
دیدارنیوز - جدای از پیشرفتهای گزارش شده از احیای برجام، یک مساله دیگر که میتواند به احتمال صلح فزاینده در منطقه خلیج فارس اشاره داشته باشد، خبرها درباره آغاز مذاکرات کاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی است. اینکه هیچ یک از این دو کشور به صراحت مذاکرات را تصدیق نکرده اند، اتفاقی دلگرم کنندهای است مبنی بر اینکه گفتگوها را جدی میگیرند و نمیخواهند اختلالی خارجی یا داخلی آنها را به خطر اندازد.
دیپلماسی ایرانی: جدای از پیشرفتهای گزارش شده از احیای برجام، یک مساله دیگر که میتواند به احتمال صلح فزاینده در منطقه خلیج فارس اشاره داشته باشد، خبرها درباره آغاز مذاکرات کاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی است. اینکه هیچ یک از این دو کشور به صراحت مذاکرات را تصدیق نکرده اند، اتفاقی دلگرم کنندهای است مبنی بر اینکه گفتگوها را جدی میگیرند و نمیخواهند اختلالی خارجی یا داخلی آنها را به خطر اندازد.
تنش زدایی در سراسر منطقه خلیج فارس به نفع همه کشورهای منطقه از جمله دو قهرمان اصلی یعنی ایران و عربستان است. واقعیت اساسی این است که این دو کشور هر اندازه هم که دیگری را تحت فشار بگذارند، اساسا به قوت خود باقی خواهند ماند و از این رو، به نفع هر دوی آنها و در منافع امنیتی و شکوفایی آنهاست که راههایی برای اشتراک همسایگی مسالمت آمیز بیابند. دو کشور این واقعیت را در گذشته به خوبی درک کرده بودند و اکنون هم مبتنی ظاهرا بنا دارند مبتنی بر چنین درکی عمل کنند.
ایران و عربستان سعودی به عنوان تولیدکنندگان بزرگ نفت در امنیت تجارت نفت سهیم هستند و این امر برای اقتصاد هر دو ضروری است. دشواریهای مالی عربستان در سالهای اخیر انگیزههای اقتصادی دو کشور در رابطه با تجارت نفت را بیش از پیش کرده و سبب شده هر دو به پایین نگه داشتن قیمتها برای دلسرد کردن مصرف کنندگان از روی آوردن به منابع جایگزین انرژی تمایل نشان دهند.
دولت عراق که طبق گزارشها میانجی مذاکرات بوده، منافع خاص خود را در کاهش تنش بین ایران و عربستان دنبال میکند. بغداد به خوبی میداند که در صورت هر گونه تقابلی در خلیج فارس و بدتر از آن یک جنگ علنی، صادرات نفت و سایر اقلام عراق به خسارت جانبی تبدیل میشود. عراقبنا به دلایل مختلف باید با هر دو همسایه خود کنار بیاید و هرچه که ایران و عربستان از یک بازی «مجموع، صفر» فاصله بگیرند، شرایط برای عراق سادهتر خواهد شد. سایر کشورهای منطقه به ویژه عمان و کویت نیز انگیزههای مشابهی دارند و در دورههای مختلف به میانجی گری بین ایران و رقبای آن کمک کرده اند.
مساله مهم دیگر اینکه تنش زدایی بین عربستان و ایران به نفع ایالات متحده است. هر اتفاقی که تنش و خطر جنگ در آن قسمت از جهان را کاهش دهد، خطر افراط گرایی تهدید کننده منافع آمریکا را نیز کاهش میدهد. این تنش زدایی همچنین میتواند احساس نیاز به استقرار نیروهای نظامی ایالات متحده یا سایر تعهدات پرهزینه به نام حمایت از دوستان در منطقه را کاهش دهد.
وسواس معمول آمریکا در مقابله با ایران سبب شده این مسالهای که برداشت از تهدید ایران صرفا یک مساله درون منطقه ایست، در هالهای از ابهام فرور رود. ادعاها درباره تهدید ایران صرفا متوجه همسایگان این کشور یا نیروهای آمریکایی است که برای کمک به محافظت از همسایگان در منطقه مستقر شده اند. اگر روابط بین ایران و همسایگان آن خوب باشد، تهدیدها عمدتا برطرف میشوند و ایالات متحده هم مجبور نخواهد بود واکنشی نشان دهد.
از بین دو قهرمان اصلی خلیج فارس، ایران که بیشتر هدف طردشدگی گسترده بین المللی بوده، تمایل بیشتری به بهبود روابط در حاشیه خلیج فارس داشته است. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، یک ساختار چندجانبه برای تقویت صلح و امنیت در منطقه خلیج فارس پیشنهاد کرده است؛ فرمولی که کاملا با تلاشهای دو جانبه در جهت تنش زدایی با عربستان سعودی سازگاری دارد.
رویکرد عربستان در این معادله متغیر بوده است. سعودیها برای حفظ وضعیت تقابل در برابر ایران چند دلیل داشتند که یکی از اصلیترین آنها ترس از ناآرامی در میان جمعیت شیعه در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به تحریک ایران بوده است. اما شاید بزرگترین انگیزه سعودی در موضع گیری مقابله با ایران، استفاده از رویارویی به عنوان مبنایی برای رفتار مطلوب ایالات متحده از جمله در عرضه مداوم تسلیحات و البته تحمل موارد بیشمار نقض حقوق بشر توسط دولت سعودی باشد. این الگو در دولت ترامپ به اوج خود رسید.
اما محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و حاکم بالفعل عربستان، دلایل خوبی برای تجدیدنظر در این استراتژی داشته است. جنگ یمن به یک باتلاق پرهزینه تبدیل شده و خاک عربستان در دو سال گذشته بارها مورد حمله قرار گرفته و نشان داده ادامه تنشها در منطقه میتواند برای اقتصاد عربستان آسیب رسان باشد؛ و با تغییر دولت در واشنگتن، آشکار شده که ایالات متحده دیگر خصومت بی پایان با ایران را به عنوان اولویت اصلی در خاورمیانه درنظر نمیگیرد و ممکن است توجه ویژه به اقدامات قابل اعتراض رژیم سعودی را آغاز کند.
با این حال، برای ریاض و تهران ضروری است که در پیشروی به سمت تنش زدایی روابط را از مختل کنندگان احتمالی از جمله تندروها در هر دو کشور حفظ کنند. البته بزرگترین عامل اختلال خارجی یعنی دولت راست گرای اسرائیل را نیز نمیتوان فراموش کرد. با توجه به سابقه دیرینه اسرائیل در خرابکاری در مذاکرات برای احیای برجام در شرایطی که این توافق به نفع امنیت اسرائیل است، ایران و عربستان میتوانند انتظار خرابکاری از آن جناح را داشته باشند. دولت نتانیاهو دلایل دیگری ههم برای مخالفت با هرگونه تنش زدایی با ایران دارد: جلوگیری از هرگونه تنش زدایی بین آمریکا و ایران و حفظ وضعیت اسرائیل به عنوان تنها دوست واقعی آمریکا در خاورمیانه؛ تضعیف و منزوی کردن یک رقیب برای نفوذ منطقه ای؛ و منحرف کردن توجه بین المللی از اشغال سرزمین فلسطین و سایر اقدامات اسرائیلی که این توجه را الزام آور میکند. تنش زدایی بین ایران و عربستان سعودی یا هر یک از دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با این استراتژی سازگار نیست و نتانیاهو هرچه در توان دارد برای مختل کردن این روند انجام میدهد.
لازم است رئیس جمهوری جو بایدن هر گونه تنش زدایی احتمالی با ایران را نه تنها از دولت اسرائیل، که از شاهینهای آمریکایی که با هرگونه آرامش در روابط با ایران مخالف هستند، محافظت کند. مقامات دولت احتمالا درک خواهند کرد که هرگونه تنش زدایی بین ریاض و تهران، چشم انداز موفقیت مذاکرات بعدی پس از برجام را برای رسیدگی به سایر موضوعات مربوط به ایران بهبود میبخشد.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی ۳۴