تیتر امروز

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه
گفت‌وگوی دیدار در برنامه جامعه‌پلاس با وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی

رضا صالحی‌امیری:سالیانه ۱۵ میلیارد دلار از کشور خارج می‌شود/ مساله،فرار نخبگان است نه مهاجرت/ با حجاب موافقم با اجبار نه

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ او از دلایل فرار نخبگان گفت و تاکید کرد که به همین دلیل سالیانه ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از...
رفتار دوگانه با «زاکانی» و «نجفی»!
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با «نژادبهرام» خلاء شفافیت در شهرداری تهران را بررسی می‌کند:

رفتار دوگانه با «زاکانی» و «نجفی»!

یک سیاستمدار در واکنش به قرارداد مبهم شهرداری معتقد است که اگر نیروهای اصلاح‌طلب در راس مدیریت شهری بودند، رسانه‌های مخالف خیلی جدی به موضوع ورود می‌کردند.

اعتراف به قتل پدر

News Image Lead

ساعت ۱۰ شب دوشنبه ۲۶ آذر پسرجوانی به کلانتری ۱۳۵ آزادی رفت و راز جنایتی را که ۵ ساعت قبل مرتکب شده بود برملا کرد.

کد خبر: ۱۶۸۲۹
۱۲:۲۷ - ۲۸ آذر ۱۳۹۷
 

دیدارنیوز ـ به‌دنبال اعترافات پسر جوان، موضوع به بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران و تیم تحقیق اعلام شد. در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد پسر جوان ساعاتی قبل پدرش را با ضربات چاقو در کرج به قتل رسانده و بعد از آن به تهران فرار کرده است. به دستور بازپرس محسن مدیرروستا، از آنجایی که جنایت در کرج رخ داده بود، پرونده این جنایت با قرار عدم صلاحیت به استان البرز ارسال شد.

گفت‌وگو با متهم

چرا پدرت را کشتی؟ 

از او کینه به دل داشتم. از زمانی که به یاد دارم پدرم من و خواهر و برادرهایم را کتک می‌زد. 11 سال قبل زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم مادرم به خاطر رفتارهای بد پدرم از او طلاق گرفت، اما او دست از کارهایش برنداشت.


چه کارهایی می‌کرد؟

 به غیر از کتک زدن ما را مجبور می‌کرد کار کنیم. 10 ساله بودم که برادر 8 ساله‌ام را مجبور کرد تا فال فروشی کند. برادرم در خیابان با موتور تصادف کرد و به کما رفت، اما بعد از بهبودی باز هم پدرم او را برای کار بیرون فرستاد. در نهایت هم برادرم با ماشین تصادف کرد و جانش را از دست داد. از زمانی که به یاد دارم نان خشک می‌خریدیم و پول‌هایم را به پدرم می‌دادم.


شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ 

پدرم مدتی بود که تصمیم به ازدواج با زن دیگری گرفته بود، اما این موضوع برای ما خیلی سخت بود. نمی‌توانستیم زن دیگری را جای مادرم ببینیم. از سوی دیگر دیروز که به خانه برگشتم با جای خالی یخچال و تلویزیون در اتاق مواجه شدم . خواهر و برادرهایم گفتند که پدرم آنها را برای تأمین هزینه مواد مخدرش فروخته است. عصبانی شده و با پدرم درگیر شدم. او چاقویی از آشپزخانه برداشت و من هم برای اینکه خواهر و برادرهایم شاهد درگیری نباشند آنها را از خانه خارج کرده و دقایقی بعد برگشتم. چاقو روی زمین بود آن را برداشتم و با پدرم درگیر شده و او را به قتل رساندم. بعد از آن به تهران آمدم و به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفی کردم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی