من معتقدم شورا تاکنون عملکرد خوبی داشته است. البته ما در مورد شهردار بدشانسی آوردیم، چراکه آقای دکتر نجفی که به عنوان شهردار اول انتخابش کردیم از طرفی مورد تایید پارهای نهادها قرار نگرفت و از سوی دیگر نیز بیماری وی مزید بر علت شد و نتوانست ادامه دهد.
دیدارنیوز ـ جریان اصلاحات از زمان پیدایش همواره درصدد بوده بر محور مطالبات مردم و منافع ملی حرکت کند. حتی پیش از خرداد ۷۶ نیز گرایشات اصلاحطلبانه را میتوان در چپهای خط امامی دید که نمونهای از آن در مجمع روحانیون مبارز قابل رویت است. واقعیت این است که اصلاحطلبان همواره در صحنه سیاسی جامعه حضور داشته و همیشه نیز در انتخابات مختلف مورد اقبال گسترده مردم قرار گرفتهاند، اما به جهت برخی تندرویها در برخی مقاطع خود را از استفاده از تمام ظرفیتها محروم ساختهاند. اگر از ابتدای انقلاب تاکنون نیز نگاهی به افراد شاخص و تاثیرگذار در انقلاب بیندازیم درخواهیم یافت که اصلاحطلبلان نقش بی بدیلی داشتهاند، اما رعایت نکردن برخی مسائل در برخی مقاطع موجب شده تا آنها از بعضا در حاشیه عرصه سیاسی قرار بگیرند. حال شرایط موجود به نحوی است که اصلاحطلبان همچنان در کنش حداقلی هستند و در انتخابات مختلف از جمله مجلس افراد درجه ۲ یا درجه ۳ خود را به خانه ملت میفرستند. از این جهت ۲ دیدگاه برای کنش مستقل اصلاحطلبان در آینده سیاسی ایران مطرح میشود. برخی بر این عقیدهاند که به جهت محدودیتهای عارض بر اصلاحطلبان و عدم استفاده از تمام ظرفیتها باید کنشگری سیاسی را رها کرد. در جهت دیگر برخی میگویند که باید مطابق با ساختارها به کنش فعال پرداخت همانطور که خرداد ۷۶ بهوجود آمد. انتخابات مجلس یازدهم در بهمن ۹۸ در پیش است و جریان رقیب از اکنون در حال برنامه ریزی است؛ اصلاحطلبان نیز باید بدانند که اگر در کناری بنشینند و عافیت پیشه کنند این بار نه تنها در حاشیه خواهند بود بلکه از اذهان مردم نیز خواهند رفت. برای بررسی کنش سیاسی اصلاحطلبان در سالهای گذشته، نگاه به آینده و ارزیابی عملکرد شورای عالی سیاستگذاری، «آرمان» با حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
رویکردهای متفاوتی نسبت به کارکرد و عملکرد شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان مطرح میشود؛ برخی معتقدند باید سازوکار شورا اصلاح شود و عدهای نیز معتقد به حذف شورای عالی هستند، ارزیابی شما از مجموعه عملکرد شورای سیاستگذاری چیست؟
اولا من شورایعالی را در گذشته موفق میدانم، چرا که ماموریت شورایعالی ائتلاف انتخاباتی در مقاطع مختلف بود. در سال 92 برای انتخابات ریاست جمهوری، در سال 94 مجلس و خبرگان و 96 که ریاست جمهوری و شوراها بود شورای عالی موفقیتهای بزرگی را برای ایران رقم زد. فراکسیون امید که منبعث از انتخابات شورایعالی بود را نیز مطابق با امکاناتی که در اختیار دارد موفق میدانم. بنابراین بیخود نباید انتظار خلاف واقعی از فراکسیون امید داشت. ما سیاست روشنی در مجلس پی گرفتیم از این قرار که اگر بتوانیم جبهه پایداری را از مجلس حذف کنیم یا به اقلیتی کوچک تقلیل دهیم. آنها درصدد بودند که حداقل 180 کرسی در مجلس داشته باشند که ما این عدد را به 40 کرسی رساندیم. لذا اولویت اول ما این بود که موفق شدیم، اما با توجه به کاندیداهای محدودی که برایمان باقی مانده بود این امکان را نداشتیم که بتوانیم فراکسیون 150 نفری تشکیل دهیم، لذا توانستیم فراکسیونی 110 نفره تدارک ببینیم و لذا متناسب با یک فراکسیون 110 نفره عملکرد بسیار خوبی داشتیم. مثلا در کمیسیون نظارت بر شوراها توانستیم از 5 کرسی 3 کرسی را از آن خود کنیم. لذا خیلی از دوستانی که بعدا در استانهای مختلف در شورای شهر رفتند تایید صلاحیت شدند. خود شوراهای شهر محصول فراکسیون امید است. بله البته ممکن است که رئیس فراکسیون امید در مجلس صدای بلندی نداشته باشد چون آقای دکتر عارف شخصیت جنجالی نیست، بلکه فرد به قاعده و مواضع روشنی است. البته ما میتوانستیم در مجلس بهتر عمل کنیم اگر دولت هم تصمیم راسخ میگرفت که در مجلس با فراکسیون امید کار کند.
یعنی معتقدید دولت هیچگونه همکاری با فراکسیون امید نداشته؟
خیر؛ قبل از شکلگیری مجلس دهم روزی رئیسجمهور در سفر استانی به کرمان میرفت و من نیز دعوت بودم که آقای روحانی از من پرسید که مجلس را چطور میبینی و من پاسخ دادم این مجلس یک برنده دارد و آن هم شمایید، چرا که این مجلس 2 فراکسیون دارد و هر دو به خاطر اینکه اکثریت مطلق شوند نیاز به رأی دولت دارند. دولت آقای روحانی به هر دلیلی تصمیم مهمی نگرفت که آن همراهی با فراکسیون امید بود. یعنی بین فراکسیون امید و فراکسیون آقای لاریجانی دچار عدم تصمیم شد؛ لذا تصمیم نگرفت که با فراکسیون امید همراهی کند. اگر دولت با فراکسیون امید همراهی میکرد حتما موقعیت بهتری نسبت به شرایط فعلی داشت.
منظورتان مشخصا از اینکه دولت به هر دلیلی پشت فراکسیون امید قرار نگرفت، چیست؟
حال شاید فرض دولت بر این بود که آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس از آقای عارف قویتر میتواند عمل کند و دولت به رئیس مجلس بیشتر از فراکسیون امید نیاز دارد. یعنی در واقع چنین تحلیلی داشتند. دومین مساله این بود که با هدایت برخی عناصر در دولت فراکسیون مستقلین درست شد. لذا دوستان از بدنه فراکسیون امید جمعی را جدا کردند و فراکسیون مستقلین را ایجاد کردند که خطایی استراتژیک در مجلس بود، چرا که بازی دوجانبه مجلس را سهجانبه کردند که بر این اساس همه مضار آن متوجه دولت شد؛ لذا من فراکسیون امید را موفق میدانم.
یکی از محصولات عملکردی شورای عالی سیاست گذاری شورای شهر پنجم تهران است که طی این 16ماه فراز و فرودهای زیادی داشته ؛ عملکرد این مجموعه را ذیل شورایعالی چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم شورا تاکنون عملکرد خوبی داشته است. البته ما در مورد شهردار بدشانسی آوردیم، چراکه آقای دکتر نجفی که به عنوان شهردار اول انتخابش کردیم از طرفی مورد تایید پارهای نهادها قرار نگرفت و از سوی دیگر نیز بیماری وی مزید بر علت شد و نتوانست ادامه دهد. البته دوستان از ابتدا تردیدی کردند که به نظر من درست نبود. ما شانس خوبی داشتیم که آقای محسن هاشمی را به شهرداری برگزینیم که یکسری از دوستان تا همین اواخر نیز بر تحلیل خود باقی ماندند. شهردار دوم که به محدودیت قانونی خورد، اما شهردار سوم شخصیت برجسته، فنی و علمی است که امیدواریم در عمل بتواند کادرهای خوبی بچیند و تهران را آنگونه که شایسته است جلو ببرد. در مشهد، اصفهان و شیراز موفقیم و کارهایمان را جلو میبریم. بله؛ اگر در دوره سوم شورای عالی تاخیر نشده بود پیشبینی ما این بود که نسل سوم شورای عالی نظارت بر فراکسیون امید و شوراها را نیز بهعهده گیرد. البته در حال حاضر این مساله انجام شده و اخیرا دوستان مستقر شدند و کارشان را شروع کردند که انشاءا... با موفقیت کار جلو میرود. البته من در این دوره شرکت نکردم. اصلاحطلبان با امکانات محدودی که داشتند با توجه به پشتوانه مردم پیشرفت خوبی داشتهاند.
در ارتباط با کنش اصلاحطلبان در جامعه و انتخاباتهای آینده دو نظر وجود دارد؛ سعید حجاریان معتقد است که اگر شرایط همینگونه طی شود و اصلاحطلبان در حداقلیترین وضع موجود قرار گیرند نباید در انتخابات شرکت کنیم؛ از طرف دیگر بهزاد نبوی معتقد است که باید در ساختارهای نظام حرکت کنیم، به نظر شما راه نجات کشور چگونه از اصلاحات میگذرد؟
من ضمن احترامی که برای همه دوستان قائل هستم برداشتم این است که در مجموع جبهه اصلاحات به مشارکت در انتخابات خواهد رسید. فکر غالب و اکثریت همراهی با انتخابات است و من این را درست میدانم. در سیاست ایران تاکنون تجربه بر این بوده چون من تجربه سایر کشورها را ندارم. یک جریان سیاسی، حزب یا شخصیتها اگر از سیاست کنار بکشند فقط خودشان حذف میشوند و اتفاق دیگری نمیافتد. لذا سیاست جریان دارد و وجود خواهد داشت؛ چرا که واقعیتی توقف ناپذیر و ساری و جاری است. هر گروهی که به هر دلیل و بهانه درست یا غلط فضای سیاسی را ترک کند اولین اتفاقی که میافتد خودش حذف میشود. جریانات مختلفی نیز این مساله را تجربه کردهاند. نهضت آزادی سرمایه بزرگی به نام دولت موقت در اختیار داشت. روزی که آقای بازرگان در اعتراض به حادثه تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام(ره) استعفا کرد، به نظر من درصدد کنار گذاشتن سیاست نبود؛ بلکه در محاسبه خود اشتباه کرد. چراکه فکر میکرد میتواند بعد از مدتی با قدرت بیشتری بازگردد، اما این اتفاق هیچ وقت نیفتاد. اکنون جریان اصلاحطلب بیش از نیمی از سیاست ایران است. بنابراین حتما جریانی که بیش از نیمی از سیاست ایران است تجربیات خیلی خوبی در خاطره و اذهان مردم از خود باقی گذاشته است. بالاخره تجربه دولت مرحوم آیتا... هاشمی و دولت اصلاحات تجربیات مهم جبهه اصلاحات است و مردم نیز این دورانها را تجربه کردهاند. لذا دلیلی ندارد که اصلاحطلبان صحنه را به رقیب واگذار کنند. ما باید در عرصه سیاسی حضور داشته باشیم ولو امکاناتمان محدود باشد، اما باید محدودیتهای خود را به مردم گزارش دهیم و آنها را در جریان بگذاریم. البته بخشی از این محدودیتها ناشی از اشتباهات گذشته خود جریان اصلاحات است که باید جبران شود. من در زمان امام(ره) و مقام معظم رهبری بارها و بارها گفتم که حوزه رهبری خیلی مهم است. چرا ما باید داوطلبانه همه امکانات حوزه رهبری را به جریان رقیب واگذار کنیم و از این امکان بیبهره بمانیم. خب، حتما یک جای کار اشکال داشت اگر بخواهیم اینگونه رفتار کنیم. بالاخره در جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی رهبر داریم و قرار نیست که رهبر نداشته باشیم. مقام معظم رهبری رئیس قوه قضائیه را منصوب میکند و این قوه در کنترل ایشان است. شورای نگهبان و فقهایش منصوب مقام معظم رهبری هستند که در تعیین صلاحیت کاندیداهای مجلس نقش اصلی را ایفا میکنند. از طرف دیگر چه قبول داشته باشیم که نیروهای مسلح میتوانند در سیاست دخالت کنند و چه قبول نداشته باشیم سیاست مقام معظم رهبری این است که بسیجیها باید در امهات مسائل سیاسی دخالت کنند و نهاد مهمی مثل بسیج وجود دارد. وقتی این امکانات وجود دارد چرا ما همه قدرت و امکانات حوزه رهبری را داوطلبانه به رقیبمان در جمنا و پایداری میدهیم و خود بدون استفاده از این ابزارها در سیاست گام برمیداریم. از این جهت تفسیر من این است که اگر جریان اصلاحطلب سیاست را ترک کند به ملت خیانت کرده است.
اینکه میفرمایید اصلاحطلبان باید از امکان رهبری استفاده کنند با رویکرد آنها در مقابل برخی نهادهای تحت امر مقام معظم رهبری تناقض ندارد؟
خیر من معتقدم که باید سیاستهای خود را حفظ کنیم. ما همان سیاستمدارانی هستیم که دوم خرداد را ساختیم. آیا در 2 خرداد اگر کاندیدای اصلی ما که رئیس دولت اصلاحات بود تایید صلاحیت نمیشد میتوانستیم 2 خرداد را بسازیم؟ قطعا نمیتوانستیم. در دولت اصلاحات در پروژه استقرار شوراهای شهر و روستا در ابعاد کشوری موفق شدیم، اما در پروژه توسعه مطبوعات و احزاب موفق نشدیم. چرا؛ چون در پروژه اول شوراها را به تقابل با نظام و مقام معظم رهبری نبردیم، اما در قضیه توسعه مطبوعات برخی از دوستان ما مطبوعات را به تقابل بردند. خب؛ چه ثمری داشت؛ اینکه امروز در کشور نشریهای نداریم که تیراژش در حد صد هزار و اثرگذار باشد خوب است؟ سیاستمدار باید کاملا متناسب با واقعیتها زندگی کند. ما همان سیاستمدارانی هستیم که توانستیم تایید صلاحیت همه کاندیداهای خودمان را در مجلس ششم بگیریم، اما در پایان همان مجلس ششم صلاحیت 120 نماینده تایید نشد. پس در جاهایی نیز اشکالاتی وجود داشته، البته نمیخواهم بگویم که اشکالات همه از ما است؛ بلکه این تعامل و حرکت اگر متناسب با واقعیتها باشد نباید به فاصله 4سال انتخابات مجلس ششم آقای محمدرضا خاتمی، بهزاد نبوی، نعیمیپور، مزروعی، غلامحسین تکفلی، میردامادی و... در مجلس ششم همه تایید و در مجلس هفتم همه رد شوند. این شورای نگهبان همان شورای مجلس ششم بود و تغییری نکرد، اما سیاست شورای نگهبان تغییر کرده بود لذا سیاست این شورا در مجلس ششم یک سیاست و در مجلس هفتم سیاست دیگری بود. اینجاست که ما در جاهایی امکاناتی را از دست میدهیم. همین شورای نگهبانی که رئیس دولت اصلاحات را برای انتخابات 2 خرداد 76 تایید کرد؛ مرحوم آیتا... هاشمی را برای انتخابات 92 تایید نکرد. اینها واقعیتهای سیاسی ایران است. اگر قرار باشد رئیس دولت اصلاحات در صحنه نباشد، مرحوم هاشمی تا زمانی که در قید حیات بودند از مبارزات انتخاباتی حذف شود، شخصیتهای موثر را نیز نتوانیم به مجلس بفرستیم و به شخصیتهای ناشناخته و تازه وارد در عرصه سیاسی تکیه کنیم نمیتوانیم آنچه که مردم از ما انتظار دارند را در سیاست پیش ببریم. چرا نباید آقایان موسوی لاری، عبدا... نوری و مجید انصاری در مجلس باشند؟
اشاره کردید که برخی محدودیتها از اشتباهات گذشته نشأت میگیرد؛ بر این اساس تحرک اصلاحطلبان را در سالهای گذشته نیز بخشی از این اشتباهات میدانید؟
خیر، من رد نمیکنم و نمیگویم که نباید انجام میشد بلکه معتقدم که باید به نتیجه برسیم. مسیری که ما را به نتیجه میرساند مطلوبترین مسیر است. به طور کلی ما شخصیتهای ماندگار در ذهن مردم زیاد داریم، اما به نظر من امیرکبیری که نتواند اصلاحات خود را پیش ببرد و سر از حمام فین در آورد به درد تاریخ میخورد، اما به درد ملت نمیخورد؛ وقتی که امیرکبیر نتوانست در زمان ناصرالدین شاه جوان برنامه اصلاحات خود را پیش ببرد از هر دو مسئولیت خلع شد و سر از حمام فین کاشان در آورد یکی از شهدای بزرگ تاریخ شد، اما بعد که اصلاحاتش پیش نرفت رضاشاه همان اصلاحات را با چکمههای استبداد توام با استعمار انگلیس در ایران انجام داد. از طرف دیگر مصدقی که نفت را ملی کند و بعد نتواند در قدرت بماند، نفت را بفروشد و ملت را از منافع آن بهرهمند کند و سر از احمدآباد و حصر خانگی در بیاورد ابتر است. ما قرار نیست هی پیش برویم و به زمین بخوریم؛ بلکه باید مستمر و ملایم حرکت کنیم. رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود؛ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. به ما انتقاد میکنند که چرا نیرو تربیت نکردید؛ ما تربیت میکنیم و میفرستیم گوشه رینگ نمیتوان مدام استاندار، معاون وزیر و رئیسجمهور تجربه کنیم بعد یکی یکی کنار بگذاریم. باید همه اینها در صحنه باشند. امروز رئیس دولت اصلاحات باید در صحنه سیاسی حاضر باشد و در استانهای مختلف سخنرانی کند و در رأس یک حزب تجربیات و رهنودهای خود را بیان کند. البته این مساله دو طرف دارد. یکسر آن رندی رقیب بیهنر ماست که به جای اینکه بتواند با شخصی مثل رئیس دولت اصلاحات رقابت کند نمیتواند و دنبال راهی دیگری میروند. از آن طرف هم ما نکاتی را مراعات نمیکنیم که این هر دو میشوند دولبه یک قیچی که در نتیجه نیز کشور و ملت ضرر میکنند. وقتی امیرکبیر نتوانست اصلاحات خود را جلو ببرد کشور ضرر کرد. وقتی دکتر محمد مصدق پس از شکوه 30 تیر و ملی شدن نفت در28 مرداد 32 تسلیم کودتا میشود کشور ضرر میکند. زمانی که رئیس دولت اصلاحات نیز گوشهنشین شود کشور ضرر میکند. اگر به ایران، جمهوری اسلامی و مردم فکر میکنیم باید در همه مسیرها چه در مقاطع مختلف انتخابات یا غیر انتخابات باید از همه نیروها استفاده کند. باید هر دو کاندیدای انتخابات سال 88 در صحنه باشند تا مردم قضاوت کنند. باید آقای ناطق و رئیس دولت اصلاحات در صحنه باشند و مردم قضاوت کنند. هر کدام نیز رأی میآورند باید کشور را به جلو ببرند و کسی نباید کشور را به عقب بازگرداند. مقام معظم رهبری نیز باید در صدر بنشینند و نظاره کنند که این فرزندان انقلاب چگونه برای بهتر اداره کردن کشور رقابت میکنند. در واقع یکی آمریکایی نیست و دیگری مسلمان واقعی.
با این اوصاف میتوان گفت رئیس دولت اصلاحاتی که میتواند میلیونها رأی پشت روحانی بیاورد، وقتی خودش در صحنه نباشد نیز ابتر است؟
بله؛ من معتقدم که باید به نقطهای برسیم که رقابتهای سیاسی برای خدمت بیشتر به مردم باشد. قضاوت مردم موجب بهتر شدن شرایط کشور شود. این رفت و برگشتها، تهمت زدنها که یکی فتنه، دیگری ساکت فتنه، دیگری آمریکایی است همه غلط است. امروز در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب 2 رئیسجمهور خوب داشتید. یک رئیسجمهور خوب شهید رجایی بود که هنوز شروع نکرده شهید شد. رئیسجمهور دیگری که ارتقا یافت و به رهبری رسید. پس از این اشخاص گویا ایران رئیسجمهور خوب نداشته است. این یعنی توهین و ضایع کردن کشور. بنیصدر که خائن بود و فراری، آقای رجایی که شهید شد، مقام معظم رهبری که به رهبری رسیدند، مرحوم آیتا... هاشمی که همه چیزش بد بود، رئیس دولت اصلاحات که خیلی بد بوده، آقای احمدینژاد هم انحرافی بوده، آقای روحانی هم که متهم به جاسوسی است. مگر میتوان کشور را بدون منابع انسانی و تجربیاتش اداره کرد؟ یعنی همه 40 سال تجربه کشور باطل است؟ خیلی بد است که با ایران اینگونه رفتار شود.