تیتر امروز

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه
تنش میان ایران و اسرائیل پس از حمله تروریستی دمشق

هشدار فرمانده ارتش به تل‌آویو پس از حادثه اصفهان/ واکنش بلینکن/ شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا پس از نمازجمعه

بعد از حمله تروریستی روز ۱۳ فروردین رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، که باعث شهادت چند فرمانده سپاه شد، ایران شنبه شب ۲۵ فروردین‌ماه حملات گسترده پهپادی و موشکی خود را به اسرائیل انجام...
به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!
افاضات اضافه

به ما رعایا ربطی ندارد، شما بکنید!

در هفته‌ای که گذشت، عوام‌الملک به مسایل مهم و حساسی چون موی نسوان پرداخته و درباره حوادث اخیر در کشور گفته ما عوام، رعیتی بیش نیستیم و نباید این را فراموش کنیم.
تاثیرات سیاسی و اجتماعی توافق ایران و آمریکا

گفت‌وگوی ملی پس از برجام؛ آری یا نه؟

برجام به فرجام خود نزدیک و قبح توافق با دشمن توسط جریان انقلابی شکسته می‌شود اما پرسش اینجاست که «برای ترمیم و بازگرداندن سرمایه اجتماعی از دست رفته، با گلایه‌مندان، چهره‌های دلسوز و منتقد و جریان‌های به حاشیه رفته داخل نظام هم می‌توان گفتگو و توافق کرد؟»

کد خبر: ۱۳۵۸۹۹
۱۸:۳۳ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۱

اسفندیار عبداللهی

 

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی*: حسن روحانی در بحبوحه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ در یک سخنرانی در هیات دولت گفت: «امروز همه از مذاکره سخن می‌گویند و چه خوب است نهایتا همه به این مهم رسیده‌اند که اصل مذاکره و تعامل با جهان چیز خوبی است.» اشاره حسن روحانی به مناظرات و موضع‌گیری پنج نامزد اصولگرا و انقلابی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بود که همگی بخشی از برنامه‌های خود را در بسته مذاکرات هسته‌ای برای رفع تحریم‌ها تعریف و تحلیل می‌کردند. روحانی کسانی را مورد اشاره قرار داده بود که در مجلس دهم کاغذی را به عنوان نماد برجام آتش زدند و همچنین اشاره مستقیم او به افرادی چون سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، محسن رضایی، سعید جلیلی و قاضی‌زاده هاشمی، پنج نامزد اصولگرا بود که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، عموما توافق هسته‌ای را سراسر خسارت می‌دانستند و تا توان داشتند بر سر راه توافق با دولت جدید آمریکا سنگ‌اندازی کرده بودند.

پس از یک سال که از عمر دولت سیزدهم گذشته و در مقطعی که مجلس انقلابی یازدهم سه ساله می‌شود، توافق ایران با غرب بر سر برجام به لحظات پایانی رسیده است. توافقی که با دشمن صورت می‌گیرد و حتما پس از امضا و نهایی شدن، همین دولت و مجلس انقلابی در باب پیروزی و مزایایی که از رهگذر و مسیر این توافق نصیب کشور شده است سخن‌ها خواهند راند. حتما هم توافق و تعامل و معامله با جهان مزیت و فرصت برای کشور به همراه خواهد داشت اما موضوع، اصل توافق، کیفیت آن، برد، باخت و اینکه چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم، نیست. موضوع مورد تمرکز این یادداشت نفس تعامل در حکمرانی است، چه در عرصه بین‌المللی و چه در جغرافیای داخلی.

ما متوجه شده‌ایم مذاکره و در نهایت توافق و تعامل با خارجی‌ها از نوع دشمنش، حتی توسط نیروی‌های انقلابی خودمان امری شدنی و مفید است و کسی از آن خجالت نمی‌کشد. خودشان حتما به آن خواهند بالید و اصلاح‌طلبان در حاشیه نیز، مانند همیشه به استقبال هر نوع مذاکره، توافق و تعامل می‌روند و مشکلی از باب اتفاق و وحدت نظر در کشور حداقل در این مقطع و این مورد وجود ندارد، اما در داخل چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا دولت و مجلس انقلابی و کلا خاستگاه حاکم بر نهاد‌های اصلی و قوای سه گانه جمهوری اسلامی، جایگاهی برای مذاکره، گفتگو و تعامل با احزاب، شخصیت‌ها و جریان‌های گلایه‌مند داخل نظام قائل خواهد شد؟

میزان مشارکت و رای مردم در دو انتخابات مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نشان داد که جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه سرمایه اجتماعی خود را از دست داده، با یک شکاف خاستگاهی مواجه شده و طبقات اجتماعی بالا، متوسط و پایین دچار دگرگونی شده‌اند و به آرامی به سمت ایجاد دو طبقه اقلیت فرادست و اکثریت فقیر می‌رویم.

شکاف و طبقه‌بندی که ریشه در عملکرد بیش از سه دهه اخیر دارد. بخش زیادی از عوامل و دلایل حضور سرمایه اجتماعی در کارزارهایی چون انتخابات، ناشی و متاثر از اعتمادی بود که بخش قابل توجهی از مردم به خاستگاه اصلاح‌طلبی و چهره‌های کاریزماتیک این جریان سیاسی داشتند.

چون این جریان و چهر‌ه‌های سیاسی به دلایل آشکار و پنهان زیاد نتوانستند به وعده‌های خود عمل کنند، ایجاد یاس و بی‌اعتمادی کرده است. این موضوع باعث شد این بار و در دو اتفاق سیاسی مهم اخیر آن بدنه اجتماعی نقشش را در سرنوشت خود بی‌اثر تلقی کرده و دیگر با طناب هیچ شخص و جناحی به چاه نرود. شواهد نیز می‌گویند و کارشناسان هم معتقدند حکمرانی در ایران با بحران مشروعیت و مقبولیت مواجه است و تقریبا همه کارشناسان چپ و راست و انقلابی و اصلاح‌طلب به این خلاء اذعان دارند.

با ملاحظه این شرایط و در آستانه توافق احتمالی هسته‌ای ایران با آمریکا تقریبا این پرسش که آیا توافق، گفتگو و تعاملی مانند آنچه نظام جمهوری اسلامی با دشمنان سنتی خود انجام داده، می‌تواند به سمت حل مسائل داخلی تعمیم یابد و در جهت رفع گلایه‌های داخلی و معطوف به ترمیم و بازگرداندن سرمایه اجتماعی، ورژن داخلی آن نیز در دستور کار قرار گیرد؟ آیا غیرعقلانی است که انتظار داشته باشیم نظام تمام سرمایه سیاسی و ملی خود را برای رسیدن به سطحی از همگرایی و اتحاد به میدان آورده و نسخه تعامل داخلی را هم عملیاتی کند؟ چطور می‌شود با دشمنی به نام آمریکا تعامل کرد و دوستانی مانند مصطفی تاجزاده در زندان و مهندس موسوی در حصر و سید محمد خاتمی در محدودیت و پشت موانع آشکار و پنهان نهاد‌های امنیتی و تصمیم‌گیرنده باشند؟

از طرفی به نظر می‌رسد ما نباید منتظر هیچ موفقیت مهمی بر پایه توسعه همه جانبه باشیم، جر اینکه اولا مردم را پشت تصمیمات مسئولان داشته باشیم و توافق ضمنی آن‌ها را کسب کرده باشیم و از طرفی جمهوریت نظام برای تقویت انتخابات و نظارت که در زندگی نباتی قرار دارد را احیا و به سیستم حکمرانی بازگردانیم. این انتظار مستلزم مهیا کردن فرصت برابر برای همه ایرانیان و جریان‌های اجتماعی و سیاسی برای مشارکت در اداره کشور است.

*روزنامه‌نگار و فعال سیاسی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی