تیتر امروز

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت
«دیدارنیوز» در گفت‌وگو با آسیب‌شناس اجتماعی بررسی می‌کند:

«جوانی جمعیت ایران» از رویا تا واقعیت

عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی معتقد است تا زمانی که چالش‌های درمانی، آموزشی و رفاهی را حل نکنند نمی‌توان انتظار افزایش جمعیت داشت.
سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...
دیدار آنچه در مشهد اتفاق افتاد را بررسی می‌کند

سیل غارتگر اومد، از تو رودخانه گذشت ...

چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، مشهد، ساعت حدود دو بعدازظهر؛ باران شروع می‌شود، سیل می‌آید، ۹ نفر جان خود را از دست می‌دهند، اما مدیران شهری می‌گویند: آبگرفتگی بود نه سیل!.
هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!
افاضات اضافه

هم تشکر می‌کنیم و هم حمایت!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت به «حماسه» بزرگ اخیر در کشور اشاره کرده و گفته بابت این اتفاقات ما فقط باید متشکر باشیم و حمایت کنیم.

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

اینکه در جامعه انسانی صداقت و شفافیت چه تاثیراتی در سلامت و آرامش اجتماعی دارد نکته‌ای است که می‌توان اهمیت و اعتبار آنرا در وضعیت مقابل آن یعنی میزان تشویش و تخریب ناشی از دروغ و دروغگویی ارزیابی کرد،مثل مفاهیم هنجار، سالم، پویا و پیشرو دربرابر نابهنجار، بیمار، ایستا و مرتجع.

کد خبر: ۱۶۴۹۲۲
۱۲:۳۲ - ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳

 

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

دیدارنیوزـ *سهراب مظاهری: اینکه در جامعه انسانی صداقت و شفافیت چه تاثیراتی در سلامت و آرامش اجتماعی دارد نکته‌ای است که می‌توان اهمیت و اعتبار آن را در وضعیت مقابل آن یعنی میزان تشویش و تخریب ناشی از دروغ و دروغگویی ارزیابی کرد،مثل مفاهیم هنجار، سالم، پویا و پیشرو دربرابر نابهنجار، بیمار، ایستا و مرتجع.

فارغ از توصیه‌های صریح ادیان آسمانی و بی اعتنا به تذکرات مکاتب و مسالک بشری و نیز جدا از سرزنش‌های وجدان‌های فردی و هشدار‌های وجدان جمعی، دروغ، همان رذیله‌ای است که خیلی پیشتر‌ها (۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح) داریوش هخامنش از خداخواسته بود که این سرزمین را از پلیدی و خطرات آن مصون بدارد.

اما این عامل کریه و مایه افساد، تاکنون کارآیی شیطانی خود را حفظ کرده و در دوره‌های مختلف تاریخی با نسبت‌های گاه بسیارکم و گاه زیاد و بسیار زیاد درساختار سازمان‌های خدمتگزار مردم بصورت‌های مختلف باقی مانده و حتی دربخش‌هایی هم نهادینه شده است؛ اما نکته مهم و ممتاز آنست که دروغ نه تنها هرگز در ساحَتِ فرهنگ مردم پذیرفته نشده بلکه همواره مثل فقر وظلم و دشمن مذموم و منفور بوده است.

نمود عینی کراهت دروغ درفرهنگ رسمی، فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی مردم همان عبارت‌های تمثیلی است که بطور سینه به سینه و دامنه دار آمده اند و همچنان کارکرد خودرا حفظ کرده اند؛ بنابراین نزد این مردم مارگزیده هرچه آسمان ریسمان بافته شود و دُم همه‌ی دروغگویان کم حافظه، شاهد خود روبا‌های مکار شود بازهم "دروغگو دشمن خداست" و طبعا" " چاه کن خود درقعر چاه است ".

چقدر ضد انسانی و وحشتناک است که سازمان‌های مختلف، سرمایه‌های ملی را دراختیار داشته باشند، و صاحب قدرت و مسئولیت برای حفظ منابع ملی باشند وماموریت رسمی مبارزه با فقر و دروغ و دروغگویان را به عهده پذیرفته باشند؛ ولی عموم مردم در برابر هرمفسده اقتصادی و عوارض مصیبت بار آن به فقدان صداقت و سلامت افراد درهمان سازمان‌ها یقین کنند.

بواقع راستگویی، هم آگاهی می‌خواهد وهم اخلاق و ایمان و انسانیت؛ اما دروغگویی هیچ نیازی به انسانیت وایمان واخلاق ندارد جز یک سطح محدودی از فهم موذیانه‌ی از شرایط موجود.همینقدر که بدانند اگر راست بگویند چه ضرر‌هایی متوجه آنهاست برایشان کافیست تا بتوانند به غارت سرمایه‌های مردمی بپردازند.

مثلا اگر در چرخه کار سازمانی یک نفر بگوید من در مجموعه‌ای قرار دارم که عناصر کلیدی آن درآمد‌های مجموعه را به نفع خود برمی‌دارند.یا بگوید ما ساختارسازمانی خاصی را طراحی کرده ایم که بطور اتوماتیک بخش عمده‌ای از ارز و سرمایه را به افراد خاصی اختصاص میدهد وازرهگذراین گردش سازمانی، بطور خودکار بخشی از سرمایه و درآمد از مدار اقتصادی سازمان خارج وبه حساب آنان واریز می‌شود.

سازمان‌ها و نهادینه شدن دروغ

این چنین اعتراف مستندی، بازهم بطور اتوماتیک منجر به متهم شدن، قطع حقوق و اخراج همان فرد خواهد شد بی آنکه حجم معایب درون سازمانی برملا شود! این به معنای آنست که ساختار سازمانی تعمدا" دارای منافذی است که پنهان نگهداشتن آن‌ها بخشی از وظایف سازمانی است یعنی سیستم بیماراست و ناگزیر باید بیماری خودرا هم بطور خودکار و پیوسته پنهان کند لذا عناصر وکارکنان سازمان هم بطور خودکار و بدون هیچ نیازی به اخلاق وایمان و انسانیت فقط به حضور در سازمان می‌اندیشند؛ بنابراین ساختار معیوب سازمان متبوع خودرا انکار کرده و مجموعه را پاکدست و موفق معرفی می‌کنند؛ این همان سطح آگاهی لازم برای دروغگویی است که نوکیسگی را رقم زده و رشد این مفسده بزرگ اقتصادی - اجتماعی را تضمین می‌کند.

این دقیقا" برخلاف ماهیت سازمان‌هایی است که بطور علمی وتوسط متخصصان صدیق اداره می‌شوند یعنی هرآنچه از دانش مدیریت سازمانی با اصول وبرنامه ریزی‌های تخصصی برای احیای ساختار ورشد وتوسعه سازمانی مطرح می‌شود، دراین نوع سازمان‌های بیمار وسیستم‌های معیوب، بطور معکوس عمل می‌شود.

بجای آنکه سازمان اتوماتیک عیوب پنهان و آشکارخودرا شناسایی و برطرف کند، بطور خودکار بیماری‌های خودرا پنهان میسازد وهرچه این پنهان کاری دوام داشته باشد عناصر مشارکت کننده در این عارضه ساختاری بیشتر مورد تشویق قرارمیگیرند؛ گاه این نوع عملکرد‌ها و مشارکت در انحرافات و محافظت از پنهان ماندن عیوب سازمانی دربازه‌های زمانی یک ساله و دوساله به دلایلی مثل به بازی نگرفتن برخی و تعارض منافع افراد، افشاء می‌شود و گاه نیز ممکنست چند دهه تا افشاء دوام بیاورد.

با ادامه همین سرقت‌های سازمان یافته پنهانی وهمراه با موعظه‌ها و توجیهات چندش آور، موش‌ها موفق میشوند، موجودی آدم‌ها را بجَوَند و تمام ذرات روشنایی وجودشان را بپوشانند؛ به تعبیر مولانا:
لیک در ظلمت یکی دزدی نهان
می‌نهد انگشت بر استارگان‌
می‌کُشد استارگان را یک به یک
تا که نفروزد چراغی در فلک (۲)

بنابراین دروغگویی علاوه بر ویژگی‌های فردی وفامیلی، سطحی از آگاهی‌های سازمانی را سراغ می گیرد؛نکته ظریف این فرآیند‌های بیمار و ضد توسعه در چنین تشکیلات و سازمان‌هایی آنست که لزوما" بایستی ارتباط واتصال ارگانیکی هم با سازمان‌های مشابه دیگر داشته باشند مخصوصا با سازمان‌هایی که مسئولیت‌های نظارتی دارند واز این طریق مصونیت بیشتری را تامین میکنند یعنی زنجیره‌ای ازسیستم‌ها و خرده سیستم‌ها به حمایت عناصر بیماری زا و دوام بیماری مشترک با یکدیگر مرتبط شده وبه موقع یکدیگر را محافظت و حمایت می کنند.

واین یک نمونه واقعی از ضدیت با همان تصریح قرآنی است که (تعاونوا علی البر والتقوی)؛ یعنی همان که درحکومت دینی و شیعی باید پیشانی کار و اقدم و سرلوحه امور باشد؟!گویی کاملا بعکس یک اهتمام سازمانی در رده‌های مدیریتی صورت می‌گیرد که بخش دوم این توصیه آسمانی را محقق کند:

(تعاونوا علی الاثم والعدوان) (۱)
یعنی یک مشارکت رذیلانه‌ی توامان با اثم و عدوان علیه مردمان، هم در ستاد‌های فکر و برنامه و هم در میدان.

در واقع این متد در عرصه‌های اجرایی یک ماموریت کلیدی بسیار بسیار سنگین دارد وآن نادیده گرفتن (لا) در ابتدای ("لا" تعاونوا علی الاثم و العدوان) است.

مصیبت بار‌تر آنکه مدیران ومشاوران و اعضای لابی‌های پنهان در اینگونه سازمان‌ها فکرمیکنند درهیاهوی خبررسانی و پروپاگاندای رسانه‌ها و مخلوط شدن راست و دروغ داده‌ها، کبک‌هایی که سرشان رادربرف فرو کرده اند، هرگز دیده نمی‌شوند.

والبته باور دارند که درساختار دوایر وسازمان‌های انتفاعیشان هرچه دروغ بزرگتر وتخصصی‌تر باشد دیوار حاشای آن هم بلندتر است. تجربه‌های مکرر نشان داده که فرودستان جامعه به هزار دلیل اقتصادی، امنیتی واجتماعی یعنی فقر وترس وعادت، توانایی کافی و وافی برای گشودن رموز دروغگویی‌های سیستماتیک را ندارند.

پس منفذ سازی و احداث کانال‌ها ونصب در‌های مخفی گریز ادامه دارد و به موازات آن با مهارت، انکار و حاشا و تضرع و تقاضای حمایت و مساعدت پی گرفته خواهد شد؛ این منوال همان گونه که در ابتدای این نوشتار گفته شد بواقع سطحی از آگاهی و اطلاعات لازم را می‌طلبد که - اول بتوان گزینش و سازماندهی عناصر مقرب را انجام داد، دوم منافذ نشتِ سرمایه‌ها را محفوظ وپنهان نگهداشت.
- و سوم با سفاهت تمام بتوان در شرایط ناگزیری افشاء و در محاکم صلواتی با پاسخ به پرسش‌های قضایی، فرمول (استخلاص از اختلاس) را عملیاتی کرد.
____________________
(۱) - قرآن، سوره مائده، آیه ۲

(۲) - ما دراین انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم

موش تا انبار ما حفره زده است
از فنش انبار ما ویران شدست

اول‌ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن

گرنه موشی دزد در انبان ماست
گندم اعمال چهل ساله کجاست؟

* پژوهشگر اجتماعی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی