مدرنیته هزاررنگ، مفهوم عشق را دگرگون کرد اما ارمغانی جز عزلتگزینی نداشت. کرونای هزارچهره نیز عشق را دچار دگردیسی ساخت، اما تحفهای پُربها پیشکش بشریت کرد؛ انتخابِ ما بین عشق، با شعور یا عشق، بی شعور...
دیدارنیوز ـ زهرا رضازاده*: عشق، مفهومی امروزی نیست و تاریخ دارد. عشق علاوه بر تجربیات درونی و فردی، اثربخشی وافری بر مناسبات اجتماعی در طول تاریخ داشته و خود نیز متاثر از این مناسبات بوده است.
به دنبال کنکاش مفهوم عشق در منابع و مآخذ؛ به نوشتاری برخوردم با عنوان "بررسی ریشههای اجتماعی تحول مفهوم عشق در شعر ایران". در این نوشته، دگردیسی مفهوم عشق در گذر از دنیای سنتی به مدرن را اینچنین مختصر کردهاند: "عشق در دنیای مدرن، امری خودگرایانه است. انسان پیشامدرن خودگرا نبود. انسان امروزی نه با جهان است نه با دیگران؛ خودگرایی، مفهوم آزادی را در خود دارد و هر چیزی که آزادی را به مخاطره اندازد، از طرف خود با آن مقابله میشود و لذا عشق در دنیای مدرن برای خود تحدید وجودی ایجاد میکند. بنابراین خود به آن واکنش نشان میدهد و این امر سبب تعاملات کوتاهمدت شده و شکنندگی عشق را فراهم میکند؛ این شکنندگی، وجه غمانگیز و مضطرب دارد و به تبع آن مفاهیم تعهد، خیانت و بیوفایی، به شکل ناگزیر رخ میدهد.
انسانِ مدرن، امور عاشقانه را عینی و اینجهانی تعبیر میکند نه اِستعلایی. شیوه زیستِ همپای زن و مرد در جامعه مدرن، عشق را نمودِ عینی و جسمی میبخشد و به دلیل زیست در این دنیای فردیت، انسان تنهاست."(شادرو و همکاران، ۱۳۹۷)
حال با خود میاندیشم در گیر و دارِ دگرگونی مفهوم عشق و پیامدهای اجتماعی و فردی آن از جمله خودگرایی، شکنندگی تعاملات بین فردی، تنهایی روزافزون و دشواری زندگی در دنیای مدرن و صنعتی، بشر به یکباره با پدیدهای غریبه و مجهول به نام "کرونا" گلاویز شد که تنها راه رَستن از آن، اصطلاحی است با عنوان "فاصلهگذاری اجتماعی" که ناخودآگاه، جمله "مگر جُزام دارم" را بر ذهن بشر آوار میکند.
فاصلهگذاری که گویی بالاجبار انزوا و تنهایی، دوری از آدمها و شکنندگی عمیقتر تعاملات میانفردی را در بر گرفته است. گویی بشر در سختترین برهه از سنجش شعور و بیشعوری و خطیرترین گزینش بین عشق یا انزوا به سر میبرد.
به نظر کار بسیار سختی است؛ انگار پُتکی احساسات منجمدمان را متلاشی کرده و تلنگری، ادراکِ مدهوشمان را هوشیار. دیگر با خودمان است که از خواب بیدار شویم یا در مدفن بیشعوری خود دفن.
آری؛ کرونا مُسری است، اما مهربانی انسان به انسان مُسریتر است. ما باید انتخاب کنیم که در عین شعور، دورتر باشیم و فاصله میانمان را با عشق و محبت پُر کُنیم یا بیشعور باشیم و در انزوای مرگ و تنهایی پَر کَنیم.
مدرنیته هزاررنگ، مفهوم عشق را دگرگون کرد اما ارمغانی جز عزلتگزینی نداشت. کرونای هزارچهره نیز عشق را دچار دگردیسی ساخت، اما تحفهای پُربها پیشکش بشریت کرد؛ انتخابِ ما بین عشق، با شعور یا عشق، بی شعور...
منبع: شادرو، محمدرضا و همکاران؛ ریشههای اجتماعی تحول مفهوم عشق در شعر ایران، جامعهشناسی هنر و ادبیات، دوره ۱۰، شماره اول، بهار و تابستان ۹۷
* دانشآموخته روانشناسی و فعال حقوق زنان