تیتر امروز

اکبر حسنی: بانک‌ها برای تسهیلات تولید هزار بهانه می‌تراشند/ می‌توانستم با پولم دلار بخرم
بررسی موانع تولید در گفت‌وگو با مدیر عامل آریا چوب نفیس آفرینش+ویدیو

اکبر حسنی: بانک‌ها برای تسهیلات تولید هزار بهانه می‌تراشند/ می‌توانستم با پولم دلار بخرم

موانع، مشکلات و کارشکنی‌های مسیر تولید از ثبت درخواست و اخذ پروانه تا وارد کردن سخت افزار و موضوع ترخیص آن در گمرکات ایران در گفت‌وگوی دیدار با یک کارآفرین.
گزینه‌های اصولگرا‌های تندرو برای حذف قالیباف
چه کسی رئیس مجلس دوازدهم خواهد شد؟ دیدار گزارش می‌دهد:

گزینه‌های اصولگرا‌های تندرو برای حذف قالیباف

محمدباقر قالیباف گرچه نفر اول انتخابات مجلس دوازدهم از تهران نشد، اما همچنان انتظار دارد که در مقام شیخ مکلای جریان اصولگرا، در جایگاه خود ابقا شود، گزینه‌های دیگری نیز برای ریاست بر مجلس مطرح...
آینده معماری؛ از دانشگاه تا کف بازار کار
دیدار نخستین برنامه از "پریسکوپ" را منتشر می‌کند

آینده معماری؛ از دانشگاه تا کف بازار کار

با توجه به طیف گسترده علاقه مندی‌ها در دهه‌های اخیر در زمینه‌های شغلی و به طبع سردرگمی و عدم آگاهی نسل نوجوان و جوان (نسل Z) نسبت به آینده، بازار کار، میزان درآمد، جایگاه شغلی و اجتماعی هر حرفه...

دلنوشته سجاد عبادی در سوگ آزاده نامداری؛ قلب تو از قساوت ها ایستاد

امروز چهلمین روز درگذشت آزاده نامداری است حالا در مراسم چهلم سکوت همسر مجری معروف شکست. آتشی که از قلب سجاد عبادی برای همسرش زبانه می کشد.

کد خبر: ۹۰۳۷۴
۱۵:۱۰ - ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰

 آزاده نامداری

دیدارنیوز - اواسط فروردین بود که پیکر بی جان آزاده نامداری مجری سرشناس کشورمان در محل سکونتش در سعادت آباد کشف شد بی شک فوت خانم نامداری اولین شوک خبری ۱۴۰۰ بود. سناریو‌های زیادی در خصوص علت مرگ وی مطرح شد که قوی‌ترین آن خودکشی بود البته هنوز علت قطعی فوت اعلام نشده است. حالا مصادف با چهلمین روز درگذشت آزاده نامداری سکوت همسر مجری معروف شکست. سجاد عبادی همسر مرحوم آزاده نامداری در مراسم چهلمین روز درگذشت وی متن از پیش نوشته شده‌ای را قرایٔت کرد و به مرور تمام سال‌های زندگی مشترک با او و رنجی که در این سال‌ها بر او رفته بود، پرداخت.

بارال‌ها خودت شاهد و ناظری که در ١۹١۴ روز زندگی عاشقان همان، شبی نبود که پیش از خواب از تو نخواهم از غصه‌هایش کم کنی و بر دوش من بگذاری که او روح و جانم است و مثل گل لطیف و حساس. اما حالا که آزاده جانم نیست، دِینی بر گردنم احساس می‌کنم؛ در این روز‌های غمبار فراق، دلم میخواهد – یکبار برای همیشه – گوشه‌ای از رنج و غم‌های بیشمارش در این سال‌ها ر ا بیان کنم. غم‌هایی که آخر سر قلب مهربان و بخشنده‌اش را از حرکت انداخت. مخاطب حرف‌هایم مثل همیشه خود «آزاده» است که مطمیٔنم صدایم را می‌شنود و حرف‌هایم را تصدیق می‌کند.

خودت نوشته بودی که کل جوانی‌ات را صرف تجربه‌آموزی کردی، با تمام وجود و توانت تلاش کردی و وقت گذاشتی و درست در آغاز زمانه پختگی و اوج شکوفایی ممنوع شدی. ۱۰ سال از بهترین لحظه‌ها و سال‌های عمرت را با تمام توان و انرژی در رسانه ملی گذراندی، رشد کردی، بزرگ شدی، اما با چنان مکر و حیله‌ای تو را به قربانگاه فرستادند، که نتیجه‌اش شد همه طعنه‌هایی که سال‌ها تحمل کردی.

بگویم که در زمان ازدواجمان یا حتی بعدتر با بچه‌ای در شکم، تا چه روز‌هایی درگیر دادگاه بودی؟ بگویم از آن یکی که برای نبودنت ختم قرآن نذر کرده بود، چه‌ها با تو کرد؟ بگویم از کار‌هایی که در مخیله کسی نمی‌گنجد، ولی با دروغ و نیرنگ در حق تو انجام دادند؟ ولی نه! تو آنقدر بزرگ بودی که از همه عبور کردی و گذاشتی و گذشتی…، اما همین‌ها تپش قلب مهربانت را به شماره انداخت؛ همین قساوت‌ها، ناجوانمردی‌ها، نیرنگ‌ها. اما من مثل تو نیستم؛ نمی‌توانم سکوت کنم، چون نسبت به تو و خانواده‌ات دِینی دارم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی
شهرداری اهواز صفحه داخلی