محمد منصورنژاد، دین پژوه و استاد دانشگاه یادداشتی را با عنوان " ملاحظاتی فرامحتوایی بر یک مناظره؛ دکتر سروش و فقه" برای دیدارنیوز ارسال کرده است که میخوانید.
دیدارنیوزـ *محمدمنصورنژاد:
۱. بدیهی است میتوان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره دکتر سروش با یکی از فقهای حوزه علمیه قم (ابوالقاسم علیدوست) در آبان ماه ۱۴۰۳ (که دو نشست آن تا کنون منتشر شد) به بحث و فحص نشست. اما به تعبیر اسکینر، در هرمنوتیک قصد، غیر از مضمون، جغرافیای سخن نیز در شان صدور کلام بسیار مهم است و در این یادداشت کوتاه تنها به عوامل برون منطقی موثر بر این مناظره تاکید میگردد.
۲. ناگفته پیداست که هر چه ارباب معرفت با کلام مبتنی بر منطق، آن هم چهره به چهره گفتگو کنند (مثل همین سنخ مناظره ها) منشا برکاتی است؛ چون در میان بزرگان ما گفتگوهای جدی با رعایت اخلاقیات، خیلی رایج نیست و مخالفان اندیشه بیشتر با ابزار کلام و سخن، به جدل و تخریب هم میپردازند، و بسیاری از مکاتبات و مواضع، متاسفانه غیرمنطقی و خشونت زاست.
۳. اما آنچه ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده است از جمله آنکه، سابقه جناب دکتر سروش نشان میدهد چه زمانی که در ایران بودند و چه برون از مرزها، براحتی از مناظره استقبال نمیکنند. شاهدش همین دو سه سال اخیر که یکی از پژوهشگران نیرومند، اما منتقد نظام، در فضای آزاد غرب، بارها ایشان را به گفتگوی حضوری بر روی موضوعی مهم از دین دعوت نمود، ولی ایشان بی توجهی کردند، اما اکنون از راه دور، در فضایی مجازی! با یکی از نخبگان حوزوی همراه با نظام، آن هم در باب فقه، به گفتگو مینشیند!.
۴. جناب دکتر سروش در چند دهه اخیر معمولا به سوژهای دست میزدند که فضای فکر دینی در ایران را میلرزاند و انصافا تاثیرات بالایی بر طرح اندیشههای نو دینی در ایران امروز داشته و دارد. اما این بار به سراغ موضوعی که مساله نیست رفته و به عنوان پرچمدار روشنفکری دینی در زمانه ما، تلاش دارد مساله نما و نامسالهای را به مساله تبدیل کند، حال آنکه به دلایلی چنین چیزی شدنی نیست. بازخوردهای بسیار محدود این مناظره، موید مدعای نگارنده است.
۵. نمیدانم در میان جامعه ما چه کسی طالب توسعه فقه است که ایشان به عنوان محیی و مصلح، قرار است این آب را به جوی بازگرداند. در جامعه ایرانی، حنای فقه و فقاهت و روحانیت (متولیان فقه)، اندک اندک رنگ میبازد، به حدی که برخی ائمه جمعه در رسانه رسمی، از خلوت بودن مساجد سخن گفته و یا گلایه دارند چرا در مجالس ختم، به جای روحانی و... از اصحاب موسیقی استفاده میشود. فروعات دینی مثل نماز و روزه و خمس و... که موضوعات اصلی فقه اند، روز به روز نحیفتر میگردد و...
حتی روحانیت سنتی (کسانی در قم و نجف، به مثل آیه الله سیستانی میاندیشند) نیز بسط فقه در ایران امروز را نمیپسندند و شاکی اند.
اضافه شود که حتی کسانی که از ولایت مطلقه فقیه دفاع میکنند، یکی از کارکردهای ولایت مطلقه، محدود کردن دامنه احکام فرعیه شرعیه، مطرح شده بود و فقه مصطلح، در سطح نظام نیز در حاشیه ماند و فعلا در سیستم بر مبانی دیگری (از مصلحت تا سلیقه!)، حکم صادر شده و قانون نوشته میشود.
جریانهای سکولاری (که در ایران امروز به شدت در حال گسترشند)، با اجتماعی و سیاسی بودن فقه، مخالف اند و کسانی که در گفتمان عرفانی تنفس میکردند نیز پوسته دین (که فقها بدان میپردازند)، را معمولا و در طول تاریخ جدی نمیگرفتند و...
خلاصه آنکه "دلیلی" برای طرح بحث از قابلیتهای فقه (که مثلا در دهه هفتاد، بحث روزی بود) در شرایط کنونی از سوی دکتر سروش نمیبینم و، اما در یافتن "علت" برگزاری مناظره، چیز قابل توجهی به ذهنم نمیرسد.
۶. برایم واقعا سوال است کسی که از ایده "رویای رسولانه"دفاع میکند، آیا جایی برای فقه و نسبتش مثلا با اخلاق میگذارد. چون فقها در بهترین حالت استنباط و تفسیر از کتاب (به عنوان مهمترین منبع درون دینی) میکنند، حال آنکه به تعبیر سروش در آن نظریه، قران امکان تفسیر ندارد و بلکه، چون از سنخ رویاست، "تعبیر" میخواهد و اصلا تعبیر رویا، کار فقها نیست. بنا به همان ایده حتی دکتر سروش نمیتواند به ظاهر آیاتی که در مناظره استناد جست (لا تسئلوا عن اشیاء...)، تمسک کند. بلکه باید اهالی تاویل باید ببینند مقصود اصلی آیه چه بوده است و...
۷. چون به نظرم نفس مناظره خوب است، بد نیست پیشنهادی هم داشته باشم. فکر میکنم این بحث در روال فعلی اگر تا صد جلسه هم استمرار یابد، ختم نمیشود و با مسامحه به تعبیر کانت میتوان گفت، "جدلی الطرفین" است.
اما راهی دارد که طرفین زودتر به مقصود برسند و آن بحث بر روی یک مصداق مشخص باشد. مثلا قابلیت فقه در حل مسایل بانکی ایران بانکداری اسلامی) در بالای ۴۰ سال اخیر. واقعا چرا در جمهوری اسلامی بانکها نسبت به همین نهادها در غرب، چندین برابر سود میدهند و سود میگیرند؟ ریشههای ابن ناکارآمدی و بلکه فساد چیست؟ آیا بخشی از دلایل فقه گریزی جامعه، همین ناتوانیها فقه و فقها نیست؟
*دین پژوه و استاد دانشگاه
می گویند دلاک ها وقتی بیکار می شوند سر هم را می تراشند. پیشنهاد گفتگو برای بسط فق هم از همین نوع است.