تیتر امروز

امیدواریم «بغیر حساب»، یک اتفاقاتی بیفتد
احمد زیدآبادی، با توجه به شرایط داخلی و خارجی کشور:

امیدواریم «بغیر حساب»، یک اتفاقاتی بیفتد

هفتمین کنگره سازمان معلمان ایران با حضور احمد زیدآبادی،نعمت الله صابری،طاهره نقی ئی، پروانه سلحشوری و ... در سالن همایش‌های آموزش و پرورش منطقه سه تهران برگزار شد.
اقتصاد آمریکا سلطه‌اش را از دست می‌دهد/ موافقت دولت با یارانه جدید/ دلیل خاموشی‌ها قاچاق سوخت است؟
مجله اقتصادی دیدارنیوز با اجرای لیلا قصاب‌زاده

اقتصاد آمریکا سلطه‌اش را از دست می‌دهد/ موافقت دولت با یارانه جدید/ دلیل خاموشی‌ها قاچاق سوخت است؟

این پنجمین برنامه مجله اقتصادی دیدارنیوز است که با اجرای لیلا قصاب‌زاده به بررسی آخرین اخبار اقتصادی ایران و جهان در هفته گذشته می‌پردازد و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم شما مخاطبان گرامی...
اوامرتان برای مقاومت‌کردن ما مستدام
افاضات اضافه

اوامرتان برای مقاومت‌کردن ما مستدام

عوام‌الملک در نامه‌ای به مسعود، از او و سایر خواص خواسته مقاومت حداکثری را در این روزهای پرفشار حداکثری با حضور در منازل آنها یاد بگیرد. او قول داده نان و پیاز هم همراه داشته باشد تا فشاری به...

دوگانه کودکانه و گره‌گشایی در مسئله هسته‌ای

ایران در بزنگاهی مهم قرار دارد وکشور نیازمند تجمیع توان تصمیم‌گیری خود برای برخوردی فعال با کشمکش ماه‌های دشوار پیش روست. بازگشت به دوگانه‌های ویرانگری که برای دو دهه به جای راهشگایی، بر گره‌ها افزوده چه مشکلی از ما حل خواهد کرد؟

کد خبر: ۱۷۹۸۲۸
۱۴:۱۴ - ۱۷ بهمن ۱۴۰۳

دوگانه کودکانه و گره‌گشایی در مسئله هسته‌ای

دیدارنیوز-رسول بابایی* : پرونده هسته‌ای ایران را به چه چیزی می‌توان تشبیه کرد؟ من مایلم آن را به یک «هزارتو» تشبیه کنم. پیچیدگی سرگیجه‌آور این هزارتو نتیجه سایه سنگین تاریخ، پیچ و خم‌های متعدد حقوقی و غیرحقوقی و درگیر بودن انبوه بازیگرانی است که هریک کدام اولویت‌ها و ترجیحات خود را داشته و تمایل دارند که تاثیر خود را در این بازی بزرگ بگذارند. نتیجه اینکه اگر از دیپلمات‌ها یا متخصصان درجه اول علوم سیاسی و سیاست خارجی خواسته شود تا پنج مسئله پیچیده نظام بین‌الملل بعد از پایان جنگ سرد را انتخاب کنند؛ قطعا پرونده هسته‌ای ایران یکی از آنها خواهد بود.

دوگانه کودکانه و گره‌گشایی در مسئله هسته‌ای
یکی از عواملی که مسئله هسته‌ای را از سطح یک موضوع متعارف سیاست بین‌الملل و سیاست خارجی کشورها فراتر برده گره خوردن آن با سیاست داخلی کشورهای عمده درگیر در این مسئله است. حداقل در آمریکا و ایران به عنوان دو طرف اصلی در این ماجرا، موضوع هسته‌ای چیزی بسیار بیشتر از یک پرونده دیپلماتیک است. مسئله هسته‌ای به یک تاریخ طولانی تنش‌های دامنه‌دار گروه خورده که بی‌اعتمادی عنصر مسلط در آن بوده است. با چنین پیشینه‌ای مسئله هسته‌ای از محدوده میزهای مذاکره و نهادهای متولی سیاست خارجی، سیاست امنیتی و دفاعی خارج شده و به صف‌بندی‌های سیاسی و منازعات جاری در میدان سیاست و جامعه گره خورده است. نتیجه اینکه گره ماجرا کورتر و گره‌گشایی از آن دشوارتر شده است.
در ایران پیوند مسئله هسته‌ای با سیاست داخلی و منازعات جاری روزمره حتی شدیدتر بوده است. برای آمریکایی‌ها مسئله هسته‌ای یکی از از چندین مسئله مطرح در محیط سیاسی است؛ ولی برای ایران و ایرانی موضوع در تمام ابعاد حیات فردی و جمعی حضوری قدرتمند دارد و مدتهاست در صف اول مسائل جا خوش کرده است. تقریبا هیچ بحث و گفتگویی نیست که در آن همه راهها به پرونده هسته‌ای و نحوه حل آن ختم نشود.
مباحثه اجتماعی و سیاسی جاری و مداوم طی دو دهه گذشته حول دوگانه مذاکره-مقاومت سازمان‌یافته است. در هر مقطعی هم چهره‌هایی به عنوان نماد این دوگانه مطرح و تثبیت شده‌اند. برای بیش از یک دهه است که محمد جواد ظریف و سعید جلیلی این دوگانه کلیدی را نمایندگی می‌کند. بخش عمده برند و برجستگی آنها در داخل و خارج هم به خاطر کرده خوردن کلیدواژه «مذاکره» به نام ظریف و «مقاومت» به نام جلیلی است. البته در تعبیر منفی جلیلی و هواداران تمایل دارند مذاکره ظریف با«سازش‌کاری» و«غربگدایی» و.. تبدیل کرده و در مقابل ظریف و هواداران هم «مقاومت» جلیلی را به«تندروی»، «جنگ‌طلبی» و نظایر آن تفسیر می‌کنند.
حرف اصلی من این است که دوگانه مذاکره- مقاومت و چهره‌های اصلی آنها نقش اصلی را در خارج کردن نحوه مدیریت پرونده هسته‌ای کشور از موضوعی حاکمیتی، فراجناحی و ملی و تبدیل آن به موضوعی مورد مناقشه در منازعات سیاسی روزمره داشته است. برای این چهره‌ها و هواداران آنها مسئله مذاکره-مقاومت در موضوع هسته‌ای از بحثی مبتنی بر محاسبه و سنجش خارج شده و تبدیل به موضوعی حیثیتی شده است. منظورم این است که برای طرفین، به صورتی آگاهانه یا ناآگاهانه، نفس موافقت و مخالفت با مذاکره یا عدم مذاکره اهمیت دارد. در حالی که اصل بحث در دیپلماسی تلقی کردن مذاکره یا مقاومت به عنوان ابزار است؛ ابزارهایی که باید متناسب با شرایط و با تمرکز بر اهداف مشخص توسط سیاستمداران به کار گرفته بشوند.
دوگانه ظریف-جلیلی این «هنر» را داشته‌اند که بتوانند مسئله هسته‌ای و نحوه مدیریت آن را از مسئله‌ای فنی و تخصصی خارج سازند، آن را درگیر حواشی و مناقشات کف خیابانی کنند و کل فضای سیاسی را حول درگیری شخصی‌شده خودشان شکل بدهند. طرفداری از این دوگانه و چهره‌های نمادین آن به مقوله‌ای از جنس طرفداری تیم‌های فوتبال تقلیل پیدا کرده و مخالفت یا موافقت با مذاکره تبدیل به مسئله‌ای حیثیتی شده است. این تقابل و تعارض گرچه برای نمادهای آنها محبوبیت و شهرت به بار آورده اما برای نظام سیاسی و کشور نتیجه‌ای جز صرف توان ملی برای مجادلاتی بی‌پایان و بی‌فایده اثری نداشته است. پیامد مخرب این مجادله حیثیتی کاستن از قابلیت نظام برای برخورد محاسبه‌گرایانه با مسئله هسته‌ای بوده است. کدام سیاستمداری می‌تواند بدون توجه به حضور قدرتمند این دوگانه و متهم شدن به«سازش» یا «جنگ‌طلبی» تصمیم‌گیری کند؟
در زمانه‌ای چنین دشوار، این دوگانه دوباره صحنه سیاست ایران را تسخیر کرده است. ماجرای این روزها از روزهای رقابت‌های انتخاباتی تابستانی شروع شد؛ زمانی که محمد جواد ظریف دل‌خور از حملات سال‌های خانه‌نشینی از قامت یک دیپلمات خارج شد، کت از تن درآورد و در میانه میدان سیاست دست اندرکار اصلی کمیپن انتخاباتی مسعود پزشکیان شد. او با بازسازی دوباره دوگانه مذاکره- جنگ دوقطبی‌ای را زنده کرد که دو دهه است در فضای سیاسی ما اصلی‌ترین صف‌بندی را شکل داده است. پیروزی پزشکیان از سوی جلیلی و یاران او به حساب ظریف گذاشته شده و آنها یک روز بعد از انتخابات هم از کار بر علیه ظریف و هرآنچه می‌گوید فروگذاری نکرده‌اند. طعنه‌زنی در تریبون‌ها و سخنرانی‌های پرکنایه و تجمعات خیابانی این روزها باید ادامه آن مجادله انتخاباتی تلقی شوند که انگار قرار نیست هیچ وقت به پایان برسد.
این همه در حالی است که این طعنه‌ها و یارکشی‌های استادیومی که بعضا رنگ و بوی بازی‌های کودکانه هم دارد، گره از کار فروبسته ما باز نخواهد کرد. در شرایطی که ترامپ در واشنگتن در حال تدوین استراتژی خود برای تعیین تکلیف پرونده هسته‌ای ظرف کمتر یکسال آینده است و ذی‌نفعان به دنبال تیز کردن هرچه بیشتر تیغ او هستند؛ کشور ما درگیر مناقشاتی است که طرفین آن به هم چشم غره می‌روند، رجز می‌خوانند و اعلام می‌کنند که پاپس نخواهند کشید چون بیدی نیستند که با این بادها بلرزند.
ایران در بزنگاهی مهم قرار دارد وکشور نیازمند تجمیع توان تصمیم‌گیری خود برای برخوردی فعال با کشمکش ماه‌های دشوار پیش روست. بازگشت به دوگانه‌های ویرانگری که برای دو دهه به جای راهشگایی، بر گره‌ها افزوده چه مشکلی از ما حل خواهد کرد؟ اگر قرار است با درک وضعیت بغرنج کنونی، سیاستی مشخص و شفاف برای مدیریت اوضاع طراحی شود باید به نحوی بساط این دوگانه برچیده شود یا حداقل به حاشیه رانده شود تا انرژی‌های محدود صرف آن نشود.

*تحلیلگر مسائل سیاسی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی