا این جهنم را در ذهن خود نگه دار و پیاده اش نکن. خداوند بی نیاز از هر کمکی است.