تیتر امروز

نتانياهو به دنبال چراغ سبز حمله به ایران در آمریکا/ سوداگری کاسبان تحریم از فلاکت مردم/ بغداد تازه‌ترین واسطه ميان تهران و واشنگتن/ بازگشت همتی به بانک مرکزی!
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

نتانياهو به دنبال چراغ سبز حمله به ایران در آمریکا/ سوداگری کاسبان تحریم از فلاکت مردم/ بغداد تازه‌ترین واسطه ميان تهران و واشنگتن/ بازگشت همتی به بانک مرکزی!

این صد و چهل و سومین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که امروز دوشنبه ۸ دی‌ماه ۱۴۰۴ با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
پنجره‌ای به پشت پرده بحران سازی هسته‌ای برای ایران
تحلیل سند دوم محرمانه دیدارهای پوتین و بوش

پنجره‌ای به پشت پرده بحران سازی هسته‌ای برای ایران

در اقدام قابل توجهی که می‌تواند صفحات تازه‌ای از تاریخ دیپلماسی بین‌الملل را ورق بزند، آرشیو ملی آمریکا در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۵، سه سند محرمانه از ملاقات‌های ولادیمیر پوتین و جورج دبلیو بوش در سال‌های...
شریف‌زادگان: از هر ١٠٠ خانوار ایرانی ۳۶ خانوار زیر خط فقر هستند/ اینکه از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، بیش از ۵ میلیون نفر به فقرای ایران اضافه شده، یک فاجعه اجتماعی است/ خط فقر در سه سال اخیر ۴۹ درصد رشد داشته/ از میزان طبقه متوسط جامعه ایران به شدت کاسته و به فقیران آن افزوده شده
در گفت‌و‌گوی دیدار در برنامه «ایرانشهر» با یک استاد دانشگاه مطرح شد

شریف‌زادگان: از هر ١٠٠ خانوار ایرانی ۳۶ خانوار زیر خط فقر هستند/ اینکه از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، بیش از ۵ میلیون نفر به فقرای ایران اضافه شده، یک فاجعه اجتماعی است/ خط فقر در سه سال اخیر ۴۹ درصد رشد داشته/ از میزان طبقه متوسط جامعه ایران به شدت کاسته و به فقیران آن افزوده شده

دیدار در یکی دیگر از سلسله گفت‌و‌گو‌های «ایرانشهر» به سراغ محمد حسین شریف‌زادگان، استاد برجسته دانشگاه شهید بهشتی رفته و موضوعات مختلف از مناسبات مربوط به توزیع ثروت، سرانه فقر و آثار و پیامدهای...
نانی از زیر سنگ و دل زمین

تنها روسیاهان روسفید

با خنده و شوخی و کمی شیطنت سر به سر علی گذاشتم. بهش گفتم تو که هر وقت بیرون میای، سیاه و کبودی چشماتو که باز می‌کنی عین جن‌زده‌ها میشی. لبخندی زد وجواب داد: روزی ماهم تو دل زمینِ. همچنین که به خودمون اُمدیم تو دل زمین بودیم.

کد خبر: ۱۷۲۶۹۶
۲۲:۳۰ - ۰۲ مهر ۱۴۰۳

نانی از زیر سنگ و دل زمین
تنها روسیاهان روسفید

به قلم ابراهیم متین سیرت 

با خنده و شوخی و کمی شیطنت سر به سر علی گذاشتم. بهش گفتم تو که هر وقت بیرون میای، سیاه و کبودی چشماتو که باز می‌کنی عین جن‌زده‌ها میشی. لبخندی زد وجواب داد: روزی ماهم تو دل زمینِ. همچنین که به خودمون اُمدیم تو دل زمین بودیم. زمین و آسمون سنگی شده بود و هیج خبری از خورشید و ماه نبود. ظلمات بود و اگر نبود نور چراغ‌قوه روی کلاه‌مون چشم چشم رو نمی‌دید. زمان حرکتی نداره. از کنار هم چیدن ثانیه‌ها و دقیقه و ساعت حدس می‌زنیم، چند ساعت گذشته و زمانی به خودمون میام که سوت برگشت دمیده میشه.
مثل همیشه مشغول کار بودیم. تو فکر بود صبح که رفتم خونه، دخترم با لباس مدرسه میاد جلو و یه چرخی میزنه و می‌پرسه بابایی چطور شدم، خوشکل شدم، مقنعه‌ام بهم میاد. چند روز پیش بود که رفتیم باهم و کلی چیز خريديم. قمقمه، کیف، دفتر و قلم و چندتا گل سر، تازه بعد از کلی غُر زدن، اون کفش اسپورتی رو که خواسته بود براش خریدم.
نفسم تنگ شده، هرکاری می‌کنم بالا نمیاد. امیر، احمد و عباس رو صدا کردم. انگار صدام به هیچ‌کس صدای نمی‌رسه. چشمام‌ سیاهی رفت. همه‌چی مثل یک فیلم با دور تند از جلوی چشمام گذشت. دخترم، همسرم، مامان و بابام، داداش و خواهرم، دوستام. همه‌رو دیدم. هرچی مینا دخترم رو صدا کردم، جوابی نگرفتم. انگار دنیا از این چیزی که توش بودیم تاریک‌تر شد.
دیگه نه صدایی می‌آمد و نه صدام در می‌اُمد. تنها شدم. تنهای تنهای تنها. معدن منفجر شد و من و دوستام، زیر خروارها خاک مدفون شدیم. حتی اگه ما رو بالا بکشند، دیگه جونی نداریم که نفس بکشیم، به روی سیاه همدیگه بخندیم.
این حکایت تنها روسیاهان روسفید است
که هر روز و هر ساعت به دل زمین می‌زنند و به دنبال نان زیر سنگ می‌گردند.
مردانی از جنس الماس، از جنس بلور، از جنس غیرت.

ابراهیم متین‌سیرت

ارسال نظرات
امروز سه‌شنبه ۰۹ دی
امروز سه‌شنبه ۰۹ دی
امروز سه‌شنبه ۰۹ دی
امروز سه‌شنبه ۰۹ دی