تیتر امروز

بچه‌ها! نخندین!
افاضات اضافه

بچه‌ها! نخندین!

عوام‌الملک در هفته‌ای که گذشت از حمایت مردم و خواص از یک طرح جدید نوشته و ترانه‌ای هم به گوشش رسیده که می‌گفت: "بچه‌ها! نخندین!"

پیامدهای منفی مداخلات مقتدرانه حاکمیتی در بافت شهری مشهد

افزایش شکاف‌طبقاتی، از دست رفتن سرمایه‌ اجتماعی و تغییر منفی در مفهوم و عمل زیارت، پیامدهای سیاست نولیبرالی در تحول بافت‌های شهری مشهد است.

کد خبر: ۹۵۳۸
۱۴:۱۴ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مجتبی گیوه‌چی:
 
نکته اول: فرسودگی در شهر مفاهیم متفاوتی دارد که از فرسودگی کالبدی تا فرسودگی اجتماعی و کارکرد اقتصادی شهر را در برمی‌گیرد. هر یک از انواع فرسودگی، درمانی متفاوت می‌طلبد که ممکن است به مداخله کالبدی منجر نشود. این اصطلاح در مقطع زمانی خاصی از مراحل توسعه و عمران کشور برای تعیین مناطقی که بناهای واقع در آنها نیازمند مقاوم‌سازی بودند، به کار برده شد. موضوع بافت‌های فرسوده شهری از 1347 در شهرهای کشور مطرح شد، اما از 1380 با تصویب مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، اقدامات همه‌جانبه‌ای در این خصوص صورت گرفت و به عنوان برنامه‌ای در مقیاس ملی بودجه و برنامه های عمرانی را به سمت خود هدایت کرد.

سابقه اقدامات مشابه در کشورهای صنعتی اروپا به دوران معماری و شهرسازی مدرن و بازسازی‌های پس از جنگ‌های جهانی بازمی‌گردد. اکنون در کمتر کشوری، نوسازی بافت‌های شهری از زاویه صرفاً توسعه‌ای در مقیاس محدوده‌های عظیم مطرح است. طرح‌های نوزایی و «تجدید حیات» و «بازآفرینی شهری» که امروزه در آن کشورها در دست انجام است، در تداوم نوسازی شهری ولی با رویکردی متفاوت مد نظر قرار گرفته است. در این طرح‌ها مداخله در بافت‌های شهری با هدف تعادل‌بخشی بین «حفاظت و توسعه» انجام می‌شود.

جهت دست‌یابی به راهبردهای توسعه و حفاظتِ هماهنگ و یکپارچه پایدار شهری، مداخلات در بافت‌های شهری براساس تعاریف صورت گرفته جهانی به روش تلفیق توسعه و حفاظت (یکپارچه و هم‌پیوند) و به منظور نوزائی و تجدید حیات شهرها، با رعایت معیارهای توسعه پایدار و برنامه‌ریزی مشارکتی (مشارکت مردم در منافع و تصمیم‌گیری‌ها) صورت می‌گیرد.
 
این رویکرد در شهرهای ایران عموما به روش مداخلات اقتدارگرایانه و غیرمشارکتی بوده است و چون اغلب به سراغ بافت‌هایی با پیشینه فرسوده در کالبدها و معیشت و زیرساخت‌ها می‌رود با نیت تسریع در توسعه و زدودن غبار فرسودگی و عقب‌افتادگی از آنها، بسترهای فرهنگی و اجتماعی و مردم را نادیده می‌گیرد و به عوض توسعه و زیست شهری بهتر، باعث کوچ مردم اصیل و انهدام محلات و سرمایه‌های اجتماعی می شود و در تمام ساحات زندگی مردم دگرگونی و انقلاب ایجاد می‌کند و بجای رویکرد مرمت و بهسازی، رو به نوسازی می‌آورد و به برکندن کالبد و روح بافتها می‌انجامد.

نکته دوم: مشهد با داشتن بزرگترین طرح‌های نوسازی بافتهای فرسوده در خاورمیانه مانند نوسازی بافت تاریخی پیرامون حرم مطهر رضوی، بافت آبکوه، بافت میدان شهدا و... همیشه آبستن حوادث و آشوب‌های گوناگون بوده است. به طرز باورنکردنی در سبک زندگی و فروکاست مناسک زیارت و کاهش تاثیرحرم در شهر و همچنین شکاف طبقاتی در سی سال اخیر تغییر کرده و متحول شده است.
 
نکته سوم: با اخراج بومیان محلات اصیل مشهد به بهانه نوسازی و انهدام محلات قدیمی و هویتی مشهد، عملا کریدورها و نهادهای چندصدساله فرهنگی از بین رفت است. برای مثال با بررسی کریدور هویتی و فرهنگی محله چهارباغ و بالاخیابان مشهد می توان دید نهادهایی چون بیوت علما، مدارس علمیه، انجمن‌های ادبی، حسینیه‌ها و خانه-حسینیه‌ها با مراسماتی با قدمتهای چندصدساله (مانند خانه شیخ تقی بجنوردی که اینک تخریب و پارکینگ شد)، کانون‌های عقیدتی و فکری ایمانی مانند کانون نشر حقایق اسلامی مرحوم استاد محمدتقی شریعتی یا تخریب مهدیه حاجی عابدزاده در فاصله دودهه از میان رفت و یا تخریب گذرهای تاریخی مانند گذرباغ حسن‌خان ، بازارچه حاج‌آقاجان، راسته نوغان، چهارسوی نوغان، راسته شور، راسته عیدگاه، راسته شوکت‌الدوله و...عملا پیوستگی و انسجام کالبدی و اجتماعی را از دست داد و هسته‌های سرمایه‌های اجتماعی و هویتی مشهد به‌یکبار از عناصر اصلی و چشمه‌های جوشان تهی شدند.

این تخریب‌ها که گاهی به بهانه توسعه اماکن مقدس و یا به بهانه تأمین اقامتی‌ها و هتل ها برای زائران اتفاق افتاد، کم‌کم اثر جدی در تجاری‌سازی و تغییر رویکرد اسکان و زندگی به سمت رویکرد اقامت و خدماتی داشت و آهسته آهسته حس تعلق و هویت مکان را از بافت پیرامون حرم زدود.

از طرفی این نوسازی که بدون دیدن زمینه اجتماعی وفرهنگی رخ داد، مردمِ برخوردار و بافرهنگ بافت پیرامونی حرم را از متن به حاشیه‌ی شهر کشاند و به‌یکباره طبقه اجتماعی آنها و شبکه انسانی آنها را قطع کرد.

ظهور جنبش‌های خیابانی تهی‌داستان در سه دهه اخیر در مشهد که هم در گزارش اخیر گاردین به آن اشاره می‌شود و هم آصف‌بیات در کتاب سیاست‌های خیابانی‌اش به آن تصریح دارد، حاصل همان نگاه تک‌بعدی به مفهوم نوسازی است .
 
نکته چهارم:  آنچه با بورژوازی مستغلاتی و اقتصادِ کاملا سیاسی و مداخلات اقتدارگرایانه در مشهد رقم خورده، بر تمام ساحات زندگی مردم مشهد سایه انداخت است. باعنایت به سابقه مشهد در الگوشدن و تسری این الگو، توسعه شهری در دیگر شهرهای مذهبی جهان شیعه (نجف و کربلا و شیراز و قم) و شهرهای کهن و تاریخی ایران (شیراز، اصفهان، گرگان و...) بازشناسی و آسیب‌شناسی مورد مشهد، بسیار درس‌آموز وراه‌گشاست.






ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی