محمد منصورنژاد، استاد دانشگاه در یادداشتی که در اختیار دیدارنیوز قرار داده به نقد موضعی از یدالله کریمیپور، استاد تمام دانشگاه داشته است.
دیدارنیوز-محمد منصورنژاد* : دکتر «یدالله کریمی پور» از ژئوپلیتیسینهای بسیار شاخص ایران است و از معدود استادانی که در فضای مجازی یادداشت مناسبتی مینویسد و در موارد زیادی پیشبینیهای درستی از اوضاع منطقه نیز داشتهاند. به جهت صداقت، سلامت، دادههای وسیع ژئوپلتیکی و دقت نظر در بحث، این استاد خوب ایرانی، طرفداران زیادی دارد.
اما در هفته جاری، در گفتگویی مجازی با آقای «مهدی نصیری»، از جمله مدعا نموده است که در ایران، «جمهوریت»، نه بوده است و نه هم اکنون هست و نه خواهد بود. زیرا بسترهای ژئوپلتیکی ایران چنین ظرفیتی را ندارد! توضیحات او در این گفتگو کافی نیست؛ اما پیشتر در کانالش یادداشتی تحت عنوان «ایران و جمهوریت» (چون یادداشت هایش تاریخ نمیخورند، دقیق معلوم نیست که چه زمانی و تنها بر اساس تاریخی که تلگرام زده است ۱۸ نوامبر نمیدانم کدام سال؟) منتشر نموده است که ایده اش را شرح کرده است. خلاصه سخنش در آن نوشته آن است که: سرشت پازل جغرافیایی ایران، برای حفظ یکپارچکی با توجه به تکثر بالا بر اساس جمهوریت، استمرار نمییابد؛ چون یک: ایجاد چسب اجتماعی نیاز به نمادی کاریزماتیک است، دو: توسعه ایران بدون تمرکز زدایی ساختاری ناممکن است، سه: با توجه به ویژگیهای ایران، استقرار امنیت دراز مدت حیاتی است که تنها بر اساس نظام و نماد کاریزماتیک ممکن است و در نهایت مجموعه ویژگیهای ایران میطلبد تا از خود تعریف تازه نموده و دگرگونی نظام سیاسی میطلبد، که چنین اهدافی در جمهوریت محض کمتر تضمین شدنی است!
و، اما چند نکته انتقادی، در باب دیدگاه استاد:
۱. به نظرم نکاتی که در استدلال دکتر آمد با هم ناسازگار و بلکه پارادکسیکالند! مثلا از یک طرف نماد کاریزماتیک را مطرح میکند و از طرفی در ست نقطه مقابلش، تمرکززدایی ساختاری و یا ضرورت دگرگونی نظام سیاسی! حال آنکه برای تمرکز زدایی، باید از هر نوع کاریزمایی که میل به تمرکز دارد، گریخت و نیز نظام کاریزماتیک (در قیاس با نظام عقلایی برخواسته از مردم) بیش از تغییر، به تثبیت نگاه سیستم توجه دارد.
۲. او جمهوریت را با تمرکز زدایی ناسازگار میبیند، حال آنکه جمهوریت نظام واحد سیاسی و یک مدل حکومتی ندارد. در دنیای کنونی از نظامهای فدرال جمهوری داریم (که درست تمرکز زداست)، تا جمهوری سوسیال و البته جمهوریهای استبدادی که میل به تمرکز دارند. پس اینگونه نیست که جمهوریت مساوی با نظامهای الیگارشیک! بلکه ذات جمهوریت توجه به خواست مردم است که اگر مردم متنوعند، جمهوری نیز غیرمتمرکز و تکثرگرا خواهد شد، اگر نظام جمهوری، در عمل پیاده شود.
۳. این چه منطقی است که، چون تا کنون جمهوری نداشتیم، پس نخواهیم داشت و تحقق جمهوریت ناممکن است؟ مگر قرار است ملت ایران درجا بزند؟ جز این است که ایشان میگوید که تغییر در نظام سیاسی، لازم است؟ پس تغییر از شرایط غیرجمهوری به جمهوریت، یک مدل خیلی طبیعی (با توجه به تاریخ سیاسی کشورمان) و مطلوب برای ملت ایران است، که اتفاقا اگر جمهوریت محض باشد، آنگاه به خواستههای همه اقوام و نژادها و زبانها بیشتر توجه میشود تا در یک رژیم غیرجمهوری، همانگونه که تا کنون، به جهت فقدان جمهوریت حقوق اقوام و پیروان ادیان و مذاهب و... تضییع شد!
۴. بدلیل اینکه گذشته استبدادی طولانی در پرونده داریم و هر یک به محض کسب قدرت، (بدون نظارت و حقوق مردم که در نظام کاریزماتیک زیاد رخ میدهد)، بلافاصله لباس خشونت و سختگیری بر مردم را بر تن میپوشیم، تنها راه آن است که با گذشته خویش خداحافظی کنیم و به تعبیر خودشان، طرحی نو دراندازیم.
۵. ایشان در این گفتگو به «روح زمانه» خیلی توجه داشتند. اتفاقا این ایده او با لحاظ روح زمانه هم سازگار نیست (چون روح زمانه تحقق نظامهای مردمسالار است که به نوعی ترجمه جمهوریت است) و هم با غایتی که او میگوید یعنی لحاظ تنوع قومی و زبانی، نه تنها جمهوریت تعارضی ندارد، بلکه با مدلهایی از آن کاملا سازگار است.
۶. اگر از روح زمانه درک درست داشتیم میدانستیم که نسل جدید دیگر نسل من و دکتر کریمی پور گرامی نیست، که دنبال این رهبر و آن رهبر کاریزماتیک بگردد! فکر میکنم جناب دکتر خوب است قدری از خاک، آب و هوا و .. (که لاز مه مطالعات ژئوپلیتیک است) باید فاصله گرفته و به میان مردم بیایند و حال و هوای نسل جدید و مطالباتشان را رصد کنند، آنگاه قطعا در ایده خودشان تجدید نظر میفرمایند.
۷. در نهایت، ما همچنان میخواهیم که پیش بینیهای استاد بزرگوارمان قرین به صحت باشد و دست کم در مورد مطالبات مردم ایران، دچار خطای استراتژیک در برآورد نشوند.
*استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی