تیتر امروز

جنگی فراگیر یا توافق آتش‌بس/ تصویب بودجه ۱۴۰۴ و سیل اعتراضات/ آزادی ریجستری گوشی‌های آیفون
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

جنگی فراگیر یا توافق آتش‌بس/ تصویب بودجه ۱۴۰۴ و سیل اعتراضات/ آزادی ریجستری گوشی‌های آیفون

این چهل و دومین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
بخارایی:در قرن ۲۱، جنگ برای نجنگیدن است/ متولی: آقای بخارایی! شما باید موضع تان را صریحا اعلام کنید
گزارش اختصاصی دیدار از مناظره ای در دانشگاه امام صادق

بخارایی:در قرن ۲۱، جنگ برای نجنگیدن است/ متولی: آقای بخارایی! شما باید موضع تان را صریحا اعلام کنید

بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق، مناظره‌ای را با عنوان «نزاع ایران و اسرائیل تا کجا باید ادامه داشته باشد؟» با حضور سید علی متولی، دکترای علوم سیاسی و مدیر موسسه علم و سیاست اشراق و احمد بخارایی...

بی توجهی به معلولان ذهنی و سرگردانی خانواده ها

کد خبر: ۱۵۶۱۳۶
۱۱:۴۷ - ۰۱ مهر ۱۴۰۲

بی توجهی به معلولان ذهنی و سرگردانی خانواده ها

 

روز جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲شبکه خبر رسانه ملی خبری درباره مشکل کمبود فضای آموزشی برای معلولان فرانسوی پخش کرد. خبر درباره زندگی یک معلول ذهنی به نام گابریل و مشکلات او و خانواده اش درباره کمبود فضاهای آموزشی ویژه معلولان در فرانسه بود. در این خبر به واقع از کم توجهی دولت فرانسه به معلولان انتقاد شده بود.

تا اینجای کار به نظر می رسد اقدام صداوسیما عملی انسان‌دوستانه و ستودنی است، اما این خبر درحالی پخش شد که در ایران هم معلولان مطالباتی دارند ، باید توجه داشته باشیم مسائل درمانی، آموزشی و معیشتی؛ روزگار معلولان ایرانی و خانواده هایشان را سیاه کرده است .

من به عنوان یک خبرنگار که معلول ذهنی با اختلال رفتاری شدید در منزل دارم لازم می دانم حکایت خودم را هم منعکس کنم و آنگاه قضاوت باشما

دخترم سی و دوساله است کم توان ذهنی با اختلال رفتاری شدید... پزشکان می گویند : بهتر است در مراکز حرفه آموزی باشد ، اما با اعمال سلیقه ی و گاه برخوردهای غیرحرفه ای برخی افراد، چاره ای جز این ندارم که او را با هزاران مشکل در منزل نگهداری کنم . معصومه( دخترم ) به مدت بیش از بیست سال از آموزشگاه های استثنایی و مراکز حرفه آموزی روزانه ی تهران استفاده کرد ، پنج سال پیش که از تهران به گیلان آمدیم برای استفاده ی او از مراکز حرفه آموزی روزانه با چالشی بزرگ مواجه شدیم .

علیرغم گزارش معاونت توانبخشی تهران که دخترم می تواند در مراکز روزانه باشد، دو مرکز حرفه آموزی در شهر لاهیجان( محل سکونتم) حاضر به پذیرش او نبوده و نیستند. 

یک سال قبل از شیوع کرونا، مجبور شدم پذیرش شهر دیگری را بگیرم که با محل سکونتم فاصله ی نسبتا زیادی داشت و ناچار شدم هزینه های ایاب و ذهاب را متحمل شوم .

بیماری کرونا و هزینه های سنگین رفت و برگشت با آژانس، دلیلی شد برای قطع رابطه ی دخترم با مرکز ...

مدت هاست مراکز روزانه حرفه آموزی باز شدند. نا آرامی دخترم و توصیه ی پزشکان معالج مبنی بر اشتغال ایشان در مراکز تحت نظر بهزیستی انگیزه ای شد تا مجدد پیگیری کنم.

 ابتدا نامه ای خطاب به بهزیستی لاهیجان نوشتم تا از مراکز روزانه استفاده کند .پس از طی مراحل پیچیده ی اداری ، پذیرش او را برای مرکز ... که در دویست متری منزل ما وجود داشت گرفتم.

 باور کنید مراحل اداری بیش از یک ماه طول کشید .در کمتر از سه روز دخترم را به این دلیل که اینجا مرکز حرفه آموزی است و امکان دارد کارهای پرخطر او مانع کار ما و احیانا به افراد شود او را اخراج کردند البته با یک گزارش و ارسال آن به بهزیستی لاهیجان ...

دخترم چاره ای جز این نداشت که سرخورده و رانده شده از همه جا به مساجد و بقاع این شهرستان پناه ببرد و گاه به تنهایی و بدون هدف در خیابان ها قدم بزند ...

خطراتی که در گزارش ارسالی مرکز به آن تاکید و اشاره شد تاکنون در مساجد ، خیابان ها و در منزل اتفاق نیفتاده است ...

چه بسا گزارش و فیلم تهیه شده برای اثبات پرخطر بودن رفتار ایشان با تحریک بیمار صورت گرفته باشد زیرا اینگونه بیماران تحریک پذیر هستند...

با اصرار او که علاقمند است به مراکز حرفه آموزی روزانه برود چاره ای جز این ندیدم که درخواست کنم به مراکز نگهداری شبانه روزی منتقل شود ، زیرا همسرم نیز معلول جسمی است و نگهداری از دو معلول برای من که سرپرست خانوار و بازنشسته هستم کار دشواری بوده و هست ...

پس از طی مراحل اداری از بهزیستی استان به بنده زنگ زدند و گفتند برای نگهداری از فرزندت در مراکز شبانه روزی باید ماهانه مبلغ هفت میلیون تومان بپردازید که احتمالا این رقم بدون درنظرگرفتن هزینه ی دارو و درمان ایشان بوده است .

مستمری بگیر تامین اجتماعی هستم، بخش عمده ای از درآمد ناچیزم را برای دارو ، درمان ، قسط منزل مسکونی صرف می کنم و آنچه برای من باقی می ماند متناسب با رقم اعلامی ( هزینه نگهداری ) او نبوده و نیست .

هرچه اصرار کردم که درآمد من تناسبی با رقم اعلام شده ندارد برای آنان قابل قبول نبود ...

درخواست کردم پرونده را برای شهرستان لنگرود بفرستند تا از همان مرکز روزانه ی قبلی استفاده کند .باز بیش از یک ماه طول کشید تا سیر اداری طی شود .این بار مرکز حرفه آموزی روزانه ی لنگرود گزارش قبلی من را خطاب به مسئولان بهزیستی بهانه ای قرار داد برای نپذیرفتن فرزندم ..‌.

در ادعای رئیس مرکز مورد نظر آمده بود گزارش شما در دوره ی کرونا مبنی بر ارجاع پرونده به شهرستان لاهیجان و قطع رابطه ی او با مرکز باعث شد اولا بهزیستی لنگرود زیر سوال برود ثانیا من هم به شدت دچار ضرر مادی شدم و در ادامه گفت : مشکل اصلی من معلول شما نیست بلکه با شما مشکل دارم ...

 البته فکر نکنید مرکز مورد نظر هتل چند ستاره با امکانات آنچنانی است ...خیر ، یک مدرسه ی قدیمی متروکه که برای آموزش و پرورش قابل استفاده نبود ،با حیاطی مملو از علف های هرز در انزلی محله ی این شهرستان ...

چاره ای جز این ندیدم که این گله را به مدیرکل بهزیستی استان گیلان در یک ملاقات عمومی منتقل کنم، ایشان با شنیدن گلایه ی من خطاب به معاون توانبخشی نوشتند: مساعدت شود البته معترض شدم که چرا علیرغم وجود دو مرکز روزانه در محل اقامت ، باید مجبور باشم دخترم را به شهر دیگری ببرم که قطعا هزینه های گزافی را به همراه دارد ؟

 مدیرکل بهزیستی گیلان در پاسخ گفت: بعد پذیرش در لنگرود و گذشت چندماه ، تلاش می کنیم او را به مراکز حرفه آموزی لاهیجان منتقل کنیم ...

چمد روز قبل مطلع شدم مرکزی که قبلا در پذیرش او مشکلی نداشت برای پذیرش مجدد خودداری کرده از پذیرش او خودداری کرده است...

باز من ماندم و هزاران مشکل...

درخواست کردم تا مجدد پرونده ی او را به برای بستری شبانه روزی آماده کنند البته با یارانه و ...

با توجه با بی تابی فرزندم و گشایش مدارس که عاملی شد برای فشار روحی او چاره ای جز این ندیدم که او را سوار اتومبیل و راهی یکی از مراکز شبانه روزی در شهر لنگرود شوم .از نگهبانی اسم رئیس این مرکز را جویا شدم .رئیس مرکز سوار بر اتومبیل برای کار فوری قصد خروج از مرکز را داشت بعد سلام و احوالپرسی گفت : ظرفیت پذیرش ما در اینجا کاملا پر است و مدیران بهزیستی هم مطلع هستند هر چند ما قبل از هماهنگی با بهزیستی ملزم به پاسخ به شما نیستیم و آنگاه خداحافظی و از مرکز خارج شد...

حال متعجبم اگر حرفه ی خبرنگاری و پیگیری موضوع و روحیه ی مطالبه گری من باعث‌ ناراحتی شخص یا اشخاصی می شود گناه معلول ذهنی من که در دنیایی زندگی می کند که با دنیای ما بسیار متفاوت است چیست ؟

 

درددل و بلا تکلیفی معلول ذهنی بااختلال رفتاری...

 حتما دیدنی و شنیدنی است.

ویدئو کوتاه و قابل تامل:

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی