تیتر امروز

حمله ایران به اسرائیل/ آژانس: آسیبی به سایت‌های هسته‌ای وارد نشد/ لحظه هدف قرارگرفتن چند ریز پرنده در اصفهان +ویدیو
انتقام پس از حمله تروریستی به کنسولگری (این گزارش بروزرسانی می‌شود)

حمله ایران به اسرائیل/ آژانس: آسیبی به سایت‌های هسته‌ای وارد نشد/ لحظه هدف قرارگرفتن چند ریز پرنده در اصفهان +ویدیو

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...

جناب آقای علم‌الهدی؛ قربان صدقه رفتن بلدید؟

محمد مهاجری در یادداشتی خطاب به علم‌الهدی، امام جمعه مشهد نوشت: «دین محمد (ص) باید برای آن دختر بی حجاب، آن پسر عاشق موسیقی رپ، و حتی جوانی که دوست دارد با فلان آهنگ خودش را تاب بدهد حرف داشته باشد. این حرف باید از جنس امروز باشد، وگرنه حرف‌های تکراری که سال‌های سال است از سروکول خطبه‌های نمازجمعه و سخنرانی‌های تلویزیون بالا می‌رود، یک نفر را هم به راه نمی‌آورد.»

کد خبر: ۱۴۷۴۸۳
۱۴:۵۲ - ۱۳ فروردين ۱۴۰۲

جناب آقای علم‌الهدی؛ قربان صدقه رفتن بلدید؟

دیدارنیوز: یک فعال سیاسی اصول‌گرا خطاب به علم‌الهدی امام جمعه مشهد نوشت: «نسل امروز یعنی فرزندان و بخصوص نوه‌های ما‌ها - و حتی شماها- زاویه شان با ما و شما خیلی زیادشده.»

محمد مهاجری نوشت: «اینکه شما را مخاطب قرار می‌دهم منظورم اسم شما نیست، رسم شماست. یعنی جنابعالی یک رسم هستید، یک نماد هستید؛ یک پرچم هستید. می‌توان به جای نام شما نام عزیزانی، چون آقایان احمدخاتمی، صدیقی، طباطبایی نژاد، سعیدی، حسینی همدانی امامان جمعه محترم تهران و اصفهان و قم و کرج و ده‌ها و صد‌ها نفر دیگر را نوشت بی آنکه هیچ تفاوتی داشته باشد، چون همه آن بزرگواران مانند شما "رسم" هستند نه "اسم".

امثال من پای منبر روحانیونی، چون شما نشسته‌ایم؛ قال الصادق و قال الباقر شنیده‌ایم، با روضه‌هایتان گریسته‌ایم، به دعاهای‌تان آمین گفته‌ایم، به امامت جماعت تان اقتدا کرده‌ایم؛ سوالات شرعی‌مان را پرسیده ایم؛ شب‌های قدر با سوز و گداز شما قرآن به سر گرفته‌ایم. الان هم همانطوریم.

اما، اما نسل امروز یعنی فرزندان و بخصوص نوه‌های ما‌ها - و حتی شماها- زاویه شان با ما و شما خیلی زیادشده. می‌دانید چرا؟ چون وقتی آن‌ها یواش یواش از ما دور می‌شدند ما دنبالشان ندویدیم که فاصله مان کم شود. از همین جا، از همین بالای منبر، از همین مسجد، از همین تریبون فقط سرشان فریاد کشیدیم که آهای بچه! این کار خلاف شرع است و آن کار خلاف سنت. او داشت دور و دورتر می‌شد و دیگر صدایمان را نمی‌شنید؛ و شاید زیر لب می‌گفتیم برو به جهنم.

دنیا و تمدنش پیچیده بود و ما هنوز مستقیم می‌رفتیم. دائما لب می‌گزیدیم و دست بر پشت دست می‌زدیم که‌ ای داد بیداد! تهاجم فرهنگی آمد و جوان‌ها را برد. بعدش هم برای اینکه دلمان خنک شود چندتا نفرین و لعنت، حواله فلان رئیس‌جمهور و بهمان وزیر می‌کردیم که این فلان‌فلان شده‌ها می‌خواستند توسعه اقتصادی یا توسعه سیاسی را به جامعه بچپانند، اما دین را از بین بردند.

ما ایستاده بودیم سر جایمان و پافشاری میکردیم که اصل و فرع و صدر و ذیل دین همین است که ما می‌پنداریم ولاغیر. می‌دانید معنای این حرف چه بود؟ این بود که مردم باید بیایند سراغ ما و دین ما. درست برعکس پیغمبر که می‌چرخید و می‌چرخید تا یک دل آماده و یک گوش شنوا بیابد و حرف خدا را به او برساند، حتی اگر تمسخر شود، به سنگ رانده شود و بدنش زخم بردارد.

دین را باید چنان می‌آراستیم؛ نه لازم نبود بیاراییم بلکه کافی بود آن را از بعضی چیز‌ها بپیراییم تا قشنگ و مهربان و این دنیایی و تودل‌برو جلوه کند. خیلی چیز‌ها در آن حرام نباشد و احتیاط واجب در ترکش نباشد.

هنوز هم می‌شود کار‌هایی کرد. دیر است، اما ناممکن نیست. اما شرطش این است که گمان نکنیم دین محمد (ص) فقط مال ما حزب اللهی‌های مسجدی و هیئتی است. دین محمد (ص) باید برای آن دختر بی حجاب، آن پسر عاشق موسیقی رپ، و حتی جوانی که دوست دارد با فلان آهنگ خودش را تاب بدهد حرف داشته باشد. این حرف باید از جنس امروز باشد، وگرنه حرف‌های تکراری که سال‌های سال است از سروکول خطبه‌های نمازجمعه و سخنرانی‌های تلویزیون بالا می‌رود، یک نفر را هم به راه نمی‌آورد.

همان وقتی که دین را پای سیاست ذبح کردیم و "تکلیف شرعی" کردیم که باید به این رای بدهی و به آن رای ندهی، گریز از دین را تئوریزه کردیم. شاید شما بزرگان مستقیما تکلیف نکرده باشید، اما امثال من بار‌ها و بار‌ها دیدند و شنیدند که برای رضای خدا کار‌هایی صورت گرفت که غیبت و بهتان و دروغ وهتک حرمت، کمترین و کوچکترین آن‌ها بود. می‌دانید جوهر این کار چه بود؟ جوهرش این بود که دین تازه‌ای خلق کرده بودیم که در آن هر حرامی به چشم به هم زدنی حلال می‌شد.

حوصله تان را سر نمی‌برم و اوقاتتان را در اول سال نو تلخ نمی‌کنم. الان هم خدا شاهد است دنبال مچ گیری و پیدا کردن مقصر نیستم؛ اگر هم باشم دردی را دوا نمی‌کند.

شما بزرگان دین هستید، اما آخر باید دین بماند تا شما رئیسش و بزرگش باشید. اگر واقعا قبول داریم که "اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست" پس باید از این مسلمانی که تا حالا داشته ایم دست بشوییم؛ راهی را که آمده ایم برگردیم، زبان مان را عوض کنیم؛ زبان هدایت، زیان درشت گویی نیست.

آقایان بزرگان دین! ما مثلا متدینان را رها کنید. ما ولو به صورت عادت هم شده دولا راستی می‌شویم و نمازمان را می‌خوانیم؛ به روزه هم پایبندیم؛ بعید است به راحتی بی‌دین شویم. ما با همین مناسکی که از شما یادگرفته‌ایم زندگی خواهیم کرد تا بمیریم. پس ما را بی‌خیال شوید. بروید و بدوید دنبال نسلی که می‌رود به سوی هرکس به او نگاه آقابالاسر نداشته باشد، او را نوکر دشمن نداند؛ آدم حسابش کند و ... و خلاصه قربان صدقه اش برود.

راستی آقای علم‌الهدی! قربان‌صدقه رفتن بلدید؟ بلدنیستید؟ کاش یاد بگیرید.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی